فتح دل!
اي عزيز ، … تو اگر فروتن شدي ، قهراً مردم تو را احترام كنند و بزرگ شمارند ؛ و اگر تكبر كني پيشرفت ندارد . اگر توانستند تو را خوار و ذليل مي كنند و به تو اعتنا نمي كنند ؛ و اگر نتوانستند در دل آنها خواري و در چشم آنها ذليلي و مكانت نداري. تو با تواضع دل مردم را فتح كن ؛ تو اگر فرضاً احترام طلب و بزرگي خواه هم هستي، بايد از راه آن وارد شوي ؛ و آن مماشات با مردم و تواضع با آنهاست.
[ امام خمینی (ره) ، چهل حدیث ، در فصل مفاسد کبر، ص 86 ]
دنیا یا آخرت!
انسان به هر میزان تمایل به دنیا پیدا کند، طبیعی است که به همان میزان از آخرت دور میگردد؛ مگر این که دنیا را از باب مقدّمه ی رسیدن به آخرت وجهه ی همّت خود قرار داده و همّتش تامین سعادت اخروی باشد… چنانکه در حدیث آمده است : شخصى خدمت امام صادق علیه السّلام [به شکوه] عرض کرد: به خدا قسم ما طالب دنیا شدیم و دوست داریم مال دنیا را بدست آوریم. امام به او فرمودند: میخواهى با مال دنیا چه کنى؟ گفت: آن را برای بهتر شدن وضعیت زندگى خود و خانوادهام و صله رحم میخواهم، با آن صدقه دهم و حج و عمره به جاى آورم. امام( ع) فرمودند: این دیگر طلب دنیا نیست، این در طلب آخرت بودن است.
/ فروع کافی ، ج 5، کتاب المعیشه ، ص 72 ، ح10 . [ آیت الله سید محمد ضیاء آبادی ، موعظه ، چاپ پنجم ، تابستان 92 ، نشر خیریه الزهرا ، ص 146 – 147 ]
زندگینامه شاعره معاصرپروین اعتصامی
در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد. نام او، چنانکه در لغت نامه دهخدا آمده است، ابتدا رخشنده بود و پروین را که تا آن تاریخ نامی مرسوم برای دختران نبودبه عنوان تخلص شعری انتخاب کرده بود، هر چند در شناسنامه وی نیز نام پروین آمده است. پدرش، یوسف اعتصامی (۱۲۵۳ ـ ۱۳۱۶ ش /۱۲۹۱ـ ۱۳۵۶) ملقب به اعتصام الملک، از ادیبان و نویسندگان و مترجمان بنام عصر خود و مادرش، که اختر نام داشت و در زندگینامههای پروین معمولاً از او یاد نمیشود، دختر میرزا عبدالحسین مقدّم العداله از شعرای اواخر دوره قاجار و متخلص به «شوری» بود. پروین در کودکی همراه با پدر به تهران آمد و در این شهر ساکن شد.
خانه پدر پروین به سبب شخصیت ادبی و علمی اعتصام الملک محل آمد و شد و محفل دوستانه اشخاصی همچون حاج سیدنصرالله تقوی و دهخدا و بهار بود و اعتصام الملک با تسلط بر زبانهای عربی و فرانسه، به کتب و مجلاتی که در آن زمان از قاهره و دمشق و بغداد و قفقاز و اروپا به ایران میرسید، دسترسی داشت. پروین زیر نظر پدر و در محیطی علمی و ادبی تربیت شد و به بلوغ فکری و فرهنگی دست یافت و با افکار نخبگان ادب عصر خود آشنا شد. مقدمات فارسی و عربی را نزد پدر آموخت و در «مدرسه اناثیه امریکائی» تهران به تحصیل پرداخت و در ۱۳۰۳ش در هجده سالگی از آن مدرسه فارغ التحصیل شد و مدتی نیز در همانجا تدریس کرد.
← ازدواج پروین
ده سال پس از این تاریخ، یعنی در تیر ۱۳۱۳ ازدواج کرد. شوهرش که پسرعموی پدر او و افسر شهربانی بود، وی را چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه ــ که محل خدمت وی بود ــ برد، اما پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه همسر به منزل پدر بازگشت و در مرداد ۱۳۱۴ رسماً از او جدا شد. به گفته ابوالفتح اعتصامی، برادر پروین که منبع اصلی اطلاعات مربوط به زندگی خصوصی پروین است، «این ازدواج متناسب نبود» و «اخلاق نظامی» همسر پروین «با روح لطیف و آزاد» او مغایرت داشت، علاوه بر این، پروین از محیط منزه خانه پدری، پس از ازدواج «ناگهان به خانهای وارد شد که یک دم از مشروب و دود و دم تریاک خالی نبود»
(علی نجوای عرش کبریایی )
علی نجوای عرش کبریایی علی مولود بیت ا…
علی آیینه ای از حق زمعنی علی قربانی محراب خونین
علی میزان حق،مثقال توزین علی مولای درویشان بی کس
علی روحی زانفاس مقدس علی ذکر و دعای هرملائک
علی ره توشه عرفان سالک علی وصف کمالات پیمبر
علی را دخت احمد گشته همسر علی همراه خود دارد سه گوهر
علی دارد حسن همراه کوثر علی دارد حسینی نور عینی
علی سلطان وچون او کس نبینی علی غمخوار ودمساز یتیمان
علی مرحم به دلهای پریشان علی شافی به غوغای قیامت
علی مبعوث حق ،نور ولایت علی قرآن ناطق خصم هر خس
علی تفسیر قرآن و سخن بس
آیا دین چیزی جز محبت است؟!
شخصی که اهل خراسان بود، از راه دور با رنج فراوان آمد، خدمت امام باقر(ع) -عشق به اهل بیت او را کشانده بود-؛ در حالی که چون با پای پیاده آمده بود، کفشهایش از بین رفته و
پایش ترک خورده و پاشنه آن، شکاف زیادی برداشته بود، آمد خدمت امام با یک عشق و ولعی، خدا را شکر کرد که بالاخره به مقصود خودش رسید. بعد پایش را نشان داد با آن شکافها
که خون آمده بود و عرض کرد: یابن رسولالله! چیزی مرا به اینجا نیاورد جز محبّت شما اهل بیت که از خراسان تا اینجا پیاده آمدهام، امام باقر علیه السلام فرمود : به خدا سوگند ، اگر
سنگی ما را دوست بدارد خداوند آن را با ما محشور می کند و بعد فرمود : آیا دین چیزی جز محبّت است؟ [ تفسیر العیاشی ، ج1،ص167 . ]
دلها به این انسان جذب می شود!
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : إنَّکُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بِأَموالِکُم، ، فَسَعوهم باخلاقکم. ( امالی شیخ صدوق ، ص 62 ) این روایت می فرماید شما می خواهید با پول دلها را به خودتان نزدیک کنید، هرگز چنین کاری را نمی توانید بکنید. اما یک وسیله ای دارید برای اینکه بتوانید دلهای اکثر مردم را به خودتان نزدیک کنید ، آن چیست؟ آن اخلاق است. اگر شما تواضع بورزید،آدم صادقی باشید ، اگر علیه این و آن حرکت مخربی انجام ندهید ، اگر کسی باشید که روی حرف خودتان می ایستید،اینها صفاتی است که مردم دوست می دارند،می توانید با این خُلق خوب با این اخلاق حسنه و خصال نیک دل مردم را به طرف خودتان جذب کنید.بنابر این اخلاق فقط به معنای اخلاق معاشرت یعنی خوش خلقی و لبخند به مردم نیست.بلکه همه خصلت های حسنه ای است که اسلام اینها را برای انسانها لازم دانسته است، معروف های اسلام ، معروف های عرف بشری است ، یعنی انسانی که دارای شجاعت است ،دارای صبر و حلم است ،دارای گذشت است ، دلها به این انسان جذب می شود.
[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج 7/2/93 ]