دوستی با خدا
امام جواد عليه السلام :
لاتَكُنْ وَليّا لِلّهِ فىِ الْعَلانِيّةِ، عَـدُوّا لَهُ فِى السِّـرِ؛
اينگونه مباش كه در ظاهر با خدا دوستى كنى و در پنـهانى دشـمنى!
بحار الانوار: ج78 ، ص365
امام جواد عليه السلام :
لاتَكُنْ وَليّا لِلّهِ فىِ الْعَلانِيّةِ، عَـدُوّا لَهُ فِى السِّـرِ؛
اينگونه مباش كه در ظاهر با خدا دوستى كنى و در پنـهانى دشـمنى!
بحار الانوار: ج78 ، ص365
روزی خانواده شهیدی از مقام معظم رهبری درخواست یک هدیه معنوی کردند، ایشان در جواب فرمودند:
1. روزی بر شما نگذرد مگر اینکه قرآن بخوانید.
2. قرآن را که می خوانید سعی کنید در آن تدبر کنید.
3. با تدبر قرآن سعی کنید قرآن را بفهمید.
4. آنچه را که از قرآن می خوانید و می فهمید برای این باشد که خودتان به آن آراسته شوید و عمل کنید نه آنکه بخوانید و بفهمید و برای دیگران نقل کنید. اگر هدف شما این باشد هم به دردخودتان می خورد و هم دیگران نورانی می شوند.
آیا پوشیدن کفش های صدادار برای بانوان اشکال دارد؟
همه مراجع: اگر باعث جلب توجه مرد نامحرم و مفسده شود، پوشیدن آن اشکال دارد.
حکم خریدن و پوشیدن کروات برای داماد چیست؟
آیات عظام امام، خامنه ای، مکارم و نوری: اگر باعث ترویج فرهنگ غرب شود، جایز نیست.
آیات عظام بهجت و صافی: بنابر احتیاط، استفاده نکنند.
آیات عظام تبریزی، سیستانی و فاضل: برای مسلمان، بهتر است از لباسی که باعث تشبه به غیرمسلمانان شود، اجتناب کند.
پوشیدن پیراهن آستین کوتاه توسط مردان در مقابل زن نامحرم، چه حکمی دارد؟
همه مراجع (به جز بهجت، صافی و نوری): اگر باعث مفسده نشود، اشکال ندارد.
آیات عظام بهجت و صافی: بنابر احتیاط واجب، باید لباس آستین دار بر تن کند.
آیت الله نوری: اگر مخالف عفّت عمومی نباشد و در نظر افراد متشرع، منکر محسوب نشود، اشکال ندارد.
صبح، بعد از زيارت عاشورا و خواندن دعاي فرج، پاي سفرهي حضرت زهرا (س) نشستيم. بچهها سفرههاي جبهه را سفرهي حضرت زهرا ميخوانند و من، نميدانم چرا، اما با تمام جانم اين حقيقت را احساس ميكنم. نان خشك و پنير و خرما. اين سفرهها شبيه همان سفرهاي است كه شما با خود به سر زراعت ميبرديد و من هنوز ياد آن را در خاطر دارم. سفرهي قناعت. و من درس قناعت را براي نخستين بار از شما آموختم.
پدر جان، سفرهي اين بچهها هم با سفرههاي ديگر خيلي تفاوت دارد. تفاوتش در اينجاست كه اين سفرهها سفرهي قناعت است، سفرهي حضرت زهراست و ما ميهمان او هستيم. نانش طعم و بوي همان ناني را دارد كه از تنور خانهمان بيرون ميآيد، تا آنجا كه فكر كردم شايد از همان نانهايي است كه شما براي جبهه فرستادهايد.
كاش اينجا بودي و آرزوهايت را فرا رويت ميديدي. پدر جان، مگر تو همواره آرزوي حضور در صحراي كربلا را نداشتي؟ مگر نبود كه وقتي نام حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه را ميشنيدي، انگار كه اسم خودت را ميشنوي، اشك از چشمانت سرازير ميشد؟
در کتاب سمرالاعراب نقل شده: در زمانهاي قبل زاهدي از قبايل عرب بود، اهل قبيله به او احترام شاياني مي کردند و از اندرزهاي او بهره مند مي شدند، شبي چنان اتفاق افتاد که سگهاي آن قبيله ناگهان مردند، بامداد مردم قبيله نزد زاهد آمدند و ماجرا را گفتند .
زاهد گفت:« الخير في ماوقع؛ آنچه رخ داده خير است.»
شب بعد همه ي خروسها و شب بعد از آن، همه ي خرهاي آنها مردند و آنها نزد زاهد آمده و قصه را نقل کردند.
زاهد گفت: خير است.
شب ديگر خواستند آتش افروزند، آتش زنه از خود توليد آتش نکرد، آنها هراسان شدند که بر اثر بي آتشي از سرما، رنجيده مي شوند، نزد زاهد آمدند و ماجرا را گفتند.
زاهد گفت: خير است.
آنها اعتراض نکردند که چگونه مي شود انواع نعمت ها از ما گرفته شود در عين حال خير و صلاح ما در آن باشد؟!
شب آخر، دزدان به روستاها و قبيله ها حمله کردند و به غارت اموال آنها پرداختند، همه ي روستاها و خيمه ها غارت شدند، ولي قبيله ي مذکور هيچ گونه آسيب نديد، زيرا سگ و خروس و الاغ و آتش نداشتند تا سر و صداي سگ و خروس و الاغ و روشنايي آتش، به دزدان خبر دهد که در آنجا روستايي وجود دارد. آنها دريافتند که سخن آن زاهد راست است، که واقعا آن مصايب براي! آنها خير بوده است.
منبع:کتاب داستانهاي جوامع الحکايات