تبریک ولادت امام حسن مجتبی (ع)

نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا
زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب

نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا
زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب

محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به ” ابن بابویه” ، ” محمد بن بابویه” و ” شیخ صدوق” نامی ترین دانشمند گرانمایه و بزرگوار و فقیه و محدث عالیقدر شیعه در نیمه دوم سده چهارم هجری است.
شیخ صدوق و برادرش حسن با دعای حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف متولد شدند.
بعد از سال 305 ه که نایب دوم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از نواب اربعه یعنی ثقه ی جلیل القدر عثمان بن سعید عمری ، پس از حدود پنجاه سال نیابت ، حضرت بدرود حیات گفت، و حسین بن روح نوبختی به عنوان نائب سوم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عهده دار وساطت بین شیعیان و حضرت گردید. علی بن بابویه قمی که پیشوای علمای قم بود، وارد بغداد شد. چون تا آن زمان صاحب فرزندی نشده بود و از این نظر رنج می برد، لذا فرصت را غنیمت شمرد و طی نامه ای که به حسین بن روح تسلیم نمود از او خواست تا هنگام تشرف به حضور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به آن وجود مقدس تقدیم دارد.
وی در آن نامه اشتیاق خود را به داشتن پسری ابراز داشته و از حضرت خواسته بود برای او دعا کند تا خداوند پسری به او روزی نماید. جواب امام زمان علیه السلام هم به او رسید که برای تو دعا کردم و به زودی خداوند پسری، و به روایتی، پسرانی فقیه و پاک سرشت به تو روزی خواهد کرد…
تاليفات شيخ صدوق
1- من لا يحضره الفقيه 2- کمال الدين و اتمام النعمه 3- کتاب امالي 4- کتاب صفات شيعه 5- کتاب عيون الاخبار امام رضا عليه السلام 6- کتاب مصادقه الاخوان 7- کتاب خصال 8- کتاب علل الشرايع 9- کتاب توحيد 10- کتاب اثبات ولايت علي عليه السلام 11- کتاب معرفت 12- کتاب مدينه العلم 13-کتاب مقنع در فقه 14- کتاب معاني الاخبار 15- کتاب مشيخته الفقيه 16- کتاب عيون الاخبار
شيخ ابو جعفر محمد بن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق پس از هفتاد و چند سال زندگاني پرافتخار و انجام مسافرتهاي طولاني و تصنيف 300 جلد کتاب با ارزش، سرانجام در سال 381 ه. ق، در شهر ري چشم از جهان فرو بست و آرامگاهش امروز در شهر ري به نام ابن بابويه مشهور و موردتوجه شيعيان است.
شاگردان وی
شیخ صدوق مرد بلند آوازه شیعه به هر جا می رفته، گذشته از استفاده از رجال شیعه و سنی، به افاده و بیان و املاء احادیث اندوخته، به طالبان علم و شاگردان خود، و آماده ساختن آنها برای حفظ و نگاهداری مکتب و آثار اهل بیت عصمت و طهارت اهتمام داشته است. به همین جهت گروهی از مفاخر علما شیعه و سنی جزو شاگردان او به شمار آمده اند، که یا رسماً شاگرد او بوده اند، یا از وی روایت نموده یا اجازه گرفته اند. مرحوم ربانی شیرازی جمعاً 27 نفر از شاگردان و راویان او را نام برده است. ما مشاهیر آنها را که وارث و ناقل آثار و مکتب او بوده اند، نام می بریم:
شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان، هارون بن موسی تلعکبری، حسین بن عبدالله غضائری، برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی، حسن بن عباس نجاشی( پدر نجاشی مولف رجال) ،علم الهدی سید مرتضی، سید ابوالبرکات علی بن حسین جوزی حسینی حلی.
وفات شیخ صدوق
سرانجام شیخ صدوق این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پر برکتش در سال 381 ه . ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ری دیده از جهان فروبست. پیکر پاکش در میان غم و اندوه مردمان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید. امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.
آیت اللّه مرعشی نجفی حاج سیدمحمود مرعشی نام برد. آری اینچنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند.
