مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ساوه

  • صفحه اصلی 
  • تماس با ما 
  • ثبت نام 
  • ورود 

#شاید از نو بیندیشیم بهتر باشد!

08 مرداد 1399 توسط رضوانی

شاید از نو بیندیشیم بهتر باشد!
شیخ ما و مریدش……
      شیخ ما مریدی داشت عطار نام. چندی غیبش زد و دل شیخ از برای وی تنگ بشد. باری….چندی گذشت و عطار پیدایش شد. شیخ جویای علت این غیبت بشد. و عطار نزد شیخ     سفره  ی دل وا بکرد که : چندی بود که ز غم دلبری اسیر بودمی و  آنقدر  دست دست کردمی که مرغ از قفس پرید و دلبر از کفم برفت و من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود…… 

      …..چندی نگذشت که دل ما اندر کمند زلف سیه مویی شهرآشوباسیر گشت و  تیر مژگانش بر سینه ام بنشست و دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد. لیک حسودان بد گهر و عنودان بد طینت بیکار ننشستندی و کار را به جایی رساندندی که با قلبی آرام  و  ضمیری مطمئن  طوق طلاق را بر گردنم افکندمی و اندر مرحله نامزدی از خدمتش مرخص بشدمی……..

    ….و حال چندیست  عاشق روی عزیزی خوش و نوخاسته ام  و عنقریب است که با یکدگر مزدوج شویم.

شیخ ما که هنوز مهر کسی اندر دلش نیوفتاده بود آهی خانمان سوز برآورد و گفت:

         هفت مرغ عشق را عطار خورد                       ما هنوز اندر خم یک جوجه ایم

این را بگفت تا صبح نعره ها بزد……..

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: #شیخ ما و مریدش

موضوعات: متفرقه لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اوقات شرعی

موضوعات

  • متفرقه
  • آموزش
    • علوم قرآن و حدیث
    • نمونه سوال کلیه دروس
    • مهارتهای زندگی
  • یاد امام و شهدا
  • اهل بیت (علیهم‌السلام)
    • حدیث و سخنان
    • زندگینامه و تاریخ
    • فضائل و مناقب
    • ولادت / شهادت
  • احکام عملی
  • طلاب
    • دل نوشته های طلاب
  • در محضر بزرگان
  • اخبار و اطلاعیه های مدرسه
  • فناوری اطلاعات و رایانه
  • نکات جالب
  • دعا و مناجات
  • پادکست
  • اخلاق
    • رذایل اخلاقی
    • فضایل اخلاقی
  • عکس نوشته
  • پزشکی
  • اشپزی
  • شبهات
  • احکام
  • سیاسی
  • داستان
  • اعمال روز
  • گفتار خنده دار

صفحه ها

  • درباره حوزه ساوه
  • سیستم آزمون سایت
  • ساوه شناسی
  • نویسندگان وبلاگ

جستجو

خبرنامه

آمار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس