تبریک ولادت امام حسن مجتبی (ع)
نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا
زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب
نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا
زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب
به خدا سوگند در میان هیچ امتی پس از پیامبرش اختلاف نیفتاد مگر اینکه طرفداران باطل بر اهل حق پیروز شدند.
در نهج البلاغه طولانی ترین سخنان امام علی علیه السلام در رابطه با راز تداوم انقلاب و رمز شکست آن در خطبه قاصعه (خطبه ی 238) آمده است.
امام بیان می دارد که تاریخ یک منبع شناخت تجربی است و دارای ضابطه و قانون است و قوانین حاکم بر تاریخ تابت و تداوم انقلاب در رابطه ی مستقیم با رعایت دقیق این قوانین است.سپس به بیان یک اصل کلی در رابطه با تداوم انقلاب می پردازد.
یک اصل کلی در رابطه با تداوم انقلاب
امام علی علیه السلام راز تداوم انقلاب را چنین بیان می کند:
« فالزموا کل امر لزمت العزه به حالهم … من الاجتناب للفرقه و اللزوم للالفه و التحاض علیها و التواصی بها. »
پس از اثبات این معنا که تاریخ یکی از منابع شناخت است و ضابطه و قانون دارد و قوانین حاکم بر ان ثابت و قابل تطبیق بر موارد مشابه است، باید دید که عامل عزث و عظمت و تمدن ملتهای متمدن و مصونیت آنها از سلطه ی قدرتهای خارجی چه بوده و چیست، که برای تداوم انقلاب باید دقیقا رعایت شود و در جامعه ی انقلابی پیاده گردد.
امام در جمله ی فوق «اجتناب از اختلاف و ملازمت اتحاد و هماهنگی ملت را» به عنوان یک اصل عمومی و یک قانون کلی بر اساس تجربه ی تاریخی شخصی خود برای تداوم انقلاب ضروری می داند.
در موارد دیگری از نهج البلاغه این اصل به عنوان یک قانون عام مورد توجه است:
«به طور قطع تاکنون هیچ ملتی بر آرمان خاصی وحدت کلمه پیدا نکرد مگر اینکه نیرو گرفت و همبستگی آنان قدرت یافت … (و به این قدرت) هیچ ملتی نرسید مگر اینکه خداوند نابسامانیها را از آنان برداشت و بلای ذلت را از آنان دفع نمود و آنان را به معالم و نشانه های دین راهنمائی کرد» [1].
یک اصل کلی در رابطه با شکست انقلاب
امام در بخش دیگرسخن خود رمز شکست انقلاب را چنین تشخیص می دهد:
«و اجتنبوا کل امر کسر فقرتهم و اوهن منتهم من تضاغن القلوب و تشاحن الصدور و تدابر النفوس و تخاذل الایدی»:
«اجتناب کنید از هر چیزی که ستون ققرات ملتهای گذشته را شکست و نیروی آنان را سست نمود و آن عبارتست از کینه ورزی دلها و پشت کردن به یکدیگر و یاری نرساندن به هم».
در این بخش امام ابتدا به ضابطه ی کلی شکست انقلاب اشاره می کند و می فرماید که اجتناب از آنچه که ستون فقرات یک ملت و یک جامعه ی انقلابی را خرد می کند برای تداوم انقلاب ضروری است و سپس توضیح می دهد که:
شکننده ی ستون فقرات یک جامعه انقلابی عبارتست از «کینه ورزی دلها، پشت کردن به یکدیگر و همیاری ننمودن».
بنابراین امام «اختلاف و کینه ورزی گروهها و عدم همیاری» را به عنوان یک اصل کلی بر اساس تجربهی تاریخی خویش مانع از تداوم انقلاب و عامل شکست آن در شرائط مشابه تاریخی می داند.
در موارد دیگری از نهج البلاغه نیز این اصل کلی مورد توجه است:
خواهرم، حجابت را حفظ کن و به دشمنان اسلام و انسانیّت بفهمان که زن مسلمان ایرانی زنی است آزاده، با شخصیّت، باایمان و الهام گرفته از مکتب بانوی بزرگ اسلام زهرای اطهر(سلام الله علیها) که هرگز اجازه نخواهد داد – همانند زنان به لجن کشیده– از او عروسکی کوکی بسازند و وسیلهای برای فروش بیشتر کالاهای تجارتی شود.
تشيع انگليسي، شعبهاي از “اسلام آمريکايي” است؛ فرقهاي که با شهادت و جهاد نسبتي ندارد. بيخطر براي طاغوت و ظالمين و از کنار آمريکا و اسرائيل نيز با سکوت عبور ميکند. “شيعه انگليسي” ترجيح ميدهد بر پيکر خونين امام حسين (ع) گريه و مويه کند تا در رکاب پسر رسول خدا کشته شود. تشيع انگليسي هدفش حرکت در مسير اصلاح دين رسول خدا نيست و تنها بر تفرقه و اختلافات تأکيد دارد. “تکفير” ميکند. ناسزا ميگويد. به مقدسات ساير مسلمانان توهين ميکند و به تنها حکومت شيعي جهان ميتازد. رهبر انقلاب بر اصلي و فرعي کردن دشمنان تأکيد فراوان داشته و دارند. تشيع انگليسي دشمن فرعي نيست. نقشه همان دشمنان اصلي است؛ توطئه شومي که يک شاخهاش در لباس داعش سر برآورده است، شاخهاي در هيبت “وهابيت و جاهليت"، شعبهاي هم در لباس “بهائيت” مُتِهَتِک به احکام و اصول اسلامي. “تشيع انگليسي"، شيعه را خونريز و غيرعقلاني و افراطي نشان ميدهد؛ حال آنکه امامان معصوم شيعه (عليهم السلام) مظهر عقلانيت و عدالت هستند. تيغ شيعه در برابر جبهه کفار ودشمنان اسلام از نيام بيرون ميآمد؛ و ميآيد. شيعه انگليسي تيغ بر روي برادر مسلمان خود ميکشد و در برابر کفار و مستکبران خضوع ميکند. شيعه انگليسي، در يک کلام “بيخاصيت” است.رحيمپور ازغدي: من آنها [شيعه لندني] را قالتاق ميدانم. يک عده از اينها در حوزه ريشه دارند. اما در منشور روحانيت ميگويد استعمار در فرهنگ حوزههاي ما نفوذ کرده است و اولين القايشان جدايي دين از سياست است.سياست “تفرقه بيانداز و حکومت کن” انگليس پس از فرقهسازي بر بستر اختلافات عقيدتي، با تضعيف تشيع در برابر ساير مذاهب اسلامي ادامه پيدا کرد. اما اين تضعيف مستقيم شيعيان نبود؛ بلکه با ميزباني از شيعياني بود که با جهل خود (يا همراهي با MI6)، تشيع و شيعيان را هدف گرفتند.
تربيت مرجعيت در لندن، تبليغ آزادانه شيعيان افراطي مورد نظر از انگليس (و آمريکا) و راهاندازي شبکههاي متنوع در انگليس و آمريکا از جمله اين اقدامات است يکي از ردپاهاي اوليه نفوذ انگليس در تشيع به زماني بازميگردد که ميرزاي شيرازي به مقابله قراردادهاي استعماري انگلستان پرداخت و علماي شيعه پس از آن در هر فرصتي بر ضد اين قدرت استعمارگر فتواي جهاد و مقاومت ميدادند.
دولت انگليس و سرويس اطلاعاتي اين کشور ميزبان برخي از مراجع شيعه شد و با بهرهگيري از از محبوبيت آنها در اروپا، بستر پرورش طلبههاي جوان با گرايشهاي ضد نظام اسلامي و در مغايرت با روش غالب مراجع عظام شيعه در قم و نجف، فراهم کردند. اين پرورش “روحاني لندني” ادامه پيدا کرد تا امروز به مرحله معرفي “مرجعيت انگليسي” رسيد و مراجعي از خاندانهاي شناختهشده، متأسفانه در مسير طراحي شده MI6، تا مرحله زيرسؤال بردن اصل و اساس نظام اسلامي، مراجع گرانقدر شيعه و ولايت فقيه و… پيش رفتهاند. اسلام و تشيع مورد نظر اين افراد، نه کاري به سلطهگري آمريکا دارد و نه مشکلي با اشغالگري رژيم اسرائيل. نه دفاع از کودکان مظلوم غزه را وظيفه خودميداند و نه نسبت به داعش حساسيتي نشان ميدهند؛ انگليسي که به تعبير امام (ره) خبيثتر از آمريکا و شوروري است و آمريکا را به آزادي بيان ميستايند و علنا اعلام ميدارند که ما را با کار آمريکا و انگليس و اسرائيل چه کار است.
دل با صلوات مَحرم راز شود
سیمرغ شود بلند پرواز شود
فرمود : پیامبر که با هر صلوات
درهای اجابت دعا باز شود
h?
مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:
اَعظمُ النِّعمَةِ اَلعافِيةُ فاغتَنِموُها لِلدُّنيا وَ الأخرة.
بزرگترين نعمت، عافيت و تندرستي است. شما آن را براي دنيا و آخرت خود (هر دو) غنيمت بشماريد. (تحفالعقول، ص 146)
قدر این نعمت ارزشمند را بدانید زیادی غصه دنیا را نخورید هر جور بگیری همون جور می گذره…..