کیمیایی است عجب بندگی پیر مُغان خاک او گشتم و چندین در جانم دادند
كانَ دُعـاءُ الْحُسَـيْنِ بْنِ عَلىٍّ عليهماالسلام: اَللّهُمَّ ارْزُقْنىِ الرَّغْـبَةَ فِىالاْخِرَةِ، حَتّى أَعْرِفَ صِدْقَ ذلِكَ فى قَلْبى بِالزَّهادَةِ مِنّى فىدُنْياىَ، اَللّهُمَّ ارْزُقْنى بَصَرا فىأمْرِ الاْخِرَةِ حَتّى أَطْلُبَ الْحَسَناتِ شَوْقا، وَاَفِرَّ مِنَ السَّيِّئاتِ خَوْفا يارَبِّ.
از دعاهاى امام حسين عليهالسلام اين بود كه: خدايا! شوق به آخرت عطايم كن تا از بىرغبتيم به دنيا صدق آن را بشناسم. خدايا! چشم بصيرت در امر آخرت روزيم فرما تا با شوق دنبال خوبيها رفته و از گناهان گريزان شوم.
شهادت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام ) و ياران باوفايش را تسليت عرض مي نمايم.
به گزارش خبرنگار سرویس قاب نقره برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسه درسهایی از قرآن که پنجشنبه از سوی صدا و سیما پخش میشود درباره “حقوق خانواده در اسلام” ، “محبت و اعتماد” ، “مقدار مهریه” ، “اداره و سرپرستی خانواده توسط مردان” ، “حکومت مردان در خانواده” ، “توجه اسلام به آرایش و آراستگی” و … سخن گفته است که یکی از آنها آرایش دختران جوان در خانواده و در مواقعی است که اسلام آن را حلال دانسته اما برخی از والدین با عقاید نادرست خود با این قبیل کارهای حلال مخالفت میکنند. آنچه در ادامه میخوانید قسمتهایی از این سخنرانی است.
آرایش دختران
آرایش زن چیست؟ زن ذاتاً دوست دارد آرایش كند. و این جزء ذات زن است. متأسفانه بعضی از این حاجخانمهای پیرزن در خانه تا میبیند دخترش آرایش میكند، یا عروسش، (خنده حضار) یك تعبیرات زشتی میكند. خانم! تو پیری؟
خجالت نمیكشند، طوری نیست خجالت نكشند. مگر میخواهد بیرون برود خودش را نشان جوانها بدهد. خودش را آرایش میكند. ما زن داریم دو لیتر گریه میكند برای امام حسین(ع). اما اگر بفهمد پسرش با عروسش یك بستنی خورده كودتا میكند. (خنده حضار) روضه هفتگی، ختم انعام، ختم قرآن، همهی دعاها و نمیدانم «امن یجیب» مهرش، جانمازش اندازه یك بقچهی حمام است. اما اگر بفهمد كه این مثلاً با عروسش رفته فرض كنید حالا بگردند، دری وری میگوید. زن نژادش این است.
شما یاد بگیرید از امیرالمؤمنین(ع)، با غلامش رفتند پیراهن بخرند، پیراهن قشنگ را داد به غلامش، گفت: آقا من قنبر غلام هستم. فرمود: مگر جوان نیستی؟ خوب جوان دوست دارد شیك بپوشد. سر به سر بچهها نگذارید. در آرایش حلال، وقتی به آرایش حلال گیر دادی، آنها سمت آرایش حرام میروند. خیلی از گیرهایی كه میدهند اینها ضررش به خودشان برمیگردد.
بعضی از جوانها تا حالا چند مورد آمدند، به من گفتند: حاج آقای قرائتی من به خاطر شما یك سیلی خوردم. گفتم: چرا؟ گفته: من میخواستم آن كانال فوتبال ببینم، پدرم گفت: آن كانال قرائتی را ببینیم. من هی زدم فوتبال، او هی زد قرائتی! آخرش یك سیلی به من زد. من از همه اینهایی كه از پدرشان یا پدر بزرگشان كتك خوردند، معذرت میخواهم.
آخر این قرائتی تحمیلی درست نیست. اسلام گفته آزادی، حتی اگر آمدی پشت سر این آقا نماز خواندی، ركعت دوم آزادی! قصد فرادی كن برو. اصلاً نماز مغرب را خواندی، نماز عشا را آزاد هستی، رها كن برو. اسلام به ما آزادی داده است. اگر ما به حلالها قناعت كنیم، همهی مردم مسلمان میشوند. گیر اینكه بعضیها اسلام به آنها سنگین است، در همین نماز جمعه دیروز، نماز جمعه گذشته رفتیم، به ما گفتند: بین دو نماز صحبت كن. گفتم: سخنرانی بین دو نماز گروگان گیری است. گفت: فرار میكنند. گفتم: خوب فرار كنند. مگر میخواهی مردم را اسیر كنی؟ كم حرف بزن، خوب حرف بزنی فرار نمیكنند، حالا فرار هم كردند، كردند.
توجه به دستورات دین، نه سلیقههای شخصی
ما مثل بت پرستها در بعضی كارها هستیم. بت پرستها با دست خودشان یك بت میتراشیدند، راستش گریه میكردند. قرآن میگوید: «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» (صافات/95) با دست خودت سنگ تراشیدی حالا راستش گریه میكنی؟ ماهم با دست خودمان آداب و رسوم را درست كردیم، خودمان در آداب و رسوم خودمان ماندیم.
آرایش یك ارزش است. دختر و پسرها در آرایش حلال نباید مزاحم داشته باشند. مثل اینكه یك كسی شوهرش مرده اسلام گفته چهار ماه و ده روز فاصله بگیرد. بعد از چهار ماه و ده روز، قرآن آیه دارد میگوید: اگر خانم خواست عقد كند، كسی حق ندارد جلوی او را بگیرد. آیه قرآن است. متن قرآن است. زن بیوه! خواهند گفت عجب زن بیحیایی بود. چه زود شوهر كرد. تو كه میگویی: فلان زن بیحیا است، قطعاً غیبت كردی و گناه كبیره كردی. تو گناه كبیره كردی كه گفتی فلانی بیحیا است. اما او ثواب كرد. این خانم به هوای… نه خواهند گفت: این به شوهر اولش وفادار نیست. چه كسی گفت: معنای وفا یعنی عقد نكن؟ چه كسی گفت: عقد نكن.
زنان بیوه یك چیز غلطی در سرشان است. میگوید: من میخواهم وفادار باشم. چون میخواهد وفادار باشد، ازدواج نمیكند. اصلاً قاطی كرده والله نمیدانم قاطی كرده، اینها جزء دین نیست. جزء لغت نیست. جزء قرآن نیست. بالاخره حالا من 50 سال است دیگر آخوند هستم. 15 سالگی آخوند شدم. حالا 65 سالم است. بعد از 50 سال آخوندی، 32 سال برای شما حرف میزنم.
وفا این نیست كه انسان ازدواج نكند. تقوا این نیست كه انسان برای شوهرش آرایش نكند. به خانم میگوییم: آخر این چه قیافهای است؟
یك مردی در كوچه میدوید. گفتند: كجا میدوی؟ گفت: میروم خانه زنم از عروسی میآید، چون تا از عروسی میآید، لباسهای خوبش را كنار میگذارد و آشغالهایش را خواهد پوشید. من میخواهم یك لحظهای كه لباسش را میكند، من هم یك نگاهی به این لباس بكنم. خوب این چه، كجایش مثلاً چرا چنین است؟ كه مرد باید بدود، آرزو، آه بكشد كه یكبار هم… هرچه آرایش دارید «وَ لا یبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن» (نور/31) آرایش مخصوص زن است. بیرون خانه آرایش نباشد.
حدیث داریم پیغمبر برای خانمهایش آرایش میكرد. پولی كه پیغمبر برای عطر میداد بیش از پولی بود كه برای غذا میداد. زن و شوهر باید چطور باشد؟ قرآن میگوید: «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره/187).
بسم رب المهدي
شب جمعه بود ؛ گفت و گويي در لحظاتي ناب ، وارد شديم بر كريم ، با دستاني خالي از حسنات و قلبي تهي از سلامت .
گفتم : بِسمِ الله النُّور گفتا : اَلَّذي هُو مُدَبِّرَ الاُمور
گفتم: بِسمِ اللهِ النُّورِ النُّور گفتا: الذّي خَلَقَ النُّورَ مِن النُّور
گفتم: كيستي؟ گفتا: المَهدِي طاووسُ اهلِ الجَنَّة
گفتم: چه زيبا پاسخ مي دهي؟! گفتا: أنا ابنُ الدَلائِلُ الظاهِرات
گفتم: چگونه در برابر قدوم مباركتان ركوع كنم؟ گفتا: مَا أسئَلَكم عليهِ أجراً إلّا المَوَدَّةَ فِي القُربَي
گفتم:اين جان فدايتان،متاعي كه هر بي سر و پايي دارد گفتا: اللّهُم والِ مَن والاه و عَاد مَن عَاداه
گفتم: مولاجان مي خواهم شيريني وصال را بچشم. گفتا: تا تلخي فراق نچشي به شيريني وصال خرسند نگردي.
گفتم: مي خواهم محبوب حق تعالي شوم گفتا: تا ترك لذات طبيعي خيالي نكني محبوب حق تعالي نشوي.
گفتم: مي خواهم كارهايم رنگ خدايي داشته باشد گفتا: اگر دائم الحضور باشي كار خدايي كني.
گفتم: در مشكلات غوطه ورم گفتا: كليد حل مشكلات تضرع در نيمه شب است
گفتم: افضل اعمال كدامين است؟ گفتا: به فرموده جدم ( إنتِظارُ الفَرَج)
گفتم: سخنان جدتان را متذكر مي شويد؟ گفتا: كُنّا نورٌ واحد
گفتم: پايانمان چه مي شود؟ گفتا: العاقِبَة لِلمُتَّقين
گفتم: عزيزٌ عَليَّ أن أرَي الخَلقَ و لاتَري گفتا: غبار را پاك كن تا ببيني
گفتم: كي مي آييد؟ گفتا: إذا قَضي أمراً فإنَّما يَقولُ لَه كُن فَيَكون
گفتم: يا وَجيهاً عِندَ الله إشفَع لَنا عِندَ الله گفتا: إنَّا غَيرَ مُهمَلينَ لِمُراعاتِكُم
روزه از نظر بهداشت جسم و سلامتبدن و ابعاد ديگر داراى فوايد فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاكسازى آن از انواع غذاها كه موجب انواع بيمارىهاست اثرات فوق العادهاى دارد.
پيامبر خدا فرمود: «المعدة بيت كل داء، و الحمئة راس كل دواء» (1)
معده مركز و خانه هر دردى است، و پرهيز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زياد خورى) اساس و راس هرداروى شفابخش است.
پيامبر عظيم الشان اسلام در يك بيانيه كوتاه، اثرات و فوائد سه چيز را به اين شرح بيان مىفرمايد: «اغزوا تغنموا، و صوموا تصحوا، و سافروا تستغنوا» اول، جنگ و جهاد كنيد تا مستغنى شويد، كه غنائم جنگى باعث استغنا مىباشد، دوم، روزه بگيريد تا صحت و سلامتى خويش را تضمين كنيد، سوم، سفر كنيد تا مالدار شويد، زيرا مسافرت و حمل كالاى تجارتى از شهرى به شهر ديگر يا از كشورى به كشور ديگر باعث رفع نيازمندىهاى جامعه و عمران كشورها مىگردد، در اين سه جمله پيامبر(صلى الله عليه و آله) سه باب از درهاى علم: جهاد (كه خود باعث تمكن و امكانات مالى مىشود)، بهداشت جسم و اقتصاد جامعه را بر روى ما مىگشايد.
امام على(ع) در فلسفه روزه چه مىفرمايد؟
ما اگر پوياى فلسفه روزه و حكمت تشريع آن باشيم و از خواص و فوائد آن بخواهيم اطلاعات بيشترى پيدا كنيم و به اشكال تراشيهاى منتقدين پاسخ اقناع كننده بدهيم به سخنان حكيمانه و درربار حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه گوش فرا مىدهيم در قسمتى از اين خطبه امام مىفرمايد: «و مجاهدة الصيام فى الايام المفروضات، تسكينا لاطرافهم، و تخشيعا لابصارهم، و تذليلا لنفوسهم و تخفيضا لقلوبهم، و اذهابا للخيلاء عنهم لما فى ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصيام تذللا» (2) اميرمؤمنان عليه السلام به دنباله مطالب ارزشمندى مىفرمايد: از خدا بترسيد و از كيفر تباهكارى در دنيا، و از زيان ستمگرى در آخرت … و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ مىفرمايد، به وسيله نمازها و زكاتها، ( و سپس فوائد و پارهاى از علل و فلسفه روزه را بيان مىفرمايد) و كوشش در گرفتن روزه در روزهاى واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام و ديگر ايشان (از معصيت و نافرمانى) و چشم به زير انداختنشان و فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بيرون كردن كبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است ماليدن رخسارهاى نيكو براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانيدن اعضاء شريفه (هفت موضع) را به زمين براى اظهار كوچكى و «ذلتبه پيشگاه با عظمتش» و در روزه رسيدن شكمها به پشتها براى خضوع و ناچيز دانستن خويش كه روزه و نماز و زكات فلسفهاش سازندگى و تزكيه، و تذلل و تقلل به پيشگاه حضرت حق است، و از چيزهائى است كه مىتواند آدمى را از چنگ شيطان نجات بخشد، و از انواع بيماريهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا ياد آدمى دهد، مخصوصا روزه است كه از امتيازات بخصوص برخوردار است، كه پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است. كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) درجائى ديگر مىفرمايد:«و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق» (3)
خداوند روزه را براى آزمايش اخلاص مردم واجب فرموده است، كه روزه در اخلاص عمل بسيار مؤثر است، يعنى كسى كه روزه مىگيرد و تمامى روز را با همه امكان بخوردنيها و آشاميدنىهايى كه در اختيار دارد، در عين حال امساك مىنمايد، جز اخلاص به پيشگاه حضرت حق مفهومى ديگر ندارد، و در قسمتى از نهج البلاغه مىفرمايد: «و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب» (4) و يكى از دلائل وجوب روزه اين است كه روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهى، يعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، كه به وسيله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست مىآيد.
فوائد كم خورى از نظر بهداشت و تندرستى جسم و روح، درست است كه آدمى تاب گرسنگى زياد را ندارد، و اسلام هم نخواسته است كه انسان خود را در زحمت تحمل گرسنگى زياد قرار دهد، بلكه در بعضى روايات رسيده است: «اللهم اعوذبك من الجوع» (5) خدايا از گرسنگى به تو پناه مىبرم، ولى در عين حال بايد متوجه بود، كه مقدارى از گرسنگى براى انسان لازم است! و فوائد بسيارى در بردارد، و بر عكس پورخورى و سير بيمارى زيادى به همراه مىآورد.
از نظر بهداشت و تندرستى، بايد غذا كمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بكشد، به تجربه ثابتشده است. افرادى كه كم مىخورند، از كسانى كه هميشه سير مىخورند سالمتر مىباشند، و تن درستترند.
ابعادى در فلسفه روزه از بيان امام صادق(ع)
هشام بن حكم از رئيس مذهب تشيع حضرت جعفر بن محمد (عليهما السلام) مىپرسد از علت و فلسفه روزه، امام مىفرمايد: «انما فرض الله الصيام ليستوى به الغنى و القير و ذلك ان الغنى لم يكن ليجد مس الجوع، فيرحم الفقير، لان الغنى كلما اراد شيئا قدر عليه، فاراد الله تعالى ان يسوى بين خلقه، و ان يذيق الغنى مس الجوع و الالم ليرق على الضعيف و يرحم الجائع» (6)
حضرت صادق(عليه السلام): براستى خداوند روزه را واجب كرد، تا به وسيله او بين اغنياء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آيد، و اين براى آن است كه ثروتمندانى كه هرگز درد گرسنگى را احساس نكردهاند، به فقراء ترحم نمايند، زيرا اغنياء هرگاه (خوردنى و آشاميدنى را) اراده نمودند (و هوس هر نوع ماكولات و مشروبات كردند) برايشان ميسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نموده» كه تا بين بندگانش از فقير و غنى، برابرى به وجود آورد، و اينكه سرمايه داران مسلمان الم جوع و گرسنگى را لمس نمايند، تا بر ضعفاء رقت آوردند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمايند، (و اين تنها شعار اسلام است، آرى تنها مكتبى كه به حال گرسنگان عالم ترحم نمايند، (و اين تنها شعار اسلام است، آرى تنها مكتبى كه به حال گرسنگان و محرومان مىانديشد اسلام است.
در حديثى طويل حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) چنين نقل مىفرمايد كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «ما من مؤمن يصوم شهر رمضان احتسابا الا اوجب الله تبارك و تعالى له سبع خصال: اولها يذوب الحرام من جسده، و الثانية يقرب من رحمة الله عزوجل، و الثالثة قد كفر خطيئة ابيه آدم، و الرابعة يهون الله عليه سكرات الموت و الخامسة امان من الجوع و العطش يوم القيمة و السادسة يطعمه الله عزوجل من طيبات الجنة، و السابعة يعطيه الله عزوجل برائة من النار، قال: صدقتيا محمد» (7) .
هيچ مؤمنى نيست كه ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگيرد، مگر آنكه خداى تبارك و تعالى فتخصلت را براى او واجب و لازم گرداند: 1- هر چه حرام در پيگرش باشد محو و ذوب گرداند، 2- به حمتخداى عزوجل نزديك مىشود، 3- (با روزه خويش) خطاى پدرش حضرت آدم را مىپوشاند، 4- خداوند لحظات جان كندن را بر وى آسان گرداند، 5- از گرسنگى و تشنگى روز قيامت در امان خواهد بود، 6- خداى عزوجل از خوراكيهاى لذيذ بهشتى او را نصيب دهد، 7- خداى و عزوجل برائت و بيزارى از آتش دوزخ را به او عطا فرمايد. (پرسش كننده در اين حديث مفصل، عالم يهودى بود) كه عرض كرد راست گفتى اى محمد.
فلسفه و دلائل وجوب روزه از امام رضا(ع)
امام رضا(عليه السلام) در فلسفه و دلائل وجوب روزه مىفرمايد: «انما امروا بالصوم لكى يعرفوا الم الجوع و العطش، فيستدلوا على فقر الآخرة، و ليكون الصائم خاشعا ذليلا مستكينا ماجورا و محتسبا عارفا، صابرا على ما اصابه من الجوع و العطش، فيستوجب الثواب مع ما فيه من الامساك عن الشهوات و يكون ذلك واعظا لهم فى العاجل و رائضا لهم على اداء ما كلفهم و دليلا لهم فى الآجل و ليعرفوا شدة مبلغ ذلك على اهل الفقر و المسكنة فى الدنيا فيؤدوا اليهم ما افترض الله لهم فى اموالهم» (8)
وقتى از حضرت درباره فلسفه روزه مىپرسند، مىفرمايد: همانا (مردم) مامور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواريهاى گرسنگى و تشنگى را، و آنگاه استدلال كنند بر سختيهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت، (كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه شعبانيه مىفرمود: و اذكروا بجوعكم و عطشكم جوع يوم القيمة و عطشة، ياد آوريد از گرسنگى و تشنگى روزه داريتان گرسنگيها و تشنگيهاى روز قيامت را، كه اين يادآورى انسان را به فكر تدارك قيامت مىاندازد كه تا سعى كند، جد و جهد بيشترى در كسب رضاى خداوند و كمك به مخلوق ضعيفش بنمايد و آنان را از امكانات مادى و غير مادى خويش بهرهمند سازد).
(آنگاه امام عليه السلام خصوصيات صائم را اين چنين توصيف مىفرمايد) و هر آينه روزهدار بايد (به پيشگاه خداوند) بندهاى خاشع و ذليل و داراى استكانت و وقار باشد، (و خود و عمل خويش را) ماجور و مثاب دانسته، (و بداند كه اعمال و زحماتش) به حساب مىآيد، (و ناديده گرفته نمىشود) و در همه حال به آنچه كه انجام مىدهد از عبادات عارف باشد، و بر آنچه كه از گرسنگى و تشنگى به او مىرسد صبر كند، و در آن هنگام با امساك از شهوات (و پيروى نكردن از نفس اماره بسوء) مستوجب ثواب فراوانى مىشود، (و خداوند اجر و ثواب عبادت روزهداريش را به او مرحمتخواهد فرمود) و اين اوصاف حميده (كه براى صائم ذكر شد) واعظ خوبى براى روزهداران در دنيا خواهد شد، (كه اثرات وضعى اين اوصاف كاملا در چهره و اعمال و رفتار آنان مشهود خواهد گشت) و رائض و راغب استبر روزهداران بر اداء آنچه كه مكلف به آنند و راهنماى خوبى براى آنان است در عالم عقبى، و آنان بايد بشناسند شدت و اهميت مشكلات فقرا و بيچارگان را كه تا رحمت آورند بر فقراء و مساكين در دنيا، سپس اداء نمايند حقوق آنان را كه خداوند در اموالشان مقرر فرموده است. (يعنى اينطور نباشد كه خود خوب بخورند و بپوشند و ديگران گرسنه باشند).
شاعر عرب «حاتم بن عبد الله طائى» مىگويد:
و حسبك داء ان تبيتببطنة و حولك اكباد تحن الى القد! (9)
يعنى: اين درد براى تو بس است كه شب با شكم پر بخوابى و در گردت جگرها باشد كه قدح پوستى را آرزو كنند (و براى آنان فراهم نشود چه جاى آنكه طعام داشته باشند.
بحثى ديگر در فلسفه روزه از امام رضا(ع)
امام رضا (عليه السلام) در يك پرسش ديگر از فلسفه روزه چنين مىفرمايد: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش ليكون العبد ذليلا مستكينا ماجورا محتسبا صابرا فيكون ذلك دليلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهميدن الم و درد گرسنگى و تشنگى است، تا بنده ذليل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فيه من الانكسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دليلا على الآجل ليعلم مبلغ ذلك من اهل الفقر و المسكنة فى الدنيا و الآخرة» (10) علاوه بر اين كه در روزه انكسار شهوات و موعظه هست از براى امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنيا و عقبى. بلى اين است قسمتى از فلسفه روزه از بيان حضرت رضا عليه آلاف التحية و الثناء.
بلى روزه از افضل طاعات است، زيرا كه روزه مشتمل بر انكسار شهوات بهيميه است كه شريعت آسمانى و احكام الهى نيامده مگر براى تعديل شهوات و توقيف و مهار آنها كه در حد اعتدال انجام گرفته، و براى تزكيه و طهارت نفس و تصفيه آن از اخلاقيات رذيله، زيرا مقصود از صوم مجرد امساك از اكل و شرب و مباشرت با نسوان نيست، بلكه غرض نهائى آن كف نفس و نگهدارى آن از شهوترانىهاى حيوانى است، چنان كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: الصوم جنة فاذا صام احدكم فلا يرفث و لا يجهل و ان امرء جادله او شاتمه فليقل انى صائم: كه روزه سپرى است از براى شخص، زيرا يكى از شما اگر روزه گرفتسخن زشت نگويد، و كارهاى بيهوده نكند، و اگر كسى با وى مجادله كند يا او را شماتت نمايد، او بگويد من روزه هستم، مراد از اين حديثشريف نبوى (صلى الله عليه و آله) اين است: كه روزه وقايهاى است كه نگه مىدارد آدمى را از انحرافات و لغزشها، كه به واسطه آن از دشمنانى بزرگ چون شيطان نفس، دشمن درونى، خلاصى مىجويد، پس نفس را كنترل مىنمايد از شهوات نابجا، و شيطان را از خود دور مىنمايد.
بر اين مبنا رسول الله (صلى الله عليه و آله) فرمود: «ان الشيطان ليجرى من ابن آدم مجرى الدم فضيقوا مجاريه بالجوع»، كه شيطان جريان مىيابد و نفوذ مىكند در فرزندان آدم، مانند جريان خون در بدن پس مجارى شيطان را در وجود خود به واسطه گرسنگى يعنى روزه تنگ نمائيد، (11) و الحق، كه روزه بدون اثر چه فايده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد كه آدمى غذاى ناهار خويش را به افطار تاخير اندازد، و از امساك و اجتناب از يك سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غيبتها و شهوترانىها و هتك حرمتخلق الله و حفظ نكردن ناموس خويش از نامحرمان و سوء تربيت فرزندان و سرعت غضب به حادثه كوچكى و ايجاد ضرب و شتم و صدها گناه ديگر مرتكب شود و بگويد من روزه هستم خير؟ اين نوع روزه اثرى و فايدهاى ندارد، بايد روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه اين قدرت را دارد، لكن اين مائيم ارزش و اهمت او را تشخيص نداديم، و از اين نوع روزههاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و تحمل تشنگى عايد ما نمىشود، و چه فايدهاى است از براى روزهدار كه فريضهاى اداء كند و كبيرهاى مرتكب گردد، و با خيانتبر بندگان خدا در مال و عرض ايشان تجاوز نمايد
خلاصه كنم و اين بخش را «فلسفه روزه و حكمت مشروعيت» به سخن مولاى متقيان (عليه السلام) مزين نمايم كه امام عليه السلام در آنجا كه فلسفه پارهاى از احكام را تشريح مىفرمايد: «و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق» (12)
خداوند، روزه را براى آزمايش اخلاص مردم مقرر و فرض فرموده است، و كسى كه به پيشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامى اوصافى كه در فلسفه روزه بيان شده استشامل حالش مىشود، و روزه كاملا با اخلاص روزهدار، در رابطه است.