مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ساوه

  • صفحه اصلی 
  • تماس با ما 
  • ثبت نام 
  • ورود 

فَرق علم پيامبر و علم امام

16 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 


در ابتدا، لازم است به چند نكته اشاره شود:
1ـ پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ داراي مناصب و شئوناتي بود؛ مانند: نبّوت دريافت وحي، ولايت، رهبري مردم و مرجعيت ديني، كه تمام آن شئونات غيراز نبّوت و دريافت وحي به ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ يكي پس از ديگري منتقل شده است.
2ـ علم امام علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ علم اكتسابي و مكتبي نبوده است؛ بلكه علم لدني و خداداي بوده است كه از طريق پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به ائمه اطهار- عليهم السلام- رسيده است.
3ـ امام علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ باب علم نبي مي‌باشند. در كتب اهل سنت، حديث معروف «انا مدينة العلم و عليٌ بابها»[1] آمده است. آيا علم پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه امّي بود، اكتسابي بود يا خدادادي و لَدنّي؟ حتماً قبول داريد، كه لدنّي و خدايي بوده است، امام علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ باب همان علم مي‌باشند.
ـ بعد از ذكر اين مقدمه، بايد گفت:
اولا: خداوندمتعال در قرآن، ائمه اطهار - عليهم السلام- را مساوي با پيامبر و پيامبر را مساوي با خود قرار داده است. «اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اولي ‌الامر منكم» [2]. و از اينكه فرموده است رسول و اولي الامر را اطاعت كنيد، استفاده مي‌شود كه اولي الامر بايد معصوم باشند، چنانكه «فخررازي» اعتراف نموده است: «لابدّ أن يكون معصوماً عن الخطاء»[3] و طبق آية 33 سورة احزاب (آية تطهير) پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهلبيت- عليهم السلام- داراي عصمت مي‌باشند.
نكتة مهم اينكه؛ لازمة مساوي قرار گرفتن پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ با خداوند در اطاعت، اين نيست كه نعوذبالله پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مثل خدا شده و عملش ذاتي شود، بلكه بدين معنا است كه اوامر پيامبر همان اوامر اللهي و نواهي او، نواهي اللهي است «و ما ينطق عن الهوي ان هو الاّ وحي يُوحي، علّمه شديد القوي»[4].
آيا مساوي بودن اولي‌الامر با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خصوصاً اينكه با يك امر آمده است و (اطيعوا) يك بار بيان شده است، «اطيعوا الرسول واولي الامرمنكم» نشانة اين است كه اولي‌الامر داراي تمام منصب‌هاي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌شود؟ اگر اين چنين باشد، نعوذُبالله اين اشكال بر خداوند هم وارد است؟ امّا اگر بگوئيم فقط در اطاعت مثل رسول‌الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ است و رسول الله - صلي الله عليه وآله- هم در اطاعت مثل خداوند متعال است نه در تمام جهات، اين عين تصريح قرآن است ،چنانكه در ادبيات عرب وقتي مي‌گويند زيد مانند شير است يعني در شجاعت نه در يال و كاكل داشتن، پس لزوم اطاعت از احاديث ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ ، مانند لزوم اطاعت از حكم پيامبر اسلام است نه اينكه آنها نبي باشند.
ثانياً: پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ را عدل قرآن قرار داده است فرموده: «اني قد تركت فيكم ما ان اخذتم به لن تضلوا (اني تارك فيكم الثقلين) كتاب الله و عترتي اهل بيتي.»[5] من در ميان شما چيزي گرانمايه را باقي گذاشتم (و يا ثقلين باقي گذاشتم) كه اگر آن را بگيريد و بدان تمسك جوييد هرگز گمراه نخواهيد شد. كتاب خداوند و خانوادة من، در نقل مسلم «اني تارك فيكم الثقلين»[6] دارد و در نقل خوارزمي دارد «لن يَفترقا حتي يردا عليَّ الحوض»[7] اين دو از هم جدا نمي‌شوند تا وقتي كه در حوض كوثر بر من وارد شوند. اما دلالت حديث ثقلين اين نيست كه كلام ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ كلام خداوند است، بلكه مراد اين است همچنانكه قرآن واجب‌الاطاعة است كلام وحديث اهل بيت هم واجب‌الاطاعة مي‌باشد، چون هر چه مي‌گويند، طبق دستور خداوند مي‌گويند، در واقع بايد گفت كه حديث ثقلين همان چيزي را نسبت به اهل بيت مي‌گويد، كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حديث منزلت، نسبت به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «ا فلا تَرضي يا علي ان تكون مني بمنزلة هارون من موسي اِلَا اَنّهُ لا نبي بعدي»[8] يا علي راضي نمي‌شوي كه نسبت به من بمنزلة هارون نسبت به موسي باشي؟ (مي‌بيني تمام مناصب هارون براي تو ثابت است)، جز آنكه بعد از من نبي نيست، يعني حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه اطهار- عليهم السلام- تمام مناصب و شئونات پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ را دارا مي‌باشند، جز رسالت و دريافت وحي؛ در نتيجه كلام و احاديث آنها از اين جهت اعتبار دارد.
ثالثاً: طبق آنچه در كتب اهل سنّت آمده است و اهلبيت- عليهم السلام- را هم به تصريح خود امام علي- عليه السلام- كه جانشينان است همان قرآن قرار داده‌اند، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: « علي مَعَ القرآن و القر‌آن مَعَ علي لن يتفرقا حتي يردا علي الحوض»[9] علي با قرآن است و قرآن با علي است و اين دو از يكديگر جدا نمي‌شوند تا اينكه در روز قيامت كنار حوض كوثر بر من وارد شوند، حاكم گفته است اين حديث صحيح الاسناد است.[10] معناي همراه بودن علي با قرآن اين است كه هر چه علي بگويد، موافق قرآن است، مخالف قرآن نمي‌گويد، نه اينكه بر علي وحي مي‌شود، و همين معني را دارد حديث «علي مع الحق و الحق مع عليّ»[11].
رابعاً: ائمه اطهار - عليهم السلام- طبق آية تطهير و آية اولي‌الامر، داراي عصمت مي‌باشند، و عصمت تنها در بعد اخلاقي و عملي (كه عدم اشتباه و عدم نسيان باشد) نيست، بلكه عصمت از جهل و عدم اشتباه در بيان مطالب علمي و ديني و تفسير قرآن و عدم اشتباه در اخذ مطالب از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در مورد وحي و غيره و عدم اشتباه و عدم مانع از رساندن آن به طور صحيح بدست مردم هم لازم است و اين خود بهترين دليل است بر اعتبار احاديث ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ و ضرورت نقل احاديث آنها.
در نتيجه: اولاً: خود قرآن اطاعت از اهلبيت (ع) را، در كنار اطاعت از خدا و پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله‌ـ قرار داده است. ثانياً: خود پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حديث ثقلين، اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ را عِدل قرآن قرار داده است و در حقيقت علم آنها علمي است الهي. ثالثاً: اهل سنت در روايات خود، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را همراه قرآن دانسته‌اند، كه معناي آن با توجّه به حديث منزلت و … ، عصمت ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ است بدين معنا كه آنها موافق قرآن حرف مي‌زنند و اين بدان معنا نيست كه بر آنها وحي نازل شود و علماي شيعه نيز قائل به چنين امري نيستند.
[1] - متقي هندي، كنزالعمال، (بيروت مؤسسة الرسالة، پنجم، 1405) ج 11، ص 614، روايت 32978.
[2] - سورة نساء، آية 59.
[3] - فخررازي، التفسير الكبير، (بيروت داراحياء التراث العربي) ج 5، جزء 10، ص 144.
[4] ـ سورة نجم، آيه 5 ـ 3.
[5] - محمد بن عيسي ترمزي صحيح ترمذي (مطبعة بولاق 1292) ج 2، ص 308.
[6] - ابوالحسن مسلم بن الحجاج القشيري، صحيح مسلم شرح النووي (بيروت، دارلفكر 1401) ج15، ص 179.
[7] - سلطان الواعظين شيرازي وشبهاي پيشاور (دارالكتب الاسلاميه، چاپ سي‌وهفتم 1367) ص 225.
[8] - ابي عبدالله محمد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري (بيروت، دارلفكر 1401) ج 4، ص208، و ج 5، ص 129 و ر . ك: ابن هشام، السيرة النبوّيه (طبع مصر 1355) ج 4، ص163 و ر. ك: متقي هندي كنزالعمال (مؤسسة الرسالة، چ پنجم، 1405) ج 11، ص 607، روايت 32934.
[9] - همان مدرك ج 11، ص 603، روايت 32912، و ر. ك: حافظ ابي عبدالله محمد حاكم نيشابوري مستدرك الصحيحين (حيدرآباد ركن 1324) ج3، ص124.
[10] - همان مدرك.
[11] - كنزل العمال (پيشين) ج 11، ص 621، روايت 33018، و ر. ك: ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج‌البلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم (مصر 1378) ج 2، ص 297.

 نظر دهید »

سوء ظن در آموزه های اسلامی

13 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 

از مهمترین مباحث مورد توجه در متون اسلامی موضوع گناه شناسی است، این مسأله اساسی اگر مورد توجه و دقت قرار نگیرد افراد را در موقعیت‌های هولناک شقاوت و گمراهی قرار می‌دهد. از خطرناک‌ ترین گناهان کبیره گناه «سوء ظن» است که در دین اسلام به شدت از آن نهی شده است.

مفهوم شناسی سوء ظن
هرچند بعضی از پژوهشگران معنای سوء ظن را بر بدگمانی، خیال شر و حدس بد حمل کرده‌اند ولی ازآنجا که هر سوء ظنی را نمی‌توان مذموم و بد به حساب آورد، به نظر می‌رسد تعریف درست «سوء ظن» را باید این چنین بیان کرد:
«حمل نمودن برداشت‌های ذهنی خود نسبت به رفتارهای دیگران بر وجه ناپسند البته با این قید که وجه پسندیده‌ای وجود داشته باشد».[1]
شهید ثانی در تبین معنای سوء ظن می‌نویسد:
«منظور از بدگمانی حرام آن است که گمان بد را به قلب راه دهی و بدون یقین آنها را حمل بر بدی نمایی.» [2]
انواع سوء ظن در آموزه های اسلامی
در فرهنگ اخلاق اسلامی سوء ظن به دو شکل ممدوح و مذموم دیده می شود.
سوءظن‌ ممدوح

برخلاف تصور کسانی که سوء ظن را به طور کامل زشت و ناپسند می‌پندارند در فرهنگ اسلامی گاهی این مسأله بسیار پسندیده و ارزشمند است که به دو نمونه از آن اشاره می شود:
الف.سوء ظن به نفس

ازجمله کاربردی‌ترین مسائلی که در اخلاق عملی مورد تأکید است و عاملی در رسیدن به سعادت و خوشبختی به حساب می‌آید غافل نشدن از نفس و سوء ظن داشتن به تمایلات نفسانی است. افرادی که خود را از کید و خطرات نفس در امان می‌بینند نمی‌توانند آنچنان که شایسته است به مقامات عالی انسانی و اخلاقی دست یابند. از این رو حضرت یوسف (علیه السلام) در خصوص خطر اجتناب ناپذیر نفس می‌فرماید:
« وَمَا أُبَرِّىءُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ »
و من نفس خود را تبرئه نمى‏ كنم، چرا كه نفس قطعاً به بدى امر مى‌‏كند.[ يوسف/53]
در حدیثی از امام علی (علیه السلام) نیز نقل شده است:
« وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُصْبِحُ وَ لَا يُمْسِي إِلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَه‏ »
بندگان خدا، بدانيد كه مؤمن شب را به روز و روز را به شب نمى‏ برد مگر آنكه به نفس خود بد گمان است‏. [3]

ادامه »

 1 نظر

الگوی دختران و پسران جوان در قرآن

13 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 


 

جوانی فصل شورانگیز زندگی و مظهرنشاط و سازندگی است. روح لطیف و قلب ظریف جوان، جلوه ی زیبای آفرینش و صحیفه ی مصفای هستی است.
با سپری شدن ایام کودکی و ورود به دنیای نوجوانی و سپس جوانی، اشتیاق و تلاش جوانان برای شناخت خود و پایه گذاری صفات شخصیتی و هویت منسجم چندین برابر می شود.
جوانی دوران تکوین شخصیت است و به فرموده حضرت علی (علیه السلام):
«انّما قلب الحدث کالأرض الخالیة ما ألقی فیها من شیءٍ قبلته».
به درستی که قلب نوجوان هم چون زمین ناکشته است. هرچه در آن افکنند، آن را می پذیرد.
نوجوانی و جوانی دوران الگو یابی و الگو گزینی است. در دوران شکل گیری شخصیت، چگونه بودن یا چگونه شدن را الگوها به نوجوانان و جوانان ارایه می دهند. پس توجه به این موضوع بسیار مهم و ضروری است؛ هم برای پدر و مادر و مربیان گران قدر و هم برای خود نوجوانان که از احساسات بیشتر بهره می گیرند.
برای این منظور چه زیباست که به چشمه جوشان فیض الهی، یعنی قرآن کریم مراجعه کنیم و با شناسایی الگوهای رفتاری مناسب، آن ها را به جوانان عزیزمان که قلب با صفایشان سرشار از نور معنویت و فضیلت طلبی است، ارایه کنیم، هم چنان که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرموده است:
«اوصیکم بالشباب خیراً فانّهم ارقّ افئدة».
به شما سفارش می کنم تا در مورد جوانان به نیکویی رفتار کنید؛ زیرا قلب هایی رقیق و نفوذ پذیر دارند.
در راستای این هدف، به شماری از آیات سوره مبارکه «القصص» اشاره می کنیم که در آن ماجرایی مطرح می شود که میان حضرت موسی (علیه السلام) و دختران جوان و مؤمن «مدیَنی» رخ داده است. در این جا، دو الگوی زیبای اخلاقی و رفتاری برای جوانان معرفی می گردد.
درهنگام جوانی، اتفاقی برای حضرت موسی پیش می آید، به گونه ای که در جریان دفاع از یکی از افراد بنی اسرائیل، یکی از فرعونیان را می کشد. به همین دلیل، ناچار می شود از مصر هجرت کند و به سرزمینی دیگر پناه برد. پس راه مدین را در پیش می گیرد:
«ولمّا ورد ماء مدین وجد علیه أمّة من النّاس یسقون و وجد من دونهم إمرأتین تذودان قال ما خطبُکما قالتا لا نسقی حتّی یصدر الرّعاء وأبونا شیخ کبیر».
و هنگامی که به چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آن جا دید که چهار پایان خود را سیراب می کنند. در کنار آن ها دو زن دید که مراقب گوسفندان خویش هستند (و به چاه نزدیک نمی شوند) به آن ها گفت: کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمی دهید؟) گفتند: ما آن ها را آب نمی دهیم تا چوپان ها همگی خارج شوند و پدر ما مرد کهن سالی است.
حضرت موسی (علیه السلام) با سختی فراوان و پس از چند روز مسافرت بدون توشه و امکانات، به شهر مدین می رسد؛ وی پس از ورود به شهر متوجه می شود گروهی از مردم برای آب دادن به گوسفندان خود اطراف چاه جمع شده اند. در این میان، آن چه نظر ایشان را به خود جلب می کند، وجود دو خانم است که کمی دورتر از جمعیت ایستاده اند و علت عقب تر ایستادن آن ها این است که نمی خواهند با چوپانان برخوردی داشته باشند.
حضرت موسی (علیه السلام) به سمت آنان می رود و می پرسد که کارشان چیست. وی برای کمک به این دو خانم از چاه آب می کشد. سپس برای استراحت به سوی سایبان می رود:
«فسقی لهما ثمّ تولی الی الظلّ وقال ربّ انّی لما أنزلت الیّ من خیر فقیر».
موسی برای آنان آب کشید. سپس رو به سوی سایه آورد و عرض کرد: پروردگارا! هرخیر و نیکی برمن فرستی، من به آن نیازمندم.
این حرکت حضرت موسی (علیه السلام) نشانه شدت غیرت و تعصب ایشان نسبت به زنان با شخصیت و عفیف جامعه است. پس از انجام این عمل نیک و دعایی که می کند، درهایی به رویش باز می گردد و فصل جدیدی از زندگی اش آغاز می شود.
«فجاءته إحداهما تمشی علی استحیاء قالت إن أبی یدعوک لیجزیک أجر ما سقیتَ لنا فلمّا جاءه و قصّ علیه القصص قال لا تخَف نجوتَ من القوم الظالمین».
یکی از آن دو به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام برمی داشت و گفت: پدرم از تو دعوت می کند تا مزد سیراب کردن گوسفندان را برای ما به تو بپردازد. هنگامی که موسی نزد او (شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: نترس، از قوم ستم کار نجات یافتی.
بدین ترتیب، حضرت موسی (علیه السلام) با مردی آشنا می شود که در این آشفته بازار حتی در مقابل کاری کوچک، مزد آن را می دهد.

نکته ای که باید به آن توجه شود، ویژگی های آن دو دختر است که پدرشان تربیت کرده است.
اول ـ این دو دخترعقب تر از گروه مردان ایستاده اند ومنتظر هستند مکان خلوت تر شود تا به سمت چاه بروند: «… وجد من دونهم امرأتین تذودان».
دوّم ـ در پاسخ به حضرت موسی (علیه السلام)، مختصر و مفید جواب داده و بدون تفصیل دادن کلام، می گویند: «گوسفندان را سیراب نمی کنیم تا چوپانان بروند و پدر ما پیرمرد است».
این جمله می رساند که آن ها برادر یا محرمی ندارند که به آنان کمک کند. البته پدری دارند که پیر و ناتوان است و به سبب ضرورت مجبور هستند خودشان این کار را بکنند.
سوم ـ خداوند متعال در توصیف یکی از آن دو دختر که به سمت موسی آمد، می فرماید: «تمشی علی استحیاء»؛ یعنی حرکت و راه رفتن او در کمال حیا و عفت بود.
بنابراین، می توان گفت یکی از صفت های برگزیده و برجسته که خداوند متعال به دختران جوان عطا می کند، رعایت حیا و عفت هنگام حضور یافتن در اجتماع است.
در برخی تفسیرها گفته شده است که در مسیر حرکت به سوی خانه شعیب (علیه السلام)، موسی جلوتر حرکت می کند و از این که پشت سر یک دختر جوان قرار گیرد و نگاهش به او بیافتد، پرهیز دارد. به همین علت، آن دختر به پدرش می گوید که موسی «قوی و امین» است؛ قوی بودن را هنگام آب کشیدن از چاه فهمیده بود و امین بودن را در مسیر بازگشت به خانه:
«قالت إحداهما یا أبت استأجره انّ خیرَ من استأجرتَ القویّ الأمین».
یکی از آن دو دختر گفت: پدرم! او را استخدام کن؛ بهترین کسی را که می توانی استخدام بکنی، کسی است که قوی و امین باشد.
افزون براین صفت های برگزیده، این دختر با پدر خود رابطه ای خوب، صمیمی و دوستانه دارد و خیلی راحت و دوستانه به پدرش می گوید که موسی را استخدام کند. این خواهش هم چنین این نکته را می رساند که اگر شرایط و فرصت مناسب برای آن دختران فراهم گردد تا دیگر برای کار سخت از خانه بیرون نروند، بهتر است، که استخدام موسی می تواند این موقعیت را به آنان بدهد.
به هرحال، موسی (علیه السلام) و دختران مؤمن مدینی به عنوان دو الگوی جوان برای پسران و دختران مؤمن، در قرآن آورده شده است. در ادامه ی این ماجرا می آید که حضرت موسی (علیه السلام) با یکی از این دختران مؤمن ازدواج می کند.
بنابراین پاداش حیا، عفت، جوان مردی و غیرت، دست یافتن به ازدواجی مبارک، زیبا و مناسب است.

 نظر دهید »

کلیدهای طلایی ارتباط دختربا مادر

13 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 

همواره ایجاد ارتباط درست بین مادر و فرزند عامل مهمی در سلامت ذهنی و همچنین اعتمادبه نفس فرزند بوده است و این موضوع به ویژه درباره ی دختران  جوان نیزصدق می کند.بارها دختران جوان از ارتباط خود با مادرشان گله و شکایت داشته و انگشت اتهام را در این ارتباط ناموفق به سوی مادرانشان دراز کرده اند. ولی اگر دختران جوان با نگاهی تاملی به رفتار خود داشته باشند به این نتیجه می رسند خود آنان نیز  در این ارتباط نا موفق بی تقصیر نیستند .در اینجا چند راهکار برای بهتر شدن رابطه دختران با مادرانشان بیان می کنیم: 

سعی کنید او را درک کنید
سعی کنید مادرتان را درک کنید. این کار می تواند سخت باشد مخصوصا اگر شما به دلیل مشاجرات قبلی، احساس بدی از او داشته باشید. تلاش کنید که آرامش تان را حفظ کنید. بهترین زمان برای صحبت با مادرتان، وقتی است که هر دوی تان آرامش دارید. به جای بحث کردن بهتر است در مورد نتیجه ی کارتان به گفت وگو بنشینید. وقتی زمانی را برای درک احساسات مادرتان در نظر می گیرید، بدانید که افکارتان را - بدون این که او را متهم سازید یا از او شکایتی داشته باشید - با او شریک می کنید.
برای یک دیگر قانون گذاری کنید
هر دوی شما می توانید بعضی قانون ها را بپذیرید، قوانینی چون با مهربانی صحبت کردن، صحبت کردن در مورد مسائلی که ممکن است بعداً به یک مشکل بزرگ تبدیل شوند و…. به نوبت به صحبت های یک دیگر گوش دهید. مشاجره و درگیری، هیچ چیزی را حل نمی کند بلکه سبب می شود که روابط، آرام آرام خراب شود. قانون هایی وضع کنید که به هر دوی تان برای بیان احساسات کمک کند. گوش دادن به صحبت های یک دیگر می تواند رابطه ی مستحکمی بین شما به وجود آورد.
نگاهی به خودتان بیندازید
شما چه کارهایی برای بهبود روابط با مادرتان انجام می دهید؟ آیا شما از قوانین خانواده اطاعت می کنید؟ آیا شما نیاز دارید که بیشتر مورد احترام قرار بگیرید؟ واقعا به خودتان نگاه کنید و اگر مواردی در رفتار شما وجود دارد که مورد تأیید نیست، آن ها را تغییر دهید؛ تغییر صحیح بعضی رفتارها، ممکن است باعث حل مشکلاتی شود که با مادرتان دارید.
به مادرتان فرصت دهید که بداند شما چه قدر دوستش دارید
مادران نیاز دارند که از زبان شما بشنوند که دوست شان دارید. کارهایی انجام دهید که عشق تان را نسبت به او نشان دهد. به مادرتان بفهمانید که وجودش چه قدر برای شما با اهمیت است. برنامه ریزی برای سرگرمی های شاد و مهیج که بتوانید آن ها را با یک دیگر انجام دهید می تواند خیلی جالب باشد. شما در حقیقت با وقت گذاشتن برای مادرتان و بیان این که خیلی دوستش دارید، رابطه ای دنباله دار و مستحکم را تضمین می کنید. کلمات محبت آمیز، مشکلات را حل می کند و کلمات تند فقط باعث ایجاد خشم و عصبانیت می شود.
از مهم ترین کلیدهای روابط مادر و دختر، اعتماد و احترام است. اطمینان و احترام باید دوسویه باشد و دختر باید به مادرش اطمینان داشته باشد و به قوانین او احترام بگذارد. احترام گذاشتن و اعتماد داشتن از مهم ترین عناصر داشتن یک رابطه ی سالم است.
فراموش نکنید که اوقات خوشی را با یک دیگر بگذرانید:
به مسافرت بروید، مرتباً برای صحبت کردن با یک دیگر وقت بگذارید، پیاده روی های دو نفره را در برنامه تان بگنجانید، لحظات تان را با خندیدن و لذت بردن از وجود یک دیگر پر کنید، در مورد خاطرات و داستان های جالب و خنده دار گذشته با یک دیگر صحبت کنید، برای یک دیگر وقت بگذارید - حتی اگر این وقت، یک بار در روز باشد یا چند بار در ماه - این خیلی مهم است که چگونه با یک دیگر وقت تان را سپری می کنید.

 1 نظر

چه وقت به گلدون آب بدهم

07 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

روش کلی برای آبیاری گیاهان

به این شکل است که باید به گیاه به اندازه ای آب دهید

که تمام سطح خاک خیس شود ( آب را در تمام سطح خاک بریزید ،

به مقداری آب بریزید که در آخر مقدار کمی آب در ته بشقاب

 

زیر گلدان باقی بماند و البته آب جمع شده در بشقاب را نیز باید

همان زمان خالی کنید ).

 

 

گیاه زمانی نیاز به آبیاری مجدد دارد که خاک گیاه در حال خشک شدن باشد ( البته باید دقت کنید که خاک زیاده از حد خشک نشود ) ،  بهتر است زمانی به گیاه آب دهید که رطوبت خاک بسیار کم شده باشد ( جای نگرانی نیست چون پس از چند بار آبیاری با این روش آشنا خواهید شد ).

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 32
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 36
  • ...
  • 37
  • 38
  • 39
  • ...
  • 57

اوقات شرعی

موضوعات

  • متفرقه
  • آموزش
    • علوم قرآن و حدیث
    • نمونه سوال کلیه دروس
    • مهارتهای زندگی
  • یاد امام و شهدا
  • اهل بیت (علیهم‌السلام)
    • حدیث و سخنان
    • زندگینامه و تاریخ
    • فضائل و مناقب
    • ولادت / شهادت
  • احکام عملی
  • طلاب
    • دل نوشته های طلاب
  • در محضر بزرگان
  • اخبار و اطلاعیه های مدرسه
  • فناوری اطلاعات و رایانه
  • نکات جالب
  • دعا و مناجات
  • پادکست
  • اخلاق
    • رذایل اخلاقی
    • فضایل اخلاقی
  • عکس نوشته
  • پزشکی
  • اشپزی
  • شبهات
  • احکام
  • سیاسی
  • داستان
  • اعمال روز
  • گفتار خنده دار

صفحه ها

  • درباره حوزه ساوه
  • سیستم آزمون سایت
  • ساوه شناسی
  • نویسندگان وبلاگ

جستجو

خبرنامه

آمار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس