مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ساوه

  • صفحه اصلی 
  • تماس با ما 
  • ثبت نام 
  • ورود 

تبریک ولادت امام حسن مجتبی (ع)





نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب

چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب

جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا

زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب


مژده قرآن به بچه شیعه‌ها

18 فروردین 1396 توسط رضوانی

حضرت در عالم مکاشفه فرمودند: شیخ جعفر شما که اهل حساب و عدد هستید چطور کلمه “یمین” را حساب نکردید؟

پیشتر در نوشتار ” انسان‌های غایب در روز حشر ” گفتیم که مخلصین (به فتح لام) نورچشمی‌های خدایند و یکی از فضایل و خصائل بی حدّ و عدّ این جماعت این است که از حشر در محشر و محاسبه روز حساب معافند. نه فقط از حشر و حساب که از سوال قبر و نکیر و منکر و میزان و صراط نیز.

بر این حقیقت دلالت دارد کریمه: فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ؛ به یقین همگی (در دادگاه عدل الهی) احضار می شوند![صافات/127-128].

از مخلصان و مقربان درگاه خدا که بگذریم، در فرودست، کسانی را می‌یابیم که قرآن از آنها تعبیر کرده است به “اصحاب یمین". قرآن می‌فرماید: در قیامت شما انسان‌ها سه دسته خواهید شد:

گروهی در زمره اصحاب یمین،

گروهی در عداد اصحاب شمال

و گروهی هم از جمله مقربین ( که پیشتر وصف جمیلشان گذشت).

«وَ كُنْتُم ازْواجاً ثَلثَةً فَاصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما اصْحابُ الْمَیْمَنَةَ وَ اصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما اصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقوُنَ السَّابِقوُنَ اوُلئِكَ الْمُقَرَّبوُنَ.».[واقعه/7تا11] این آیات، اصحاب یمین را در مقابل اصحاب شمال گذاشته است. اصحاب یمین همان گروهی هستند که در قیامت، نامه عملشان به دست راستشان داده می شود:

فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ كِتابَهُ بِیَمینِه [انشقاق/7]. اما چه فرقی است بین مقربان(مخلصان) و اصحاب یمین؟ مقربان کسانی اند که فانی در افعال، صفات و ذات خدایند. اینها حسابشان با خدا پاک است چون از نفس و مشتهیات نفسانی رهیده و به قاف قله قرب خدا، رسیده اند.

در این منزل سکنی گزیده و خدا را بدون حجاب و احتجاب، به نظاره می نشینند.

از این روست که خداوند شهادت داده است که هیچ کس را یارای توصیف حضرتش نیست مگر این جماعت: «سبحان الله عما یصفون الا عباد الله المخلصین »؛ پاك و منزه است خداوند از آنچه او را توصیف می كنند، مگر توصیف بندگان مخلص خداوند[صافات/159-160]. همین ویژگی ها موجب شده است که مخلصین، خودشان را نبینند. نه تنها برای نفس شان، خودیتی قائل نیستند که حتی اعمالشان را نیز نمی بینند. اما اصحاب یمین متوسطین در ایمانند و رشک برانگیزترین ویژگی شان اینکه روزی که در قیامت که همه در اسارت کارهای زشت و نکوهیده خویش اند، ایشان هیچ دَینی بر گردنشان نیست.

چنانکه می فرماید: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة إِلاَّ أَصْحابَ الْیَمینِ »؛ هر كس در گرو اعمال خویش است جز اصحاب یمین[مدثر/28-29] رهینه یعنی وثیقه و گروگان. چیزی که آدمی باید گرو بسپارد تا مالی را قرض بگیرد. اگر چه گاه گاهی خبط و خطایی به دست آنها رفته است اما به دلیل یک ویژگی ممتاز که دارند، بر خلاف دیگران، در رهان عمل خویش نیستند. آن ویژگی ممتاز نیست مگر ولایت اهل بیت(علیهم السلام).

على بن ابراهیم از حضرت صادق علیه السّلام روایت كرده كه «الیمین امیرالمؤمنین علیه السّلام و شیعته و اصحابه»، پس شیعیان امیر المؤمنین علیه السّلام رقاب خود را بسبب قبول ولایت ولى خداى تعالى علیه السّلام از قید رهانت برآورده اند.[ تفسیر شریف لاهیجى، ج 4، ص: 638]. مقربان کسانی اند که فانی در افعال، صفات و ذات خدایند. اینها حسابشان با خدا پاک است چون از نفس و مشتهیات نفسانی رهیده و به قاف قله قرب خدا، رسیده اند.

در این منزل سکنی گزیده و خدا را بدون حجاب و احتجاب، به نظاره می نشینند. حسن ختام این مقال، حکایتی است نکته‌آموز از عارف واصل، شیخ جعفر مجتهدی(علیه‌الرحمه): در احوالات شیخ جعفر مجتهدی آمده، یک روز که مشغول تلاوت قرآن بودم به این آیه برخورد نمودم که : « كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ » به فکر افتادم که اصحاب یمین چه کسانی هستند که در روز قیامت همه در گرو اعمالشان می‌باشند الا آنها؟ هر چه جستجو کرده و مراجعه نمودم متوجه این مطلب نشدم. تا اینکه نجف خدمت حضرت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام رسیدم و به آقا عرض کردم مولای من اصحاب یمین چه کسانی هستند که در گرو عملشان نمی باشند؟ حضرت در عالم مکاشفه فرمودند: شیخ جعفر شما که اهل حساب و عدد هستید چطور کلمه “یمین” را حساب نکردید؟ هنگامی که کلمه یمین را “حساب” کردم متوجه شدم حاصل آن میشود عدد ۱۱۰. در آن موقع فهمیدم که كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ إِلَّا شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام یعنی فردای قیامت همه گرفتار حساب و کتاب اعمالشان هستند مگر شیعیان و پیروان امیر المومنین که به عنایت و شفاعت حضرت مولا حساب و کتابی بر آنها نیست.[لاله ای از ملکوت، صص ۵۴ و ۵۵]

