ازدواج در هنگام تنگدستی
قال الامام الصادق علیه السلام:
من ترک التزویج مخافة الفقر فقد اساء الظن بالله-عز و جل-، ان الله- عز و جل - یقول: «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله.»
امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر کس از ترس فقر ازدواج نکند نسبتبه لطف خداوند بدگمان شده است. چرا که خداوند میفرماید: اگر آنان فقیر باشند خداوند از فضل و کرم خود بی نیازشان میکند.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 251
بهترین وساطت
قال امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فی نکاح یجمع الله بینهما.
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
از بهترین شفاعتها، شفاعتبین دو نفر در امر ازدواج است تا اینکه خداوند آنان را مجذوب یکدیگر گرداند.
تهذیب، ج 7، ص 405، وسائل الشیعه، ج 20، ص 45
مال های زیادی...

? امام صادق علیهالسلام:
إنّما أعطاکُمُ اللّهُ هذهِ الفُضولَ مِن الأموالِ لتُوَجِّهوها حیثُ وَجَّهَها اللّهُ عزوجل، ولَم یُعطِکُموها لِتَکنِزوها؛
در حقیقت خداوند این مال هاى زیادى را به شما داده است تا آن ها را در جهتى که خداوند عزوجل معلوم کرده است به کار اندازید. آن ها را به شما نداده است که بیندوزید.
الفقیه : ۲/۵۷/۱۶۹۳
استفتاء
سوال: لطفاً غيبت را با توجه به مسائل ذيل بيان فرماييد.
1 - اگر بين دو نفر مسأله معلومى درباره نفر سوم در حال گفتگو باشد.
2 - اگر گفتگو در مورد محسنات يك نفر باشد.
3 - اگر والدين براى تربيت صحيح فرزندان خود رفتار يكى از آشنايان را نقد مىكنند.
جواب: بطور كلى اگر پُشت سر مؤمن، مطلبى گفته شود كه حقيقت دارد لكن اگر او مطلع شود ناراحت مى شود و اين مطلب به قصد تنقيص ( نقص طرف مقابل) گفته مىشود يا نزد عرف تنقيص (نقص) به حساب مىآيد، غيبت است و جايز نيست و صِرف معلومبودن براى هر دو طرف يا تربيت فرزند و مانند آن مجوّز غيبت نيست ولى گفتگو درباره خوبىهاى يك فرد حكم غيبت را ندارد، همچنين در مورد مشاوره نيز اطلاعدادن مانعى ندارد.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.khamenei.ir
خوف آن دارم که از دروغگویان محسوب شوم!
آيت الله بروجردي(ره) در احوالات علامه سيد محمد باقر درچه ای (ره) حکایتی را نقل مي کنند و مي گويند : «اغلب غذاي ايشان به هنگام ناهار و شام، نان درچه و ماست بود که مختصري نعناء خشک هم به آن اضافه مي کردند و کمتر اتفاق مي افتاد که غذاي پخته مثل آبگوشت داشته باشند. از جمله ويژگي هاي ايشان آن بود که هنگام غذا خوردن از تعارفات مرسوم خودداري مي کردند.» يک روز از ايشان سؤال کرديم که چرا در هنگام غذا خودرن تعارف نمي کنيد؟ پاسخ دادند: در تمام مواقع خوف آن دارم که تعارفم دروغ باشد و خداي ناکرده جزء دروغگويان محسوب شوم؛ چون افرادي که هنگام غذا خوردن بر من وارد شده اند، يا مي دانستم که غذا خورده اند که در اين صورت تعارف کردن معنايي نداشت؛ يا احتمال مي دادم غذاي مرا نپسندند و يا اينکه غذاي موجود فقط به اندازه خودم بوده و من هم خود گرسنه بوده ام. به هر حال چون احساس مي کنم در اين گونه موارد تعارف بنده معنايي ندارد و شائبه دروغ نيز به آن وارد است، از تعارف خودداري مي کنم.
(منبع : کتاب قصه های خواندی از چهره ای ماندنی)
