آسيب شناسي توسل
توسل، دعا و درخواست حاجت از درگاه خداوند است؛ با اين ويژگي كه هنگام دعا، خدا را به حق اوليا و آبرومندان درگاهش قسم ميدهيم و از او مي خواهيم كه به حق آنان، حاجت و دعاي ما را بر آورده سازد. چنين درخواستي، نشان مقام اولياي الهي نزد خداوند است و هيچگونه منافاتي با توحيد ندارد.
از جمله راه هاي توسل به خداوند متعال خواندن دعاي توسل است. از نظر سندي دعاي توسل در برخي منابع حديثي و دعا وارد شده است؛ مانند: البلد الامين، كفعمي، ص 325 و بحارالانوار، ج 102، ص 247. محمدبن بابويه آن را از ائمه معصومين(ع) روايت كرده است. علاوه بر اين عباراتي همانند و هم سبك با دعاي توسل، در احاديث شيعه و سني از نبي اكرم - صلي الله عليه و اله- نقل شده است؛ مانند حديث عثمان بن حنيف كه بر اساس آن پيامبر اكرم صل الله عليه و اله فرمود: خدا را با اين جملات بخوان: « اللهم اني اسألك و اتوجه اليك بنبيّك نبي الرحمة يا محمد! انّي اتوجه بك الي ربّي في حاجتي لتقضي. اللهم شفّعه فيّ ». توسل به امامان معصوم - عليهم السلام- و دعا و درخواست از درگاه خداوند، هر چند سبب ميشود كه انسان به بعضي از خواستههاي خود نايل شود؛ امّا به معناي آن نيست كه هر خواستهاي با دعا و توسل برآورده گردد؛ بلكه دعا و توسل نيز امري قانونمند است و شرايط و موانعي دارد؛ از جمله:
1. بايد با كمال اعتقاد و اخلاص در نيت صورت بگيرد؛ چرا كه عطاياي الهي به اندازة نيّت خالصانه، سرازير ميشود. حضرت علي عليه السلام ميفرمايد: «ان العطيّة علي قدر النيّة»؛ «بخشش الهي به اندازه(اخلاص در) نيّت است».[1]
2. خواسته وحاجت انسان، بايد معقول و مشروع باشد.
3. دعا و توسل بايد در كنار به كارگيري اسباب و عوامل طبيعي داراي نقش در برآمدن حاجت باشد.
4. از شرايط بسيار مهم و مؤثر در استجابت دعا و توسل، ايمان و عمل صالح است. طبيعي است، كسي كه پيمان خويش را در برابر خداوند شكسته است؛ نبايد انتظار داشته باشد هر خواستهاي را به سرعت اجابت يافته ببيند.
5. گاهي زمان مناسب براي تحقق مطلوب و خواستة شخص فرا نرسيده است. در چنين حالتي با طول كشيدن زمان اجابت، در شخص حالت انابه و تضرع به درگاه الهي ايجاد ميشود و رابطه معنوي و عاطفياش با امامان عليه السلام طول ميكشد و در نتيجه ارتباط او با خدا محكمتر ميشود. در حقيقت، خود توفيق بر دعا و توسل، اوج عبوديت و بندگي و نشانة لطف و عنايت حضرت حق به انسان است و الطاف و رحمتهاي بزرگتري را به دنبال دارد؛ مولانا سروده است:
آن يكـي الـله ميگـفتـي شبـي تا كه شيرين ميشد از ذكرش لبـي
گفت شيطان: آخر اي بسيارگو! ايـن هـمه«الـله»را «لبــيـك»كـو؟
مي نيايد يك جواب از پيش تخت چند «الـله»ميزنـي با روي سخـت
او شكـسـته دل شـد و بنهاد سر ديد در خواب او خضر اندر خضـر
گفت: «هين» از ذكر چون واماندهاي چون پشيماني از آن كس خواندهاي؟
گفـت: لبـيـكم نمـيآيـد جــواب زآن همـي ترسـم كه باشـم ردّ باب
گفـت: آن«الله» تو «لبـيـك» ماست و آن نياز و سوز و دردت پيكِ ماست
ترس و عشق تو كمند لطف ماست زيـر هـر ياربّ تــو لـبـيــك هـاســت [2]
6. گاهي برآورده شدن حاجت شخص، به مصلحت و نفع وي نيست و صلاح او در عدم استجابت آن است: «عَسي أنّْ تَكْرَهو شَيْئاً وَهوَ خَيرٌ لَكمْ وَعَسي أَنْ تحِبّوا شَيْئاً و هوَشَرَّلكم و الله يَعلَم و أَنْتم لا تَعلَمونَ»؛[3]«بسا چيزي را خوش نميداريد و حال آنكه براي شما خوب است و بسا چيزي را دوست ميداريد و آن براي شما بد است؛ خدا ميداند و شما نميدانيد». در چنين حالتي به ظاهر حاجت شخص برآورده نميشود؛ امّا اين به نفع و صلاح او است و در واقع دعاي او ـ كه درخواست خير و مصلحت خود است ـ به گونهاي پنهان و ناآشكار بر آورده ميشود.
در هر صورت خداوند، به جهت دعا و توسل انسان، اجر عظيمي به او اعطا ميكند و وي از نعمت ارتباط و تقرب به خدا و امامان ـ عليهم السلام ـ بهره مند ميشود. به هر حال انسان نبايد از دعا و توسل مأيوس گردد؛ زيرا هيچگاه باب رحمت الهي به سوي كسي بسته نيست. چه حاجت برآورده شود و چه بنابرمصلحت شخص، در ظاهر برآورده نشود؛ چرا كه اين گونه بر نيامدن حاجت، در واقع برآمدني پنهاني است. از طرفي خود دعا و توسلِ انسان، لبيك و اجابت الهي است.
[1] . نهج البلاغه، نامه 31.
[2] . مثنوي، دفتر سوم.
[3] . بقره (2)، آية 216.