مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ساوه

  • صفحه اصلی 
  • تماس با ما 
  • ثبت نام 
  • ورود 

پیامدهای رحلت پیامبر(ص) از زبان حضرت فاطمه(ص)

1. ایجاد ضعف و سستی در میان مردم
حضرت در خطبه ای که در حضور زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذکر دادند و با تاسف فرمودند:

« فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع الصفاة؛ چه زشت است سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و کوشش. »

2. تفرقه و اختلاف به وجود آمد
استنهر فتقه وانفتق رتقه؛ تشتت و پراکندگی گسترش یافت. و وحدت و همدلی از هم گسست.

استنهر از نهر به معنای وسعت و زیادی است، فتق به معنای جدایی و پاره پاره شدن است. انفتق از انفتاق یعنی شکافتن و رتق هم به معنای همبستگی و اتحاد است. در قرآن کریم نیز آمده است که: «ان السموات والارض کانتا رتقا ففتقناهما؛ (آیا کافران ندیدند) که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم.

3. امید و آرزوهای مسلمانان به ناامیدی تبدیل شد
آنان که به پیامبر اکرم (ص) و احکام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش کرده بودند از نعمت دین الهی و حکومت اسلامی بهره مند گشته بودند. اکنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت.

4. به حریم پیامبر بی حرمتی شد
« اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته؛ هنوز جسد مبارک پیامبر بر زمین است. در اجتماع سقیفه بدون نظرخواهی از خاندان پیامبر به تعیین جانشین برای آن حضرت می پردازند. و حق اهل بیت حضرتش را ضایع می کنند. و مدتی هم از رحلت حضرت نگذشت که به در خانه تنها یادگارش آمدند و چه بی حرمتی ها که نکردند. چنانکه حضرت زهرا (س) فرمود: یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن ابی قحافة؛ بابا ای رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابی قحافه چه بر سر ما آمد.

5. خط نفاق و دورویی آشکار شد
حضرت در جای دیگری از همین خطبه، با کنایه زیبایی به این نفاق افکنی پرداخته است و فرموده است:« تشربون حسوا فی ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فی الخمر والضراء و نصبر منکم علی مثل حز المدی، و وخز السنان فی الحبشاء؛ شیر را اندک اندک با آب ممزوج نمودید و به بهانه این که آب می نوشید، شیر را خوردید. کنایه از نفاق است که تظاهر به عملی می شود که در واقع خلاف آن است و برای نابودی اهل بیت او در پشت تپه ها و درختان کمین کردید. و ما بر این رفتار شما که مانند بریدن کارد و فرو بردن نیزه در شکم، دردآور و کشنده است صبر می کنیم.

6. مردم دچار بی تفاوتی شدند
حضرت خطاب به انصار که با جان و مال پیامبر را کمک کرده بودند چنین فرمودند:« یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی و السنة عن ظلامتی ؛ ای گروه جوانمرد، ای بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستی و ضعف شما در حق من و تغافل و بی تفاوتی و خواب آلودگی درمورد دادخواهی من، چیست؟»

7. مردم پیمان شکنی کردند
همچنین پیامبر اکرم (ص(فرمودند:« فانی حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نکصتم بعد الاقدام؛ پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشکار کردن عقیده پنهان کاری می کنید و بعد از آن پیشگامی و روی آوردن به عقب برگشته پشت نموده اید.»حضرت زهرا (س)، در این فراز به حادثه غدیر اشاره می کند که پیامبر اکرم (ص) آن را برای مردم بیان فرمود و به آنها اعلام کرد و آنان نیز با علی (ع) بیعت کردند. اما اکنون بیعت خود را شکستند. پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشکار کردن عقیده پنهان کاری می کنید و بعد از آن پیشگامی و روی آوردن به عقب برگشته پشت کرده اید

8. شتاب در شنیدن حرف های بیهوده و بی اساس
« معاشرالناس المسرعة الی قیل الباطل المغضیة علی الفعل القبیح الخاسر؛ ای گروه مردم که به سوی شنیدن حرف های بیهوده شتاب می کنید، و کردار زشت زیانبار را نادیده می گیرید.»

9. فرصت طلبان به سر کار آمدند
حضرت (س) در فرازهایی از خطبه فدکیه به گروه های فرصت طلب که منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت بهره برند پرداخته است. و ویژگی های آنها را نیز بیان فرموده است.

توصیه های پوستی بهاری

07 فروردین 1396 توسط رضوانی

 

4

در بهار پوستمان به مراقبت بیشتر یا خاص‌تری نیاز دارد در فصل بهار به دلیل بیشتر شدن تفریح و گردش و به دلیل آسیب‌های احتمالی پوست در خانه‌تکانی‌ها و کارهای منزل در دید و بازدیدها و مهمانی‌ها، مردم باید به مراقبت از پوستشان اهمیت بیشتری بدهند و دوری از اشعه مضر آفتاب و استفاده از مرطوب‌کننده‌ها و محرک‌ها، مخصوصا شوینده‌های شیمیایی، را جدی‌تر بگیرند.

افراد مستعد آلرژی باید پیشگیری را در صدر برنامه‌هایشان قرار دهند؛ مثلا به گل و گیاهی که نمی‌شناسند، دست نزنند، از اماکنی که مملو از گرده گیاهان است، دور بمانند و هنگام کار با مواد شیمیایی دستکش دست کنند و اگر حساسیتی بروز کرد به درمان فوری آن بپردازند تا اوضاع بدتر نشود اما چه برای افراد مستعد آلرژی و چه برای افراد معمولی، مرطوب نگه‌داشتن پوست و استفاده از ضدآفتاب در این فصل حرف اول را می‌زند. برخی ویتامین‌های موضعی مثل ویتامین B نیز به دلیل خاصیت جاذب آب و رطوبتی که ایجاد می‌کنند، مفیدند و بهتر است مرطوب‌کننده‌هایی را تهیه کنیم که حاوی این ویتامین باشند. اگر دچار آبریزش بینی یا اشک‌ریزش شدید نیز در کنار مشاوره با پزشک و استفاده از داروهای ضدآلرژی کافی است از دستمال‌های لطیف استفاده کنید تا پوست دور چشم یا بینی صدمه نبیند و قرمز نشود. باید همواره پوست این نواحی را چرب و مرطوب نگه دارید تا خشکی بیش از حد باعث تحریك، قرمزی و سوزش آن نشود.

توصیه‌های پوستی بهاره

یکی از بارزترین علایم پوستی آلرژی بهاره، خشکی و خارش شدید و ناخوشایند پوست دست است. در کنار توصیه‌های درمانی عمومی برای رفع مشکل آلرژی، می‌توان از راهکارهای موضعی زیر نیز برای کاهش مشکلات پوست دست استفاده کرد:

1. دستکش و مرطوب‌کننده یادتان نرود کمتر شخصی به سلامت پوست دست توجه دارد. پوست دست بیشتر افراد در فصل بهار به دلیل تغییرات آب و هوایی و افزایش مواجهه با مواد شوینده ممکن است در معرض التهاب قرار بگیرد. به همین دلیل بهتر است هنگام شستشو یا مواقع دیگری که پوست دستمان مواجهه طولانی‌مدتی با آب دارد، دستکش بپوشیم و مصرف کرم مرطوب‌کننده با چربی بالا را فراموش نکنیم. به هر حال، خشکی پوست دست باعث پیری زودرس آن می‌شود و برای رفع این مشکل باید با استفاده از کرم، دست‌ها و ناخن‌ها را ماساژ دهیم و در صورت لزوم بعد از استفاده از کرم دستکش نخی دست کنیم تا کرم کاملا جذب پوست شود.

2. هر شب آرایشتان را پاک کنید حتی اگر آرایش ندارید، قبل از خواب، صورتتان را با شامپو بچه بشویید تا تمام ذرات ریز و آلودگی‌ها از روی پوست محو شود. اگر آرایش دارید از شیرپاک‌کن یا پد‌های مناسب استفاده کنید تا پوستتان دچار التهاب و سوزش و خارش نشود و بعد آن را با آب و شوینده مناسب کاملا تمیز کنید. هرگز از صابون‌های قلیایی برای شستن پوست صورت استفاده نکنید. بعد از شستشو از کرم مرطوب‌کننده یا ضدچروک یا کرم مخصوص شب استفاده كنید. متخصصان می‌گویند نشستن آرایش قبل از خواب می‌تواند در کدر شدن رنگ چهره و بروز جوش‌های سرسیاه به مرور زمان دخیل باشد. یادتان باشد در طول شب فعالیت‌های بازسازی پوست آغاز می‌شود. استفاده از کرم‌های شب که حاوی عناصر فعال مثل AHA، اسیدسالیسیلیک، ویتامین A، 5‌B و اسید‌های میوه است، این روند را تسریع می‌کند. در ضمن بعد از شستن پوست صورت ممکن است احساس خشکی شما را اذیت کند و کرم زدن با قرار دادن لایه چربی محافظ روی پوست از هدر رفتن رطوبت آن پیشگیری می‌کند.

منبع: هفته نامه سلامت

 نظر دهید »

طب اسلامی ودرمان خواب الودگی در فصل بهار

07 فروردین 1396 توسط رضوانی

 

ارتقاء بهداشت و تأمين سلامت افراد جامعه از ارکان مهم پيشرفت جوامع می باشد.

شواهد موجود نشان می دهد که بين سبک زندگی و سلامت عمومی همبستگی وجود دارد.

بالغ بر 53 درصد علل مرگ و مير افراد جامعه با سبک زندگی آنها ارتباط دارد. تمام موجودات در فصل بهار از خواب بيدار مي شوند اما هستند عده اي که با آمدن بهار انرژي بدنشان را از دست مي دهند؛

زياد مي خوابند و تغيير فصلي را به بدترين شکل ممکن يعني کسالت و خواب آلودگي شديد تجربه مي کنند.

اما خوب است بدانيد خواب آلودگي در فصل بهار طبيعي است.

بسياري از افراد از اين تغييرات خلقي شکايت دارند هرچند در بسياري از موارد با گذشت فصل اين عارضه از بين مي رود.

اين اختلال که مي تواند جزو دسته اختلالات خلقي محسوب شود، اختلال فصلي ناميده مي شود. واقعيت اين است که در فصل بهار به علت افزايش طول روز و تابيدن بيشتر نور خورشيد اختلال خلقي در برخي افراد ايجاد مي شود. در واقع ساعت بيولوژيک بدن که با ساعت هاي طولاني شب تنظيم شده است حالا در فصل بهار نمي تواند با طولاني شدن روز هماهنگ شود، بنابراين فرد در اولين مرحله به اختلال خواب از نوع پرخوابي دچار مي شود.

از سوي ديگر گردش خون در بدن در فصل زمستان و بهار تفاوت عمده اي مي کند. در فصل زمستان گردش خون در بدن کمتر و خون رساني به مغز بيشتر مي شود اما در فصل بهار گردش خون در اندام ها بيشتر مي شود و خون کمتري به مغز مي رود؛ به اين ترتيب به دليل نرسيدن اکسيژن کافي به مغز فرد احساس خواب آلودگي بيشتري مي کند. در فصل بهار مويرگ ها گشاد مي شود و خون بيشتري را از خود عبور مي دهد. از سوي ديگر سوخت و ساز بدن در فصل بهار بيشتر و مصرف اکسيژن توسط اندام ها باعث مي شود مغز اکسيژن کمتري دريافت کند. اگر بدن فرد نتواند با تغييرات فصلي همراه شود، انرژي اش به سرعت تحليل مي رود و حتي با وجود خواب و استراحت طولاني، کسل مي ماند. مجموعه عواملی چون ایجاد ریزگردها، طولانی بودن روز، استراحت كمتر و فعالیت بیشتر همه و همه باعث خواب آلودگی افراد می شود كه این وضعیت تا خرداد ماه ادامه دارد. خواب بهاری در عمل مصداق بیشتری دارد و همه ما به نوعی آن را تجربه کرده‌ایم. چه بسیار زمان‌هایی که سر کلاس، محل کار، در اتوبوس و تاکسی، خواب بهاری پلک‌های ما را سنگین و چشم‌های ما را قرمز کرده است.

کسالت بهاری از دیدگاه پزشکی بیماری محسوب نمی‌شود، بلکه این حالت ناشی از تغییرات بدن به واسطه گذر از فصل زمستان به فصل بهار است. این تغییرات تنها مختص انسان نیست، بلکه در میان جانوران نیز تغییرات چشمگیری در این زمینه مشاهده می‌شود.

حالات خواب آلودگی، در مبتلایان به کم خونی و کم بود آهن، سفید پوستان و سالمندان بیش تر است.

برای درمان خواب‌آلودگی بهار خرما بخورید طب اسلامی راه‌حلی برای برطرف کردن این مشکل دارد که در ادامه به چند نمونه از آن ها اشاره خواهیم کرد: یکی از دلایلی که سبب خواب‌آلودگی در این فصل می‌شود، کمبود فیبر موجود در موادخوراکی است.

از امام رضا(ع) روایت شده كه ايشان بر سر سفره‌ای که سبزی تازه در آن وجود نداشت، نمی‌نشستند. همان‌طور که می‌دانید فیبر موجود در سبزی‌ها برای آرامش اعصاب و از بین بردن تنش‌های عصبی بسیار مهم است. برای برطرف شدن خواب آلودگی همچنین می‌توانید بعد از طلوع خورشید پیاده‌روی کنید. همچنین تنفس هوای پاک صبحگاهی، روح‌ را سرزنده مي‌كند و موجب نشاط می‌شود. از نظر علمی نیز ثابت شده است که پیاده‌روی در هنگام صبح موجب افزایش هورمون سراتونین مي‌شود که همان هورمون ایجاد کننده شادی در بدن است.

خواب آلودگی در فصل بهار را می‌توان با مصرف خوراکی‌هایی که ویتامین B دارند نیز برطرف كرد. مصرف خوراکی‌هایی که حاوی آهن هستند مانند حبوبات، سبزی‌ها، گوشت، برگه‌زردآلو، گروه لبنیات مانند ماست و شیر بدون چربی، سبوس گندم و نخودفرنگی هم خستگی را برطرف مي‌كند.

توصیه شده در بهار خرما بیشتر میل کنید. این ماده خوراکی دارای 13ماده حیاتی از جمله فسفر و پتاسیم بوده که برای تقویت اعصاب و معده موثر است. پهمچنین از امام صادق(ع) نقل شده که انجیر و آلو را در این فصل فراموش نکنید؛ زیرا کلید درمان بسیاری از بیماری‌های اعصاب است. همچنین این امام معصوم(ع) توصیه کردند برای آرامش روح و تقویت آن سیب را ببویید و سپس میل کنید. راهکارهایی برای از بین بردن خواب آلودگی ورزش های سبک، مصرف ویتامین c، مصرف ۲ لیتر آب در روز و مصرف سبزیجات و میوه جات تازه سبب سازگاری بدن با این فصل است. خواب کافي ولی نه بيش از اندازه، در رفع کسالت موثر است. زيرا خواب زياد قشر مغز را بي حس مي کند و باعث خواب آلودگي بيشتر مي شود.

به همين دليل است که هر قدر فرد بيشتر بخوابد، بيشتر احساس کسالت و خواب آلودگي مي کند. شستن دست و صورت پس از بيدار شدن با آب سرد بسيار مهم است و داشتن تحرک بدني هم به فرد در رفع کسالت کمک مي کند. پرورش گل و گياه در يک باغچه کوچک و يا نگهداري از گلدان و همزيستي با گياهان هم در رفع اختلال بسيار موثر است. چرت ۱۵ دقيقه اي بين روز بسيار مفيد است. قبل از رفتن به رختخواب غذاي پرحجم مصرف نکنيد.

پس از خواب نيز يک دوش آب ولرم در رفع خواب آلودگي و کسالت موثر است.

عوامل جسمانی (فیزیولوژیک) · تنظیم خواب: خواب به موقع، خواب اول شب، خواب به اندازه نیاز و خواب با شکم خالی و پرهیز از خواب بین الطلوعین · رعایت برنامه غذایی: خوراک سالم و حلال، سبزیجات و صیفی­جات، خوراکی‌های طبیعی، شام سبک وپرهیز از خوراکی‌های مصنوعی و چرب، پرخوری، بدخوری. · ورزش: مانند ورزش صبحگاهی، کوه، شنا و… · حجامت یا اهدای خون: که علاوه بر تأمین سلامتی از غلظت خون می‌کاهد. · توجه به فضای محیط: مانند رنگ روشن، نور کافی، درجه حرارت متناسب، بوی مطبوع، زیبایی محیط، گل و گیاه و فضای سبز و… · رعایت بهداشت فردی، نظافت بدن و لباس و محیط · رعایت نظم و آراستگی فردی و محیط پیرامون و پرهیز از شلختگی · اقدام برای درمان بیماری‌ها و حفظ سلامت از جمله عفونت چشم که مستقیما موجب خواب آلودگی و کسالت است.

 نظر دهید »

مناجاتی از شهید چمران

07 فروردین 1396 توسط رضوانی

خدایا هدایتم کن ، زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.

خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم ، زیرا میدانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.

خدایا نگذار دروغ بگویم ، زیرا دروغ ظلم کثیفی است.

خدایا محتاجم نکن که تهمت به کسی بزنم ، زیرا تهمت خیانت ظالمانه ای است.

خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم ، زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.

خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم ، که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است.

خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم .

خدایا پستی و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.

خدایا من کوچکم ، ضعیفم و ناچیزم ، پرکاهی در مقابل طوفانها هستم ؛ به من دیده ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را براستی بفهمم و بدرستی تدبیر کنم.

خدایا دلم از ظلم و ستم گرفته است ؛ تو را به عدالتت سوگند می دهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار نده.

خدایا می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی عظمت تو غافل نگرداند.

خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم. خدایا دردمندم ، روحم از شدت درد می سوزد ، قلبم می جوشد ، احساسم شعله می کشد و بند بند وجودم از شدت درد صیحه می زند ؛ تو مرا در بستر مرگ آرامش بخش. خدایا خسته شده ام ، پیر شده ام ، دل شکسته ام ، ناامیدم و دیگر آرزویی ندارم.احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست ، با همه وداع می کنم و می خواهم با خدای خود تنها باشم.

خدایا ، خدایا ! به سوی تو می آیم ، از عالم و عالمیان می گریزم ، تو مرا در جوار رحمتت سکنی ده. 

 نظر دهید »

خاطراتی از شهید مجید پازوکی

07 فروردین 1396 توسط رضوانی

 

۱)از بچه های گردان تفحص بود. همراه علی محمودوند. کاروان ۱۰۰۰ تایی شهدا رو عازم مشهد الرضا علیه السلام کرده بودند، مشکل اینجا بود عده ای بنا کذاشتند بر سر و صدا کردن به خاطر نبودن ۱۳ تا از پیکر مقدس این شهدا. قول داد و گفت هرجوری شده من این ۱۳ تا شهید رو میارم. رفت شلمچه و شروع کرد زاری بالای یکی از کانال ها. آخرش که داشت برگشت گفت: شهدا داریم کاروان می بریم مشهد الرضا علیه السلام. ۱۳ تا جا هم خالی داریم. هر کی می آد بسم الله…. مجید پازوکی بود. اومد توی کانال، ۱۳ تا دست از زیر خاک زده بود بیرون. لبیک ….

۲)یک روز ظهر همه در خانه جمع بودیم و مشغول ناهار خوردن. فقیری زنگ خانه را به صدا درآورد. او بدون کوچکترین مکثی و بی هیچ حرفی بلند شد، غذای خودش را برد، داد دم در و گفت: «اینو بدین بهش. من نون و پنیر می خورم.»

۳)ساده پوش بود. دو تا پیراهن بیشتر نداشت. گاهی اوقات ما اعتراض می کردیم و می گفتیم: «خب! یه دست لباس نو بگیر. اینا خیلی کهنه شده.» می گفت: «دلیلی نداره! همین که تمیز و مرتّب باشه، خوبه. هنوز قابل استفاده است.»

۴)هر روز وقتی بر می گشتیم، بطری آب من خالی بود، اما بطری (شهید) مجید پازوکی پر بود. توی این حرارت آفتاب لب به آب نمی زد. همش دنبال یک جای خاصی می گشت. نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت هشت متر نشسته بودیم و دیدیم که مجید بلند شد. خیلی حالش عجیب بود تا حالا این طور ندیده بودمش؛ هی می گفت پیدا کردم این همون بلدوزره و.. یک خاکریز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند، روی سیم خاردار دو شهید افتاده بودند که به سیم جوش خورده بودند و پشت سر آن ها چهارده شهید دیگر. مجید بعضی از آن ها را به اسم می شناخت مخصوصا آنها که روی زمین افتاده بودند مجید بطری آب را برداشت، روی دندان های جمجمه می ریخت و گریه می کرد و می گفت: « بچه ها! ببخشید اون شب بهتون آب ندادم.به خدا نداشتم ! تازه، آب براتون ضرر داشت…» مجید روضه خوان شده بود و… .

۵)گذشت و مدتی بعد آن طور که بچه های تفحص می گفتند، مجید در یکی از میادین مین شلمچه در حال کار بوده که یک میدان مین به کلی منفجر می شود. شدت انفجارها به اندازه ای بود که چرخ های دستگاه لودر تکه تکه می شود و بچه های تفحص به تصور شهادت او به شدت ناراحت می شوند اما با فروکش کردن دودها مجید سرفه کنان پیدایش شده و حسابی همه را به خنده انداخته بود.

۶)حاج آقا «نفر» با آن که روحانی بود اما در واقع تیربارچی گردان هم محسوب می شد. آن روز در حین پاتک، حاج آقا دچار موج انفجار می‌شود و پازوکی او را به دوش می‌گیرد و از زیر آتش شدید تا اورژانس می‌برد. همین که به اورژانس می‌رسند، پازوکی یکباره می‌گوید: من باید برگردم خط و خاک محلی را که شهرابی شهید شده بردارم. حاج آقا می‌گوید: من ابتدا فکر می‌کردم باز دارد شوخی می‌کند. اما بعد که دیدم خیلی جدی است سعی کردم او را از این کار منصرف کنم، اما فایده‌ای نداشت. هر چه گفتم آتش شدید است این کار صلاح نیست، بی‌فایده بود. بعد از آن دیگر نه حاج آقا از پازوکی خبر داشت، نه ما و نه هیچ کس دیگر. پازوکی در محلی بین اورژانس و خط مقدم به شهادت رسیده بود و نحوه شهادتش برای همه‌مان مبهم بود. بعد از مرخصی، همراه تعدادی از دوستان به خانه شهید پازوکی رفتیم. چند تایی از همسایه‌ها و اقوام و آشنایان هم بودند و در مورد شهید صحبت می‌کردند. مادر پازوکی تعریف می‌کرد که پسرش چون تک فرزند بوده او را برای سربازی قبول نمی‌کردند. پازوکی هم به سپاه رفته و با اصرار تقاضا کرده است که پاسدار افتخاری بشود. مادرش می‌گفت: روزی که به او لباس سپاه داده بودند آن را پوشیده بود و دور حیاط می‌دوید و می‌زد و می‌رقصید از خوشحالی. در آن مجلس هر کس خاطره‌ای یا نکته‌ای از شهید مطرح می‌کرد. تا این که خانواده‌اش از نحوه شهادتش او پرسیدند. ما اظهار بی‌اطلاعی کردیم. پیش از این نیز هیچ کس نتوانسته بود برای این سئوال جوابی پیدا کند.

۷)پازوکی این ماجرا را بلافاصله به همه گفت؛ آن هم با خنده و تمسخر، بعد هم هر بار شهرابی را می‌دید با صدای بلند می‌گفت: شهرابی! تو چرا هنوز زنده‌ای پس؟ ما می‌دیدیم که شهرابی چقدر از این موضوع ناراحت می‌شود و خجالت می‌کشد. حتی به پازوکی هم تذکر می‌دادیم که حرمت او را نگهدار اما دست بردار نبود. روز اول عملیات کربلای پنج بود. پشت در انتهای کانال پرورش ماهی، پدافند کرده بودیم؛ درست در سه راه شهادت، البته آن وقت عراق تازه پاتک را شروع کرده بود و هنوز سه راه به این نام معروف نشده بود. عراقی ها دشت رو به روبرو مان را پر از تانک کرده بودند و مدام با توپ مستقیم تانک شلیک می‌کردند. طوری که جرأت نداشتیم سرمان را از دژ بالا بیاوریم. حوالی ظهر بود که آرپی جی‌زن ها را خواستند برای زدن تانک‌ها. هفت، هشت نفری با مسوولیت شهرابی آماده شدند که بروند پشت خاکریز، توی دشت رو به رو و تانکها را از نزدیک هدف بگیرند.

۸)شهرابی هنوز از خاکریز بالا نرفته بود که پازوکی باز شوخیش گل کرد. داد زد: آهای چرا هنوز زنده‌ای تو؟ شهرابی در همان حال، ساعتش را نگاه کرد و گفت: هنوز یک ربع به ظهر مانده! بعد هم غلت زد پشت خاکریز. پشت خاکریز، در فاصله‌ای حدود سیصد – چهار صد متر، تپه کوچکی بود که قرار بود بچه‌ها تا آنجا بدوند و بعد از پشت تپه، تانکها را هدف بگیرند. آتش آن قدر شدید بود که تا بچه‌ها برسند پشت تپه، ده دقیقه، یک ربعی گذشت. در همین لحظه توپ مستقیمی خورد درست روی تپه و شهرابی و دو سه نفر دیگر از بچه‌ها همان جا شهید شدند. شهادت شهرابی در همان زمانی که خودش گفته بود ، سر ظهر ، در روحیه بچه‌ها تاثیر عجیبی گذاشت، به خصوص در روحیه پازوکی. اصلا او را از این رو به آن رو کرد. دیگر نه از شوخی‌های او خبری بود نه از ادا و اذیت‌ هایش. در عوض مدام اصرار داشت برود جنازه شهرابی را بیاورد اما بچه‌ها نگذاشتند چون آتش شدید بود. او هم دلخور و ناراحت راهش را کشید و رفت سمت کانال ماهی.

۹)یادم هست یکی دو ماه قبل از عملیات کربلای چهار، حاج آقا «نفر» توی گردان برنامه‌ای ریخته بود که ظهرها بین دو نماز یکی از بچه‌ها صحبت کند؛ طبق قرعه. یک روز قرعه به نام پازوکی افتاد. ما حتی فکر نمی‌کردیم او بتواند یک جمله حرف درست و حسابی بزند. خودش هم راضی به صحبت نمی‌شد. اما حاج آقا اصرار داشت که پازوکی صحبت کند. دست آخر پازوکی به حاج آقا گفت: در یک صورت صحبت می‌کنم. باید اجازه بدهی غیبت و تهمت و دروغ آزاد باشد. یعنی هر چه دلم می‌خواهد بگویم! هیچ کس گمان نمی‌کرد حاج آقا قبول کند، آن هم با شناختی که از پازوکی دارد. اما ایشان قبول کرد. پازوکی هم جلوی بچه‌ها ایستاد و شروع کرد در مورد تقوا صحبت کردن. چیزهایی گفت که اگر با چشم های خودمان او را مقابلمان نمی‌دیدیم باور نمی‌کردیم این حرفها دارد از دهان پازوکی بیرون می‌آید. همه مات و مبهوت حرف‌های او شده بودیم. حرفهایش ساده بود و بی غل و غش اما برای همه مان تازگی داشت و از عظمت روح پازوکی خبر می‌داد. بعد از این ماجرا، نگاه ما به پازوکی عوض شد. هر چند که او همان آدم قبل بود؛ با همان شوخی‌ها و ادا و اطوارهایش. او به خصوص با بچه‌هایی که همه احتمال شهادتشان را می‌دادند و به قول معروف نور بالا می‌زدند، بیش از دیگران شوخی می‌کرد. ماجرای برخورد او با شهرابی این اواخر شده بود نقل مجلس بچه‌ها . پازوکی بیشتر از همه به پر و پای شهرابی می‌پیچید و مدام آن ماجرا را پیش می‌کشید.

۱۰)شهید پازوکی از بچه‌هایی بود که توی گردان حبیب همیشه سرنخواستنش دعوا بود. البته نه به این خاطر که بی‌دست و پا بود و کارآیی نداشت. اتفاقا پسر با جربزه‌ای بود، اما از بس شوخی می‌کرد و ادا و اطوار در می‌آورد هیچ مسوول گروهان و دسته‌ای او را قبول نمی‌کرد و سعی می‌کردند او را حواله بدهند به دیگری. یک بار نشده بود دو کلام حرف جدی از او بشنویم. او هم هیچ حرفی را جدی نمی‌گرفت؛ حتی حرف مسوولین گردان و گروهان‌ها را. این وسط فقط حاج آقا «نفر» روحانی گردان بود که خیلی هوای او را داشت. البته ” پازوکی ” با حاج آقا هم شوخی می‌کرد. گاهی حتی وسط سخنرانی ایشان بلند می‌شد تکه‌ای می‌پراند یا چیزی می‌گفت که جو را به هم می‌زد. اما حاج‌آقا اهمیتی نمی‌داد و همیشه با خنده از کنار شوخی‌های او می‌گذشت. شاید هم چیزی در او دیده بود که ما خبر نداشتیم. آخرین بار هم اگر اصرار حاج آقا ” نفر ” و رضایت شهرابی مسوول دسته‌مان نبود، پازوکی را در گردان راه نداده بودند. شهرابی هم توجه خاصی به پازوکی داشت. او را در بدترین شرایط در دسته‌اش پذیرفته بود و شوخیها و اذیت‌هایش را تحمل می‌کرد. البته پازوکی گاهی اوقات هم کارهایی می‌کرد یا حرف‌هایی می‌زد که از او بعید به نظر می‌رسید. این کارها باعث می‌شد که شخصیتش در نظرمان عجیب جلوه کند!

 

 نظر دهید »

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج . . .

06 فروردین 1396 توسط رضوانی

زمـان گـذشت و قـلبم گـواهی مـی دهد کـه بـه یـقیـن تـو مـی آیـی.

تــو مـی آیی و آیـینه های زنـگار گـرفـته قـرن ها جـهالت و سـکوت و روزمرگی را دوبـاره جـلا خـواهی داد.

تـو می آیی و قـلب هـای سـیاه شـده از تـنـهایی را دوبـاره بـا حـضور روشـنـی بـخش خـود نـورانـی خـواهـی کـرد……….

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 201
  • 202
  • 203
  • ...
  • 204
  • ...
  • 205
  • 206
  • 207
  • ...
  • 208
  • ...
  • 209
  • 210
  • 211
  • ...
  • 237

اوقات شرعی

موضوعات

  • متفرقه
  • آموزش
    • علوم قرآن و حدیث
    • نمونه سوال کلیه دروس
    • مهارتهای زندگی
  • یاد امام و شهدا
  • اهل بیت (علیهم‌السلام)
    • حدیث و سخنان
    • زندگینامه و تاریخ
    • فضائل و مناقب
    • ولادت / شهادت
  • احکام عملی
  • طلاب
    • دل نوشته های طلاب
  • در محضر بزرگان
  • اخبار و اطلاعیه های مدرسه
  • فناوری اطلاعات و رایانه
  • نکات جالب
  • دعا و مناجات
  • پادکست
  • اخلاق
    • رذایل اخلاقی
    • فضایل اخلاقی
  • عکس نوشته
  • پزشکی
  • اشپزی
  • شبهات
  • احکام
  • سیاسی
  • داستان
  • اعمال روز
  • گفتار خنده دار

صفحه ها

  • درباره حوزه ساوه
  • سیستم آزمون سایت
  • ساوه شناسی
  • نویسندگان وبلاگ

جستجو

خبرنامه

آمار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس