مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ساوه

  • صفحه اصلی 
  • تماس با ما 
  • ثبت نام 
  • ورود 

چندگاهیست

چندگاهیست وقتی می گویم:

«اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن»

با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد

 چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه »

به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم

چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة»

دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای

چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة»

دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآنِ تو نیست

 چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا»

احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم، کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است

 چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا»

به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند

چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا»

یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی

چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا»

یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم

چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا»

 به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو ،طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم

اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم

تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد،

هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم،

هم سرپرستم باشی،

هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است…

و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج

فتح دل!

14 فروردین 1396 توسط رضوانی

اي عزيز ، … تو اگر فروتن شدي ، قهراً مردم تو را احترام كنند و بزرگ شمارند ؛ و اگر تكبر كني پيشرفت ندارد . اگر توانستند تو را خوار و ذليل مي كنند و به تو اعتنا نمي كنند ؛ و اگر نتوانستند در دل آنها خواري و در چشم آنها ذليلي و مكانت نداري. تو با تواضع دل مردم را فتح كن ؛ تو اگر فرضاً احترام طلب و بزرگي خواه هم هستي، بايد از راه آن وارد شوي ؛ و آن مماشات با مردم و تواضع با آنهاست.

[ امام خمینی (ره) ، چهل حدیث ، در فصل مفاسد کبر، ص 86 ]

 نظر دهید »

دنیا یا آخرت!

14 فروردین 1396 توسط رضوانی

انسان به هر میزان تمایل به دنیا پیدا کند، طبیعی است که به همان میزان از آخرت دور می‌گردد؛ مگر این که دنیا را از باب مقدّمه ی رسیدن به آخرت وجهه ی همّت خود قرار داده و همّتش تامین سعادت اخروی باشد… چنانکه در حدیث آمده است : شخصى خدمت امام صادق علیه السّلام [به شکوه] عرض کرد: به خدا قسم ما طالب دنیا شدیم و دوست داریم مال دنیا را بدست آوریم. امام به او فرمودند: می‌خواهى با مال دنیا چه کنى؟ گفت: آن را برای بهتر شدن وضعیت زندگى خود و خانواده‏ام و صله رحم می‌خواهم، با آن صدقه دهم و حج و عمره به جاى آورم. امام( ع) فرمودند: این‏ دیگر طلب دنیا نیست، این در طلب آخرت بودن است.

/ فروع کافی ، ج 5، کتاب المعیشه ، ص 72 ، ح10 . [ آیت الله سید محمد ضیاء آبادی ، موعظه ، چاپ پنجم ، تابستان 92 ، نشر خیریه الزهرا ، ص 146 – 147 ]

 نظر دهید »

زندگی‌نامه شاعره معاصرپروین اعتصامی

14 فروردین 1396 توسط رضوانی


در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد. نام او، چنانکه در لغت نامه دهخدا آمده است، ابتدا رخشنده بود و پروین را که تا آن تاریخ نامی مرسوم برای دختران نبودبه عنوان تخلص شعری انتخاب کرده بود، هر چند در شناسنامه وی نیز نام پروین آمده است. پدرش، یوسف اعتصامی (۱۲۵۳ ـ ۱۳۱۶ ش /۱۲۹۱ـ ۱۳۵۶) ملقب به اعتصام الملک، از ادیبان و نویسندگان و مترجمان بنام عصر خود و مادرش، که اختر نام داشت و در زندگینامه‌های پروین معمولاً از او یاد نمی‌شود، دختر میرزا عبدالحسین مقدّم العداله از شعرای اواخر دوره قاجار و متخلص به «شوری» بود. پروین در کودکی همراه با پدر به تهران آمد و در این شهر ساکن شد.

خانه پدر پروین به سبب شخصیت ادبی و علمی اعتصام الملک محل آمد و شد و محفل دوستانه اشخاصی همچون حاج سیدنصرالله تقوی و دهخدا و بهار بود و اعتصام الملک با تسلط بر زبان‌های عربی و فرانسه، به کتب و مجلاتی که در آن زمان از قاهره و دمشق و بغداد و قفقاز و اروپا به ایران می‌رسید، دسترسی داشت. پروین زیر نظر پدر و در محیطی علمی و ادبی تربیت شد و به بلوغ فکری و فرهنگی دست یافت و با افکار نخبگان ادب عصر خود آشنا شد. مقدمات فارسی و عربی را نزد پدر آموخت و در «مدرسه اناثیه امریکائی» تهران به تحصیل پرداخت و در ۱۳۰۳ش در هجده سالگی از آن مدرسه فارغ التحصیل شد و مدتی نیز در همان‌جا تدریس کرد.

← ازدواج پروین

ده سال پس از این تاریخ، یعنی در تیر ۱۳۱۳ ازدواج کرد. شوهرش که پسرعموی پدر او و افسر شهربانی بود، وی را چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه ــ که محل خدمت وی بود ــ برد، اما پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه همسر به منزل پدر بازگشت و در مرداد ۱۳۱۴ رسماً از او جدا شد. به گفته ابوالفتح اعتصامی، برادر پروین که منبع اصلی اطلاعات مربوط به زندگی خصوصی پروین است، «این ازدواج متناسب نبود» و «اخلاق نظامی» همسر پروین «با روح لطیف و آزاد» او مغایرت داشت، علاوه بر این، پروین از محیط منزه خانه پدری، پس از ازدواج «ناگهان به خانه‌ای وارد شد که یک دم از مشروب و دود و دم تریاک خالی نبود»

(علی نجوای عرش کبریایی )

علی نجوای عرش کبریایی                             علی مولود بیت ا…

 علی آیینه ای از حق زمعنی                    علی قربانی محراب خونین

علی میزان حق،مثقال توزین               علی مولای درویشان بی کس

علی روحی زانفاس مقدس                    علی ذکر و دعای هرملائک

علی ره توشه عرفان سالک                       علی وصف کمالات پیمبر

علی را دخت احمد گشته همسر        علی همراه خود دارد سه گوهر

علی دارد حسن همراه کوثر                   علی دارد حسینی نور عینی

علی سلطان وچون او کس نبینی          علی غمخوار ودمساز یتیمان

علی مرحم به دلهای پریشان                علی شافی به غوغای قیامت

علی مبعوث حق ،نور ولایت              علی قرآن ناطق خصم هر خس

علی تفسیر قرآن و سخن بس

 نظر دهید »

آیا دین چیزی جز محبت است؟!

14 فروردین 1396 توسط رضوانی

شخصی که اهل خراسان بود، از راه دور با رنج فراوان آمد، خدمت امام باقر(ع) -عشق به اهل بیت او را کشانده بود-؛ در حالی که چون با پای پیاده آمده بود، کفش‌هایش از بین رفته و

پایش ترک خورده و پاشنه آن، شکاف زیادی برداشته بود، آمد خدمت امام با یک عشق و ولعی، خدا را شکر کرد که بالاخره به مقصود خودش رسید. بعد پایش را نشان داد با آن شکاف‌ها

که خون آمده بود و عرض کرد: یابن رسول‌الله! چیزی مرا به اینجا نیاورد جز محبّت شما اهل‌ بیت که از خراسان تا اینجا پیاده آمده‌ام، امام باقر علیه السلام فرمود : به خدا سوگند ، اگر

سنگی ما را دوست بدارد خداوند آن را با ما محشور می کند و بعد فرمود : آیا دین چیزی جز محبّت است؟ [ تفسیر العیاشی ، ج1،ص167 . ]

 نظر دهید »

دلها به این انسان جذب می شود!

14 فروردین 1396 توسط رضوانی

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : إنَّکُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بِأَموالِکُم، ، فَسَعوهم باخلاقکم. ( امالی شیخ صدوق ، ص 62 ) این روایت می فرماید شما می خواهید با پول دلها را به خودتان نزدیک کنید، هرگز چنین کاری را نمی توانید بکنید. اما یک وسیله ای دارید برای اینکه بتوانید دلهای اکثر مردم را به خودتان نزدیک کنید ، آن چیست؟ آن اخلاق است. اگر شما تواضع بورزید،آدم صادقی باشید ، اگر علیه این و آن حرکت مخربی انجام ندهید ، اگر کسی باشید که روی حرف خودتان می ایستید،اینها صفاتی است که مردم دوست می دارند،می توانید با این خُلق خوب با این اخلاق حسنه و خصال نیک دل مردم را به طرف خودتان جذب کنید.بنابر این اخلاق فقط به معنای اخلاق معاشرت یعنی خوش خلقی و لبخند به مردم نیست.بلکه همه خصلت های حسنه ای است که اسلام اینها را برای انسانها لازم دانسته است، معروف های اسلام ، معروف های عرف بشری است ، یعنی انسانی که دارای شجاعت است ،دارای صبر و حلم است ،دارای گذشت است ، دلها به این انسان جذب می شود.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج 7/2/93 ]

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 184
  • 185
  • 186
  • ...
  • 187
  • ...
  • 188
  • 189
  • 190
  • ...
  • 191
  • ...
  • 192
  • 193
  • 194
  • ...
  • 209

اوقات شرعی

موضوعات

  • متفرقه
  • آموزش
    • علوم قرآن و حدیث
    • نمونه سوال کلیه دروس
    • مهارتهای زندگی
  • یاد امام و شهدا
  • اهل بیت (علیهم‌السلام)
    • حدیث و سخنان
    • زندگینامه و تاریخ
    • فضائل و مناقب
    • ولادت / شهادت
  • احکام عملی
  • طلاب
    • دل نوشته های طلاب
  • در محضر بزرگان
  • اخبار و اطلاعیه های مدرسه
  • فناوری اطلاعات و رایانه
  • نکات جالب
  • دعا و مناجات
  • پادکست
  • اخلاق
    • رذایل اخلاقی
    • فضایل اخلاقی
  • عکس نوشته
  • پزشکی
  • اشپزی
  • شبهات
  • احکام
  • سیاسی
  • داستان
  • اعمال روز
  • گفتار خنده دار

صفحه ها

  • درباره حوزه ساوه
  • سیستم آزمون سایت
  • ساوه شناسی
  • نویسندگان وبلاگ

جستجو

خبرنامه

آمار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس