کربلا ،دانشگاه حسینی
نگاه ما به عاشورا، نگاه به يک «مکتب» است با همه آموزه ها، پيامها، رهنمونها.
اين که گفته اند: هر روز عاشورا و همه جا کربلاست، يک حقيقت است و براي امروزيان پيام دارد.
کربلا يک دانشگاه است. دانشگاه حسيني همواره داوطلب ورود مي پذيرد. در اين دانشگاه حسين بن علي (ع) استاد، و درسهاي آن ايمان، ايثار، عزت و افتخار است.
مدت آن تا هميشه، و شعبه هاي آن در همه جا، حتي در همه خانه ها داير است و هيچ شرايط سني ندارد، فقط عشق مي خواهد و معرفت. راه حسين (ع) و عاشورا، فراخواندن مردم به پاکي، دينداري، احياي ارزشهاي اسلامي و کرامت انسان است.
لذا نداي «هل من ناصر» او در گوش تاريخ طنين انداز است و از پيروان آن امام جواب مي طلبد. نهضت عاشورا به لحاظ ماهيت اسلام خواهي، اصلاح طلبي و ظلم ستيزي اش، همواره الهام بخش انقلابيون و حرکتهاي انقلابي و اصلاحي بوده است.
نهضت عاشورا نه به عنوان يک تکليف تعبدي و تنها براي جامعه مسلمانان، بلکه به صورت يک حرکت درس آموز و واقعه الهام بخش و عزت آفرين براي همه بشريت، قابل طرح، الگودهي و برنامه اي براي رهاسازي ملتها از سلطه ظالمان و رسيدن به عزت و استقلال است و فراتر از جنبه هاي احساسي، مقوله اي تعقلي و خردمندانه است.
حادثه کربلا و محتواي اين نهضت را براي بشر امروز و توده هاي تحت ستم بايد ترجمه کرد و آنان را با شخصيت حسين بن علي(ع) و واقعه عاشورا آشنا ساخت.
تقابل و درگيري حق و باطل، عدالت و ظلم، همواره در تاريخ بوده است. حماسه حسيني مي تواند به عنوان ذخيره اي پايان ناپذير، براي امداد و انگيزه آفريني و شوربخشيدن به آزادي خواهان مطرح گردد.
منبع: جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص 280
السلام علیک یا شمس الشموس
لحظههای شادی دل های ما آغاز شد
باز ذکرِ حمد حقِ با سینهها دمساز شد
امشب از یمن قدومت یا علی موسی الرضا
غنچهای از گلشن آل محمد باز شد
**************
ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت
حضرت ثامن الحجج علی بنموسی الرضا علیه السلام
را بر عموم مسلمین جهان تبریک عرض می نماییم . . .
پناه عاشقان
قطعه ای از بهشت، باید هم این گونه باشد…
مگر می شود قطعه ای از بهشت روی زمین باشد و شلوغ نباشد؟!
آنجا همیشه شلوغ است و چه زیباست که این حالت توفانی همیشه در سیطره ای عرفانی است…
وقتی که می رسی و روبه روی ضریح می ایستی؛ وقتی که می بینی دست های قد کشیده را که به طرف ضریح می روند؛ وقتی می بینی ضریح نقطه ای شده است شبیه به مرکز یک پرگار و گویی تمام اشیا در اطراف را به طرف خود می کشد… وقتی می بینی حتی انگار آینه کاری ها و نقش و نگارها دوست دارند کنده شوند و به طرف ضریح بروند و حتی تمام حروف و واژه های متبرک در اطراف دوست دارند به حرکت درآیند؛ وقتی حس می کنی این مرکز ثقل منتظر آمدنت بوده است و وقتی حس می کنی، غریب طوس همچنان غریب است و تمام این آشنایان، تمام روشنایی ها، مثل وطن او نیست…
اینجاست که چشم هایت خود به خود می جوشند و دست هایت به طرف ضریح قد می کشند؛ گویی این غریب، تمام غربا را در آغوش مهربان خود کشیده است.
حاجتت را بگویی یا نگویی مهم نیست؛
سلام که بدهی، حس می کنی آنجا وطن توست.
تنها کافی است بگویی «اَلسَّلٰامُ عَلَیک یٰا عَلِی ابْنَ مُوسَی الرِّضٰا الْمُرْتَضٰی»
*********************
میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد،نگین درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر همگان مبارک باد…
ولادت بانوی کریمه اهل بیت سلام الله علیها تهنیت باد
باران گرفته است باز در خشکزارِ همیشه عرب. پس دروازه رحمت و مهر را امشب باز گشوده است بر زمینیان بی ستاره ای که هرگز طاقت ستاره بارانی این چنین را نداشته اند.
شاخساران بید می رقصند، در ازدحام نسیم های ملایمی که از بهشت وزیدن گرفته اند و تمشک های سرخ و مشکی چونان مروارید بر پیشانی شب درخشیدن آغاز کرده اند.
شهابی سپید و کوچک به ناگاه آسمان ظلمتناک را می شکافد و بر خانه ای روشن فرو می چکد و صدای گریه معصومی، لابلای شادی اهالی برمی خیزد.
بی گناه ترین پدیده ها، معصوم ترین دختران تاریخ. آری! و اینسان، معصومه زاده می شود. رودخانه ها، زیباترین ترانه ها را به سرایش خاسته اند و زیر پاهای بلند درختانِ تنومند می چرخند و مستانه آواز برمی آورند.
چشمه ها چونان تکّه شیشه های زلال وزنده، هر لحظه، موّاج و ملایم بر سنگریزه های رنگین خویش می لغزند و شادباش می فرستند.
پرنده را می شود شنید، امشب که چه عاشقانه می خوانند و جنگل را نیز، آن گاه که حنجره برگ هایش را با نوای پیچش بادها، همگام می کند.
دنیا به شادی، شبی را می سپارد امشب؛ امّا دریغ …! دریغ که کتاب تاریخ، همواره صفحات روشنی ندارد. برگی دیگر را می گردانم و اشک به ناگاه در زلالی چشم هایم می دود. هر آمدنی، پیام آور دردناکِ رفتنی است و بی شک، هر هبوطی در خویش روز رجعتی نهفته دارد.
من زنی را می بینم چندان غریب که جز سایه های شبانه اش، شاید هیچ کس او را نشناسد.
شهابی می بینم که در تراکمِ ظلمتِ شبی دیگر، تنها مانده است.
و نیز کویری سوزان می بینم و تیغ های در کمین نشسته و به زهر آب داده به انتظار را.
و قلب های سنگی می بینم که نمی تپند و هرگز در سینه موجی نیافریده اند و محبّتی گرم را به تجربه ننشسته اند. اینک تو مانده ای و ازدحام ناجوانمردی در این کشور بی چشمه. تو مانده ای و برادری که فرسنگها دورتر از تو میان همه آنان که نمی خواستندش خفته است. پس آیا جز شیطان، چه کسی پردازنده همه این سیاهکاری هاست؟
نفرین به دستانی که تو را آواره صحراها خواهد ساخت …!
بگذار بگذریم، این حدیث ناجوانمردی کویر و کویر یاران را.
امشب را بگذار شاد بگذرانیم، به میمنت هبوطی عظیم، به مبارکی تولّد دختری آن چنان مطهّر و بزرگ که پس از ده ها سال، تنها کسی است که خاطره مادری چون فاطمه علیهاالسلام را حیات خواهد بخشید.
جنبه های روانشناختی ماه مبارک رمضان
روزه ماه به یاد ماندنی است . هستند كسانی كه به هزار یك دلیل و بهانه از زیر بار روزه گرفتن طفره می روند و به همین جهت و به دلیل خاطرات تلخی كه از این ماه دارند روزه برایشان عذاب آور است . اما این تنها یك طرف قضیه است بسیاری هم هستند كه ماه روزه برایشان یاد آور خاطرات بسیار خوش و شیرین است خاطراتی كه از كودكی دارند و هر گاه تداعی می شود آنها را به دنیا های دیگری می برد .
تنوع در شیوه زندگی می تواند بوجود آورنده خاطرات خوش یاشد بویژه كه این نوع تغییر شیوه وروش با مذاق شخص هم سازگار باشد .
همه ما از كودكی ایام روزه را بیاد می آوریم كه در كنار پدر و مادر شبهای خاطره انگیزی را داشتیم اگر این وقایع با شادی و سرور هم همراه باشند همواره در ذهن شخص اثری خوشایند بجا خواهند گذاشت لزومی ندارد ماه روزه را كه ماه میهمانی خدا است با عزاداری و غم توام كنیم رسم خوبی كه كشورهای عربی دارند این است كه سراسر این ماه را با شادی و خوشی طی می كنند حتی بسیاری از سریالهای كمدی و خنده دار را در این ماه پخش می كنند باید روزه را جذاب كرد بخصوص برای كودكان تا در بزرگسالی با رغبت و میل درونی به سوی آن بروند و نه از روی اجبار و ادای وظیفه .
یكنواختی و تكرار انسان را خسته می كند . شما آب وهوا را نگاه كنید هر روز به یك شكل است آمدن و رفتن فصل ها خودش حكایت از همین ایجاد تنوع دارد . غذا هم بدینگونه است بهترین غذاها بعد از مدتی برای ما عادی می شود . فقط آنهائیكه روزه گرفته اند و طعم گرسنگی را حس كرده اند لذت غذا را می دانند . تا در یك روز گرم تابستان روزه نگیرید و از تشنگی له له نزنید لذت نوشیدن آب را نمی فهمید .
روزه فراسوی تمام مزایا و محاسنی كه دارد یك مزیت اش هم همین است كه با ایجاد تغییر در نوشیدن و خوردن ؛ باعث می شود ذائقه ما پرورش یابد و قوی تر شود احساسات ما از این كرخی و سستی كه د ر اثر خوردن و آشامیدن های مكرر و فراوان به آن دچار شده اند رها می شوند و فرصت پیدا می كنند تا كمی استراحت كنند .
برای روزه گرفتن هم مثل بقیه كارها باید عشق و علاقه باشد علاقه ای كه اگر چه پشتوانه آن ایمان و اعتقاد قلبی است ولی این علاقه بتدریج و با روشهایی كه گفته شد بوجود آمده است وگرنه مصداق همان روزه گرفتن دوست ما می شود كه می گوید : من همیشه روزه می گیرم ولی فقط شبها !!