تشیع انگلیسی
تشيع انگليسي، شعبهاي از “اسلام آمريکايي” است؛ فرقهاي که با شهادت و جهاد نسبتي ندارد. بيخطر براي طاغوت و ظالمين و از کنار آمريکا و اسرائيل نيز با سکوت عبور ميکند. “شيعه انگليسي” ترجيح ميدهد بر پيکر خونين امام حسين (ع) گريه و مويه کند تا در رکاب پسر رسول خدا کشته شود. تشيع انگليسي هدفش حرکت در مسير اصلاح دين رسول خدا نيست و تنها بر تفرقه و اختلافات تأکيد دارد. “تکفير” ميکند. ناسزا ميگويد. به مقدسات ساير مسلمانان توهين ميکند و به تنها حکومت شيعي جهان ميتازد. رهبر انقلاب بر اصلي و فرعي کردن دشمنان تأکيد فراوان داشته و دارند. تشيع انگليسي دشمن فرعي نيست. نقشه همان دشمنان اصلي است؛ توطئه شومي که يک شاخهاش در لباس داعش سر برآورده است، شاخهاي در هيبت “وهابيت و جاهليت"، شعبهاي هم در لباس “بهائيت” مُتِهَتِک به احکام و اصول اسلامي. “تشيع انگليسي"، شيعه را خونريز و غيرعقلاني و افراطي نشان ميدهد؛ حال آنکه امامان معصوم شيعه (عليهم السلام) مظهر عقلانيت و عدالت هستند. تيغ شيعه در برابر جبهه کفار ودشمنان اسلام از نيام بيرون ميآمد؛ و ميآيد. شيعه انگليسي تيغ بر روي برادر مسلمان خود ميکشد و در برابر کفار و مستکبران خضوع ميکند. شيعه انگليسي، در يک کلام “بيخاصيت” است.رحيمپور ازغدي: من آنها [شيعه لندني] را قالتاق ميدانم. يک عده از اينها در حوزه ريشه دارند. اما در منشور روحانيت ميگويد استعمار در فرهنگ حوزههاي ما نفوذ کرده است و اولين القايشان جدايي دين از سياست است.سياست “تفرقه بيانداز و حکومت کن” انگليس پس از فرقهسازي بر بستر اختلافات عقيدتي، با تضعيف تشيع در برابر ساير مذاهب اسلامي ادامه پيدا کرد. اما اين تضعيف مستقيم شيعيان نبود؛ بلکه با ميزباني از شيعياني بود که با جهل خود (يا همراهي با MI6)، تشيع و شيعيان را هدف گرفتند.
تربيت مرجعيت در لندن، تبليغ آزادانه شيعيان افراطي مورد نظر از انگليس (و آمريکا) و راهاندازي شبکههاي متنوع در انگليس و آمريکا از جمله اين اقدامات است يکي از ردپاهاي اوليه نفوذ انگليس در تشيع به زماني بازميگردد که ميرزاي شيرازي به مقابله قراردادهاي استعماري انگلستان پرداخت و علماي شيعه پس از آن در هر فرصتي بر ضد اين قدرت استعمارگر فتواي جهاد و مقاومت ميدادند.
دولت انگليس و سرويس اطلاعاتي اين کشور ميزبان برخي از مراجع شيعه شد و با بهرهگيري از از محبوبيت آنها در اروپا، بستر پرورش طلبههاي جوان با گرايشهاي ضد نظام اسلامي و در مغايرت با روش غالب مراجع عظام شيعه در قم و نجف، فراهم کردند. اين پرورش “روحاني لندني” ادامه پيدا کرد تا امروز به مرحله معرفي “مرجعيت انگليسي” رسيد و مراجعي از خاندانهاي شناختهشده، متأسفانه در مسير طراحي شده MI6، تا مرحله زيرسؤال بردن اصل و اساس نظام اسلامي، مراجع گرانقدر شيعه و ولايت فقيه و… پيش رفتهاند. اسلام و تشيع مورد نظر اين افراد، نه کاري به سلطهگري آمريکا دارد و نه مشکلي با اشغالگري رژيم اسرائيل. نه دفاع از کودکان مظلوم غزه را وظيفه خودميداند و نه نسبت به داعش حساسيتي نشان ميدهند؛ انگليسي که به تعبير امام (ره) خبيثتر از آمريکا و شوروري است و آمريکا را به آزادي بيان ميستايند و علنا اعلام ميدارند که ما را با کار آمريکا و انگليس و اسرائيل چه کار است.