نویسنده: شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان

 نظر دهید »

راز سر به مهر سوره "یاسین"

18 فروردین 1396 توسط رضوانی

 

جز اندکی از پیشینیان و تنی چند از بزرگان معاصر که به اجمال در این باره سخنانی به میان آورده اند، هنوز اما کسی به تفصیل پرده از این راز سر به مهر برنگشوده که چرا حضرت رسالت پناه(ص)، سوره “یاسین” را “قلب قرآن” خوانده است؟!

پای ثابت سوالات قرآنی مسابقات مسجد محله و مدرسمان، همیشه این بود که قلب قرآن، چه سوره ای است؟ و چون از بس شنیده بودم، از پیش جواب را در آستین داشتم اما هیچ گاه نپرسیده بودند و هیچ وقت برایم سوال نشده بود که آخر چرا به این سوره، «قلب» گفته شده است؟ و چرا از میان همه سور ها، یاسین؟ پیش خود می گفتم اگر معصوم اینگونه فرمایش کرده است لابد حکمتی دارد و عجبا که هیچ وقت، پی کشف حکمت این کلام حکیمانه نرفتم! تا امروز که این سوال به جِدّ برایم مطرح شد و بهانه ای خجسته دست داد تا بروم سراغ منابع تفسیری و رصد کنم آنچه را که ارباب تفاسیر در این باره گفته اند.

نتیجه مطالعه اما اندکی دور از انتظار بود. چرا که در نهایت شگفتی دریافتم که جز اندکی از پیشینیان و تنی چند از بزرگان معاصر، آنهم به اجمال، هنوز کسی به تفصیل پرده از این راز سر به مهر برنگشوده که چرا حضرت رسالت پناه، محمد خاتم(ص)، سوره “یاسین” را “قلب قرآن” خوانده است؟! گویا این سوال برای اجلّه بزرگان این علم شریف، چندان مطرح نبوده و اکثرا تنها به نقل روایت نبوی بسنده کرده اند.

اما بر خلاف گذشتگان، برخی معاصران درصدد کشف این حکمت ناگفته برآمده اند که و دیدگاه هایی را به میان آورده اند که خواهد گذشت. و اما پیش از پاسخ تفصیلی، نخست متن حدیث: امین الاسلام، طبرسی، این روایت را نخست از حضرت ختمی مرتبت، نقل کرده که حضرتش فرمود: «لكل شی ء قلبا و قلب القرآن یس». (هر چیز، قلبی دارد و قلب قران، سوره یاسین است) و آنگاه روایت را با تفصیل بیشتر، این بار از زبان امام صادق(ع) چنین آورده است: «انّ لکلّ شیئ قلباً و قلب القرآن یس فمن قرأ یس فی نهاره قبل ان یمسی کان فی نهاره من المحفوظین والمرزوقین حتی یمسی، و من قرأها فی لله قبل ان ینام و کل به الف ملک یحفظونه من کل شیطان رجیم و من کل آفة». (براى هر چیزى قلبى است و قلب قرآن سوره یس است پس هر كس در روز پیش از آنكه شام كند بخواند در روز آن از حفظ شدگان و روزى داده شدگان باشد تا شب كند و هر كس در شب بخواند پیش از آنكه بخوابد خدا بر او هزار فرشته مأمور كند تا او را از هر شیطانى پلیدى و از هر آفتى حفظ نماید. )[ مجمع البیان، ج 20، ص360] كل العالم، قلبش می شود كل آدم. كل آدم می شود نفس خاتم. او می شود قلب عالم. سوره ی «یس»، سوره ی قلب عالم امكان است. این است كه این سوره، قلب قرآن است.

تبیین وجوه تسمیه سوره یاسین به «قلب قرآن» یک. دیدگاه غزالی امام محمد غزالی از بزرگان اهل تسنن، بر این باور است که صحت ایمان در گرو اعتراف به معاد و روز رستاخیز است و چون در سوره یاسین، این اصل به بهترین وجه ممکن، تبیین شده است، لذا پیامبر(ص) این سوره را بدین نام خوانده است. این سخن را امام فخز رازی صاحب تفسیر کبیر مفاتیح الغیب، به نقل از غزالی،اینگونه آورده است: «و قال الغزالی فیه: إن ذلك لأن الإیمان صحته بالاعتراف بالحشر و الحشر مقرر فی هذه السورة بأبلغ وجه، فجعله قلب القرآن لذلك.» [مفاتیح الغیب، ج5، ص273.]

دو. دیدگاه آیت الله قاضی از معاصران، عارف بی بدیل، سید علی قاضی، استاد عرفان علامه طباطبایی(رحمه الله علیهما) دلیل این نام گذاری را وجود دو آیه پایانی این سوره می داند که در آن از حقایقی شگرف و متعالی سخن به میان آمده است.سید محمدباقر موسوی همدانی مترجم تفسیر المیزان علامه طباطبایی، در مقدمه خود بر این تفسیر گرانسنگ به نقل از علامه می نویسد: « وقتى از محضر مرحوم استاد علّامه پرسیدم به چه مناسبت سوره مباركه «یس» قلب قرآن است، فرمودند: همین سؤال را از حضور استادمان مرحوم آقاى قاضى (همان عارف نامور و عالم ربانى) پرسیدم، ایشان در جواب فرمودند بمناسبت دو آیه آخر سوره: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ- فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْ ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ » لذا مرحوم استاد درباره این دو آیه چنین مى فرماید: «و من غرر الآیات فیها قوله تعالى انما امره …»[ ترجمه تفسیر المیزان، مقدمه مقدمه،ص 28]

سه. دیدگاه علامه شعرانی عالم ذوالفنون، علامه ابوالحسن شعرانی در حاشیه هایی که بر سه تفسیر گزانسنگ شیعی؛ مجمع البیان ، روح الجنان و منهج الصادقین نگاشته اند دیدگاه سومی دارد مبنی بر اینکه: « در سوره یس از فروع احكام و اخلاق چیزى نیست و همه محاجّه در اصول دین است و از این حدیث معلوم مى شود مهمّ ترین تعلیمات قرآن در اصول عقاید، محاجّه براى تحكیم آن است وگرنه یس را قلب قرآن نمى فرمود، و اصول دین نسبت به فروع به منزله قلب است.»[ پژوهش هاى قرآنى علامه شعرانى،ج 3، ص1089]

چهار. دیدگاه آیت الله العظمی وحید خراسانی یکی از منابع نفیس قرآن پزوهی، سلسله درس های تفسیری مرجع عظام تقلید آیت الله حسین وحید خراسانی است که تا آنجا که راقم این سطور اطلاع دارد، مع الاسف هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. معظم له در مقدمات تفسیر این سوره، پس از نقل روایت یادشده سخنی دارند که جهت حفظ امانت، عین فرمایش ایشان نقل می شود.: «این روایت ختم كلام است.

هم عامه، هم خاصه، هر دو طبقه از شخص خاتم این روایت را نقل كرده اند و روایت این است: هر چیزی قلبی دارد. باز خود حدیث معجزه است؛ هر چیزی قلبی دارد! امروز پیشرفت علم به اینجا رسیده كه كشف می كند هر چیزی قلبی دارد، مركزی دارد. این كلمه را در جزیرة العرب، هزار و چهارصد سال قبل، در امتی فرمود كه آن امت از حلوا خدا درست می كردند، صبح تا ظهر سجده می كردند، ظهر می خوردند. همچو كسی، در همچو امتی، ظهور كرد، آن روز یك كلمه ای گفت كه امروز در عالم علم، شق القمر می كند! برای هر چیزی قلب است، حتی اتم. كوچكترین ذره قلب دارد. قلب هر چیزی هم متناسب با آن چیز است…

بعد كه هر چیزی قلبی دارد فرمود: قلب قرآن سوره ی یس است. چرا سوره یس قلب قرآن است؟ هیچ فكر كردید؟ سرّ اعظم این است: عالم امكان هم، قلب دارد. قلب عالم امكان خاتم پیغمبران است. این قلب عالم است. هر چیزی قلب دارد، عالم هم قلب دارد. كل العالم، قلبش می شود كل آدم. كل آدم می شود نفس خاتم. او می شود قلب عالم. سوره ی «یس»، سوره ی قلب عالم امكان است. این است كه این سوره، قلب قرآن است. پنج اسم دارد: محمد، احمد, ٌدر قرآن این اسماء آمده- عبد، نور. آن اسمی كه آن اسم مرموزترین اسماء است، اسم یاسین است. «یس، والقرآن الحكیم، انك لمن المرسلین»، این خطاب به یاسین است.

یاسین, خاتم النبیین است. او قلب عالم امكان است؛ سوره ی او قلب قرآن است. »

نویسنده: شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان

 نظر دهید »

دانستنیهایی از قرآن(ولایت،مکمل رسالت)

18 فروردین 1396 توسط رضوانی

«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین » (سوره مائده/67) ای پیام آور خدا آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، به مردم برسان، پس اگر این کار را انجام ندادی رسالت خدا را ابلاغ نکرده ای و همانا خداوند تو را از (شر و کید) مردم نگه خواهد داشت و بی گمان خداوند کافران را هدایت نخواهد کرد . یا ایها الرسول: در قرآن سیزده بار خطاب به پیامبر با جمله یا ایها النبی آمده است که این موارد در سوره های انفال - توبه - احزاب - ممتحنه و تحریم دیده می شود و منحصرا تمام موارد، مربوط می شود به جهاد در راه خدا و یا سفارشهائی در باره همسران رسول الله . وتنها در دو مورد - که هر دو در سوره مائده است - خطاب یا ایها الرسول به پیامبر صلی الله علیه و آله شده است .

جالب اینجا است که هر دو مورد نیز در باره ولایت است . یکی از آن موارد همین آیه مورد بحث است و آیه دوم که بی ارتباط با این نیست این آیه می باشد: «یا ایها الرسول لا یحزنک الذین یسارعون فی الکفر من الذین قالوا آمنا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم » ای رسول تو را نگران نسازد آنانکه به سرعت کافر می شوند از آنان که در زبان گفتند ما ایمان آوردیم ولی هرگز قلبهایشان ایمان نیاورد .

چه بسیار از همین به ظاهر اصحاب پیامبر بودند که در روز غدیر خم پس از اعلام رسمی نصب جانشین از سوی رسول الله و به فرمان خداوند، تبریک و تهنیت به امیر المؤمنین گفتند و رسما اعلام داشتند که پس از پیامبر تو ولی و پیشوای هر مرد و زن مسلمان هستی ولی هنوز آب کفن پیامبر خشک نشده بود که سقیفه را تشکیل دادند و از این امر قطعی که خود نیز بر آن صحه گذاشته بودند سرباز زدند و انکار کردند و خلافت را غصب نمودند و چه بسیار آنهائی که در روز غدیر خم شاهد آن واقعه تاریخی بودند ولی پس از رحلت پیامبر بلافاصله از علی فاصله گرفتند .

اینها قطعا شامل همین آیه هستند که در ظاهر ایمان آوردند ولی ایمانشان حقیقی نبود بلکه بیشتر به خاطر مصالح خود در زبان ایمان آوردند .

در این زمینه روایتی در تفسیر علی بن ابراهیم از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که گفت: شخصی نزد امام باقرعلیه السلام این آیه را خواند: «و اسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة » حضرت فرمود: «اما النعمة الظاهرة فهی النبی صلی الله علیه و آله و سلم و ما جاء به من معرفة الله عزوجل و توحیده و اما النعمة الباطنة ولایتنا اهل البیت و عقد مودتنا فاعتقد و الله قوم هذه النعمة الظاهرة و الباطنة و اعتقدها قوم ظاهرة و لم یعتقدوها باطنة فانزل الله: یا ایها الرسول لا یحزنک الذین یسارعون فی الکفر . . . ففرح رسول الله (ص) عند نزولها اذ لم یقبل الله تبارک و تعالی ایمانهم الا بعقد ولایتنا و محبتنا» نعمت آشکار و ظاهر وجود رسول خدا است و آنچه از شناخت خدای عزوجل و توحید آورد و اما نعمت پنهانی و باطنی ولایت ما اهل بیت است و پیمان محبت با ما بستن .

به خدا سوگند برخی از مردم به هردو نعمت ظاهری و باطنی معتقد شدند ولی گروهی تنها به نعمت ظاهری ایمان آوردند و نعمت پنهانی را نپذیرفتند پس خدای متعال این آیه را نازل فرمود: «یا ایها الرسول لا یحزنک الذین . . .» آنگاه رسول خدا با نزول این آیه خوشحال شد زیرا خداوند تبارک و تعالی ایمان آنان را نمی پذیرد جز با پیمان ولایت و محبت ما اهل بیت . و شاید در این دو آیه واژه یا ایها الرسول آمده است برای اینکه ولایت مکمل رسالت و مهمترین انگیزه های آن است پس رسالت تو - ای رسول - کامل نمی شود و انجام نمی پذیرد جز با تبیین ولایت و امامت . نکته مهمی که در این آیه وجود دارد قسمت آخر آن است که می فرماید: «والله لا یهدی القوم الکافرین » یعنی خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند . از این آیه بر می آید که گویا منکر ولایت همگام با کافران حرکت می کند .

بگذریم که هیچ عملی از منکرین ولایت پذیرفته نیست هرچند شبها را تا به صبح به عبادت و پرستش بگذرانند و روزها را روزه بدارند و هرچند کنار مسجد الحرام به عبادت و شب زنده داری بپردازند . این امر معلوم و معین است ولی طبق این آیه منکر ولایت در زمره کافران است زیرا ولایت چنانکه بیان شد مکمل رسالت است .

و الله یعصمک من الناس: از این فراز معلوم می شود پیامبر هراسی داشته است که خداوند او را تسلی می دهد و می فرماید که خدا تو را از شر و کید مردمان نگه می دارد . پر واضح است هراس رسول خدا برای جان خویش نمی باشد زیرا او الگوی شهامت و شجاعت و قهرمان میدان نبرد است . حضرت امیر علیه السلام می فرماید: «کنا اذا احمر الباس اتقینا برسول الله صلی الله علیه و آله فلم یکن احد منا اقرب الی العدو منه » (بحار، ج 19، ص 191) هرگاه آتش جنگ برافروخته می شد خودمان را در پناه رسول الله قرار می دادیم زیرا هیچ کس از آن حضرت به صف دشمن نزدیکتر نبود . تازه این موضوع مربوط می شود به قبل از فتح مکه وگرنه پس از آن آنقدر شوکت و عظمت اسلام گسترده و فراگیر شده بود و حکومت حضرت تمام جهان آن روز را در بر گرفته بود که هیچ جای هراس نبود ولی هراس پیامبر از این بود که می دانست منافقان و فرصت طلبان در صدد انتقام از علی علیه السلام هستند، کینه های بدری و خیبری فراموش نشده بود و هنوز خون سران و گردنکشان قریش از شمشیر علی می چکید و چشم دیدن علی را نداشتند .

پس پیامبر برای جان اسلام هراس داشت نه جان خویشتن . او می هراسید که اینان با نقشه های موذیانه خود، اسلام را نابود نمایند ولی خداوند او را تسلی می دهد که مطمئن باش خداوند نقشه هایشان را نقش بر آب می کند . البته پس از رحلت رسول الله (ص) انتقام خود را از او و عموزاده اش گرفتند و مسیر اسلام را به انحراف کشاندند، که امیدواریم دوباره ذو الفقار علی در دست فرزند خلفش ابا صالح عجل الله فرجه انتقام ازآنان بگیرد و اسلام را نیرو و قدرت بخشد و یکون الدین کله لله . آمین رب العالمین .

 نظر دهید »

چند تمرین برای یاد خدا!

18 فروردین 1396 توسط رضوانی

در کشاکش زندگی گاه مواقعی پیش می آید که ممکن است احساس کنیم، خدا به ما کاری ندارد یا گویا ما را فراموش کرده است. این پندار گرچه ظاهری کفرآمیز دارد اما ممکن است در ذهن بسیاری از ما به وجود آمده باشد و مناسب است که درباره آن اندیشه کنیم.

کلیدی که در دستان خود ماست در حقیقت توجه خدا به ما ریشه ای در درون خودمان دارد یعنی اگر کاری نکنیم که توجه خدا را به خود جلب کنیم، او به سراغ ما نمی آید، با همه مهربانی و کرامتش. در کتاب خودش فرموده: “بگو پروردگارم به شما توجهی نمی کند اگر دعایتان نباشد”

(1) کلید توجه خدا در حقیقت در دستان خود ماست. گویا خدا متوجه ماست ولی تا ما خود را متوجه خدا نکنیم او توجه خود را به ما نشان نمی دهد. در قرآن کریم فرمود که “فَاذْكُرُونی أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لی وَ لا تَكْفُرُونِ”

(2) بنابراین اگر دوست داریم خدا ما را یاد کند باید خدا را یاد کنیم. به عبارت دیگر مانعی از جنس “خود ما” است که یاد خدا را در ما تأخیر می اندازد و برطرف کردن این مانع هم به همت و شوق و اراده خود ما مربوط است. خدا به وعده اش عمل می کند این تفکر که “نکند خدا ما را فراموش کرده است” زنگ خطری برای روحیه ماست و نشانه آن است که در طول زندگیمان خدا را یاد نمی کنیم و او نیز ما را یاد نمی کند که در نتیجه به این فکرهای باطل دچار شده ایم. زیرا خدای ما همان خدای قدیمیهاست با همان قدرت و شوکت و خدایی اش را در لابلای همین شرایط نیز نشان می دهد هر کس خدا را در کشاکش کارهای روزمره یاد کند، خواهد دید که خدا به وعده خود عمل می کند یعنی با وجود خود درک می کند که خدا با اوست و خدا هم به یاد اوست. شیرینی این ذکر از آنجاست که گاهی که به یاد خدا نیستیم، ناگهان خدا ما را به یاد خودش می اندازد و لذتی از بندگی نصیبمان می کند که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. این نمونه ای از یاد خداست. آیا ممکن است خدا دوستان خود را رها کند و آنها را خوار سازد؟ دوستان ممکن است مشکلات مختلفی در زندگی پیدا کنند اما دچار شکست روحیه و ذلت و حقارت نمی شوند. یاد خدا باعث شکوفایی درونی ما و به قول قرآن “فلاح” ما می شود.

(3) در جهت مقابل، برای اینکه خدا ما را یاد کند، باید او را در کشاکش امور زندگی یاد کنیم. گناه کردن نشانه فراموشی خداست. اگر در طول روز مواردی از گناه برایمان پیش بیاید و مثل بقیه مردم خود را آلوده به آنها کنیم و با دلایل و افکار خود توجیه کنیم، یعنی خدا را فراموش کرده ایم. در دنیای پیچیده هم خدا هست زندگی در دوران مدرن ممکن است ما را به این فکر دچار کند که “شاید خدا دیگر نیست” یا “شاید خدا دیگر تأثیری در جهان ندارد” یا “خدا هست اما انگار ما را فراموش کرده است".

ما در دنیای کنونی، کمتر خود را با طبیعت مرتبط می بینیم و مشغولیتها و جذابیتها و اعداد و رقمها و رسانه ها، فضای فکری ما را آنچنان به تسخیر درآورده اند که یاد خدا برای ما مشکل شده است. این درست است که دوران ما تبدیل به یک فراموشخانه بزرگ از یاد خدا شده است؛ اما می دانیم که خدا نیز فعال است و برای هدایت بشر کار می کند. خدا راهگشایی های نو در زمانه ما ایجاد کرده است که به جویندگان راهش کمک کند. بنابراین این تفکر که “نکند خدا ما را فراموش کرده است ” زنگ خطری برای روحیه ماست و نشانه آن است که در طول زندگیمان خدا را یاد نمی کنیم و او نیز ما را یاد نمی کند که در نتیجه به این فکرهای باطل دچار شده ایم. زیرا خدای ما همان خدای قدیمیهاست با همان قدرت و شوکت و خدایی اش را در لابلای همین شرایط نیز نشان می دهد.

خدا فرموده که “هر کس مرا بخواند اجابتش می کنم. یعنی اگر واقعا خدا را صدا بزنیم درک می کنیم که خدا می شنود و پاسخ می گوید. هر چند رسیدن ما به حاجتمان ممکن است موانعی داشته باشد که باعث تأخیر شود، اجابت خدا و شیرینی پاسخ خدا در همان لحظه دعا قابل فهم است. اگر در آخرت فراموشمان کند! اینکه زمانی برسد که خدا ما را فراموش کند، جزو دردناکترین تفکرات و احتمالها خواهد بود. خدا خود متوجه این امر بوده و در قرآن به ما هشدار داده است که مراقب باشیم جزو کسانی نباشیم که خدا ما را در قیامت فراموش کند.

فراموشی خدا،

به معنای بی توجهی خدا، یکی از دردناکترین عذاب هایی است که در آخرت وجود دارد و خدا هشدار آن را به ما داده و سبب آن را نیز بیان نموده است: آنانکه مرگ و قیامت را فراموش می کنند و یاد نمی کنند، خدا نیز در قیامت فراموششان می کند: وَ قیلَ الْیَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسیتُمْ لِقاءَ یَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرینَ (سوره جاثیه، آیه 34) هنر یاد خدا اگر دوست داریم خدا ما را یاد کند باید خدا را یاد کنیم. به عبارت دیگر مانعی از جنس “خود ما” است که یاد خدا را در ما تأخیر می اندازد و برطرف کردن این مانع هم به همت و شوق و اراده خود ما مربوط است کار و مشغله های درآمد، خانه داری، روابط اجتماعی، مدیریت درآمدها و هزینه ها، رسیدگی به خانواده و فرزندان، همه و همه اموری وقت گیر و انرژی بر هستند و می توانند ما را از یاد خدا باز دارند اما آنانکه “اهل ذکر” هستند در کشاکش همین امور از یاد خدا باز نمی مانند. خدا در قرآن ما را موعظه کرده که مشغولیت به امور مالی و خانوادگی باعث نشود که از یاد خدا باز بمانیم و خودش افرادی را ستایش کرده است که هیچ کسب و هیچ کاری آنها را از یاد خدا و نماز باز نمی دارد.

چند تمرین برای یاد خدا -

نماز مهم ترین یاد خداست. نماز بخوانیم. -

در نماز مراقب فکرهای مزاحم باشیم.

هر وقت متوجه شدیم که توجهمان پرت شده است، آن فکرها را رها کنیم. - د

ر محل هایی که مشغولیت فکریمان زیاد می شود مثل محل کار و بازار و خیابانهای شلوغ و هنگام تفریح اسم خدا را به زبان بیاوریم. - لقلقه های زبانمان را با فکر و نیت ادا کنیم. مثلا موقع عصبانیت اگر “لا اله الا الله” می گوییم، واقعا نیت کنیم “لا اله الا الله” و گاه و بیگاه که به زبانمان “شکر” جاری می شود واقعا نیت کنیم که شکر خدا باشد نه عادت زبانی. - فرصتها را از دست ندهیم زیرا اگر ادعای یاد خدا داشته باشیم، خدا حتما چندین مورد برای ما ایجاد می کند که یادش بیفتیم.

مبادا در آن مواقع خود را به غفلت بزنیم

- ممکن است در ابتدای کارها “بسم الله” را بنویسیم یا بلند بگوییم و یا آهسته زمزمه کنیم. در آخر کارها باید خود را بررسی کنیم که آن “بسم الله” از روی رسم و تشریفات بوده یا واقعا یاد خدا بوده است. - وضو گرفتن در مواقع غیر نماز و صلوات فرستادن و آه دل کشیدن از رنجهای پاکان خاندان پیامبر همگی در زمره یاد خداست. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت ها: 1- قُلْ ما یَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَكُونُ لِزاماً(سوره فرقان، آیه 77)

2- سوره بقره، آیه 152

3- یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثیراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (انفال، 45 و جمعه، 10) منبع : tebyan

 1 نظر

قرآن را با چه دیدگاهی بخوانیم؟

18 فروردین 1396 توسط رضوانی

در طول تاریخ اسلام چهار گونه دیدگاه و برخورد با قرآن کریم را می توان شناخت و آثار و شواهد آن را در فرهنگ اسلامی و حوزه های مرتبط با قرآن کریم مشاهده نمود. هر یک از این چهار برخورد به گونه ای خاص به سراغ قرآن رفته اند و هر کدام با قرآن شناسی مخصوص به خود، نظامی خاص را برای «ارتباط با قرآن» و «استفاده» از آن پیشنهاد کرده اند که عبارتند از:

الف) اصالت کمیت

ب) اصالت کیفیت

ج) کمیت گرایی

د) کیفیت گرایی.

الف) اصالت کمیت: در این دیدگاه، قرآن پدیده ایست که تلاوت آن مایه اجر و ثواب است و اساساً برای این نازل شده است که افراد آن را بخوانند و به «ثواب و اجر» قرائت قرآن نایل شوند. در این دیدگاه، راه ارتباط با قرآن، قرائت آن می باشد و تنها حاصل آن، اجر و ثواب مترتب بر آن است. کسی که با این دیدگاه به سراغ قرآن می رود، انتظاری جز کسب ثواب ندارد و تصوّری غیر از این که قرآن خواندن، مستحب مؤکّد و موجب اجر «کثیر» است، در ذهن او نیست؛ بنابراین کاملاً طبیعی است که در این دیدگاه خواندن زیاد قرآن مورد تشویق است و هر چه بیشتر بتوان قرآن خواند، بیشتر از آن استفاده شده است و ختم قرآن نیز کمال مطلوب شمرده می شود. این دیدگاه با نزول وحی شکل گرفته است و در عهد نبوی نیز ملاحظه می شود که عده ای از صحابه، خواندن زیاد قرآن را کمال مطلوب می انگارند و به گونه ای جدّی اصرار می کنند که حتی در کمتر از هفت یا سه روز، قرآن را ختم کنند که با برخورد جدی پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) مواجه می گردند. (ک. علوم القرآن عند المفسرین. ج2، ص 326، 327، 330، 331) ب) اصالت کیفیت: این دیدگاه نقطه مقابل دیدگاه اصالت کمیت است. در این دیدگاه، خواندن زیاد

قرآن امری ممدوح و نیک تلقّی نمی شود و هیچ تشویقی در جهت تلاوت حجم زیادی از قرآن و یا ختم قرآن صورت نمی گیرد.

این دیدگاه با نزول وحی شکل گرفته است و در عهد نبوی نیز ملاحظه می شود که عده ای از صحابه، خواندن زیاد قرآن را کمال مطلوب می انگارند و به گونه ای جدّی اصرار می کنند که حتی در کمتر از هفت یا سه روز، قرآن را ختم کنند که با برخورد جدی پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) مواجه می گردند در این دیدگاه، قرآن «جلوه خدا» ست که یک آیه نیز، مظهر کامل این تجلّی است و می توان در آیینه تنها یک آیه، جمال دوست را دید و کمال رب را کشف و شهود کرد. این دیدگاه با دیده تحقیر و نقد، به دیدگاه پیشین می نگرد و هیچ گاه توصیه نمی کند که زیاد قرآن بخوانید و این تصور را که قرآن برای نیل به ثواب نازل شده است، تصوری قشری می شمارد و انتظاری جز ثواب، از تلاوت قرآن نداشتن را نگرشی کودکانه و جاهلانه می پندارد.

اکتفا کرده و یا تنها یک سوره را برگزید و آن را خواند و بدین وسیله به جلوات الهی و عالم غیب متصل گردید و از آن بهره برد. در این دیدگاه، مهم نیست که کسی، هیچ گاه قرآن را ختم نکند و یا تنها با معدودی آیات آشنا باشد و به همین آیات اکتفا کند؛ بلکه این مهم است که بتوان به بطون آیات رسید؛ بنابراین در این دیدگاه هیچ تشویق و توصیه ای بر یادگیری آیات بیشتر و انس با تعداد بیشتر آیات، نمی توان یافت. این دیدگاه را می توان در آرا و افکار برخی متصوفه و عرفا مشاهده کرد.

ج) کمّیت گرایی: این برخورد، رایج تر از بقیه برخوردها و دیدگاههاست.

در این دیدگاه، کیفیت نیز، امری مهم و معتنابه (قابل اعتنا) شمرده می شود و در استفاده از قرآن و ارتباط با کلام اللّه مورد توجه و توصیه است؛ ولی همه این توجه ها و توصیه ها در مرحله تئوری و نظری باقی می ماند و در مرحله عمل آنچه که «فدا» می شود و عملاً بدان توجهی نمی شود «مسأله کیفیت» است.

د) کیفیت گرایی:

این دیدگاه و برخورد، تنها در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) مشاهده می شود و می توان همه دیدگاهها و برخوردهای سه گانه پیش را انشعاب و انحرافی از این مکتب اصلی، که «صراط مستقیم» است، دانست.

روشها و شیوه هایی که در تعلیم و تلاوت قرآن توسط این مکتب ارائه می شود، به گونه ای است که در آن، هم کمیت و هم کیفیت لحاظ شده است و از افراط و تفریط در کمیت و کیفیت خبری نیست؛ ولی آنچه مهم تر است و گرایش روشها و اسوه های این مکتب به سمت و سوی آن است، «گرایش به کیفیت» است، نه کمیت. به عبارت دیگر؛ در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) کمیت نیز، جایگاهی بس مهم دارد و بدان توصیه و تشویق هم می گردد، ولی همیشه این «کیفیت» است که «محور» آن روشها، اسلوبها و اسوه ها و توصیه هاست و «کمیت» تا آنجا مورد توصیه و توجه است که «کیفیت» نیز موجود باشد و اگر قرار است که یکی از کمیت و کیفیت فدا شود؛ این «کمیت» است که فدای «کیفیت»می گردد. توجّه به كیفیّت، بیش از كمیّت هر چند كه زیاد قرآن خواندن و ختم قرآن، یك فضیلت است و پیشوایان دین، چنین می كرده اند؛ چنانچه برخی آثار قرائت را كه در روایات بدان ها اشاره شده، ذكر می كنیم:

1. خداوند، به قرائت كننده قرآن پاداش عظیمی خواهد داد: پیامبراكرم (صلی الله و علیه و آله) فرمود: “هر كس برای رضای خدا و آگاهی عمیق در دین، قرآن بخواند، ثواب ملائكه و انبیا و رسولان را خواهد داشت ."؛(وسایل الشیعة ، حرّ عاملی ، ج6، ص 184، مؤسسه آل البیت .)

2. بالا رفتن مقام و درجه قاری در بهشت: حفص گوید: از امام كاظم (علیه السلام) شنیدم كه می فرمود: درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. به قاری گفته می شود: بخوان و (در مراتب بهشت ) بالا برو. سپس می خواند و مقامش بالا می رود؛ (وسائل الشیعة ، همان ، ص 187.)

3. طولانی شدن عمر بینایی: امام صادق (علیه السلام) فرمود: هركس قرآن را از رو (با نگریستن بر آیات )، بخواند، از بینایی اش برای مدت طولانی لذت خواهد برد؛ (بحارالأنوار، علامه مجلسی ؛، ج 89، ص 202، داراحیاء التراث)

4. نورانی شدن خانه: پیامبراكرم (صلی الله و علیه و آله) فرمود: “خانه هایتان را با تلاوت قرآن نورانی كنید…."؛(بحارالأنوار، علامه مجلسی؛، ج 89، ص 200، داراحیاء التراث .)

5. زیاد شدن بركت خانه: در این دیدگاه، مهم نیست که کسی، هیچ گاه قرآن را ختم نکند و یا تنها با معدودی آیات آشنا باشد و به همین آیات اکتفا کند؛ بلکه این مهم است که بتوان به بطون آیات رسید؛ بنابراین در این دیدگاه هیچ تشویق و توصیه ای بر یادگیری آیات بیشتر و انس با تعداد بیشتر آیات، نمی توان یافت.

این دیدگاه را می توان در آرا و افکار برخی متصوفه و عرفا مشاهده کرد امام صادق (علیه السلام) از امیر مؤمنان علی(علیه السلام) چنین نقل می كند: “خانه ای كه در آن قرآن تلاوت و یادی از خدا شود، بركتش زیاد شده، ملائكه در آن جا حاضر می شوند و شیاطین را دور می كنند…."؛(كافی ، همان ، ص575.) همه ی این حرف ها درست و به جای خود اما، از طرف دیگر از آداب باطنی تلاوت قرآن است كه به كیفیّت، بیش از كمیّت توجّه شود. «چگونه خواندن»، مهم تر از «چه قدر خواندن» است. ائمّه در عین آن كه كثرت تلاوت داشتند، تدبّر در آیات هم داشتند و قرآن با دل و جانشان همنوا و عجین می شد. حضرت علی (علیه السلام) توصیه كرده است كه: قرآن را روشن و استوار بخوانید و با ضربه های اثرگذار قرآن، بر دلهای سنگی و قساوت گرفته خویش بكوبید، باشد كه تكان بخورد و اثر پذیرد و همه فكر و همّت شما این نباشد كه به آخر سوره برسید: «وَلكِنِ اقْرَعُوا بِهِ قُلُوبَكُمُ الْقاسیَّةَ وَلایَكُنْ هَمُّ أحَدِكُمْ آخِرَالسُّورَةَ». ( كافی، ج 2، ص 99) متاسفانه گاهی از سر بی حوصلگی قرآن تلاوت می کنیم و دائم به شماره آیات نگاه می کنیم که کی به انتهای سوره می رسیم و فقط همّ و تلاشمان بر این است که سوره به اتمام برسد و یا در جزء خوانی، جزء به اتمام برسد و هیچ توجهی به مفهوم و باطن آیات نداریم و این آفت بزرگی در تلاوت قرآن می باشد. اسلام از مسلمانان، اعمال زیاد نخواسته است، بلکه اعمال خالص خواسته، عمل به اندازه توان خواسته است؛ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها.(286 سوره بقره) بدین جهت در روز قیامت، گاهی کوهی از اعمال را در ترازوی سنجش اعمال می نهند، ولی هیچ وزنی ندارد.

ارزش هر عملی به کیفیت بیشتر و بهتر آن است، مثلاً در همین نماز که رکعات آن مشخص شده است حضور قلب و کیفیت آن نیز مورد تأکید است. هرگاه ذکر و یا تلاوت قرآن با فکر و کیفیت همراه شد، آثار و برکات خاصی را در پی خواهد داشت. اخلاص روح عبودیّت و بندگی است و عبادت جز با اخلاص مفهومی ندارد.

به فرمایش امام صادق (علیه السلام): «نیّت برتر از عمل است و آگاه باشید که نیّت، حقیقت عمل است.» (لکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 16)

منابع: حوزه مجله بشارت - فروردین و اردیبهشت 1380، شماره 22 فرآوری: زهرا اجلال

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 479
  • 480
  • 481
  • ...
  • 482
  • ...
  • 483
  • 484
  • 485
  • ...
  • 486
  • ...
  • 487
  • 488
  • 489
  • ...
  • 578

اوقات شرعی

موضوعات

  • متفرقه
  • آموزش
    • علوم قرآن و حدیث
    • نمونه سوال کلیه دروس
    • مهارتهای زندگی
  • یاد امام و شهدا
  • اهل بیت (علیهم‌السلام)
    • حدیث و سخنان
    • زندگینامه و تاریخ
    • فضائل و مناقب
    • ولادت / شهادت
  • احکام عملی
  • طلاب
    • دل نوشته های طلاب
  • در محضر بزرگان
  • اخبار و اطلاعیه های مدرسه
  • فناوری اطلاعات و رایانه
  • نکات جالب
  • دعا و مناجات
  • پادکست
  • اخلاق
    • رذایل اخلاقی
    • فضایل اخلاقی
  • عکس نوشته
  • پزشکی
  • اشپزی
  • شبهات
  • احکام
  • سیاسی
  • داستان
  • اعمال روز
  • گفتار خنده دار

صفحه ها

  • درباره حوزه ساوه
  • سیستم آزمون سایت
  • ساوه شناسی
  • نویسندگان وبلاگ

جستجو

خبرنامه

آمار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس