تبریک ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
فضای مدینه در میلاد امام عسکری علیه السلام پر شده بود از عطرِ خدا و شمیم گل سوسن و پرواز فرشتگانی که به طواف خانه دوست می آمدند تاتبریک خدا را در میلاد کودکی که زمین انتظارش را می کشید، به دامان ولایت امام هادی علیه السلام بیفشانند، و مژده رسان امامتی گردند که وجودش، روشنگر تیرگی ها و گشایش بخش قلوب انسان های اندوهناک است و عنایت بی نهایتش، کلید جمله برکت ها و تمامی نعمت هاست. او موعودی را بشارت دهنده است که ظهورش، سپیده دمی است به سوی روشنایی و مرهمی است بر تمامی رنج ها و مقصد همه رفتن ها و رسیدن هاست.
میلاد یازدهمین حجت خداوند، پیام آور آیینه و روشنی، بر رهروان صدیقش مبارک باد!
یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
سخنی از امام حسن عسکری علیه السلام
ثقه جليل القدر داوود بن قاسم ابو هاشم جعفرى فرموده: شنيدم امام عسكرى عليه السلام فرمودند : « ان فى الجنة باباً يقال له المعروف لا يدخله الا اهل المعروف » در بهشت درى هست كه نامش معروف است ؛ از آن در داخل بهشت نمی شود مگر اهل نيكى در دنيا. من در نفس خودم خدا را شكر كردم و شاد شدم كه براى رفع حاجتهاى مردم خودم را به زحمت می انداختم.
امام به من نگاه كردند و فرمودند : آرى ، يا ابا هاشم! به كار خودت ادامه بده ، اهل احسان در دنيا اهل احسان در آخرتند، خدا تو را از آنان قرار دهد و رحمتت كند. (كافى: ج 2 ص 469كتاب الدعاء.)
25 رمز موفقیت در بیان امام صادق علیه السلام
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند:
« طلبتُ الجنه، فوجدتها فی السّخاء؛
بهشت را جست و جو نمودم. پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم».
« و طلبتُ العافیه، فوجدتها فی العزله؛
و تندرستی و رستگاری را جست و جو نمودم. پس آن را در گوشه گیری(مثبت و سازنده) یافتم.».
« و طلبت ثقلاً لمیزان، فوجدتها فی شهاده ان لا اله الا الله و محمد رسول الله؛
و سنگینی ترازوی اعمال را جست و جو نمودم. پس آن را در گواهی به یگانگی خدای تعالی و رسالت حضرت محمد(ص) یافتم.»
« و طلبت السرعه فی الدخول الی الجنه، فوجدتها فی العمل لله تعالی؛
سرعت در ورود به بهشت را جست و جو نمودم. پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.»
« و طلبتُ حبّ الموت، فوجه ته فی تقدیم المال لوجه الله؛
و دوست داشتن مرگ را جست و جو نمودم. پس آن را در پیش فرستادن ثروت(انفاق) برای خشنودی خدا یافتم.»
« و طلبتُ حلاوه العباده، فوجدتها فی ترکال معصیه؛
و شیرینی عبادت را جست و جو نمودم. پس آن را در ترک گناه یافتم.»
« و طلبت رقّه القلب، فوجدتها فی الجوعو العطش؛
و رقت(نرمی) قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در گرسنگی و تشنگی(روزه) یافتم.»
« و طلبت نورالقلب، فوجدته فی التفکر و البکاء؛
و روشنی قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.»
« و طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقه؛
و(آسانی) عبور بر صراط را جست و جو نمودم. پس آن را در صدقه یافتم.»
« و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاه اللیل؛
و روشنی رخسار را جست و جو نمودم. پس آن را در نماز شب یافتم.»
« و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال؛
و فضیلت جهاد را جست و جو نمودم. پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم.»
« و طلبت حب الله عزوجل، فوجدته فی بغضا هلال معاصی؛
و دوستی خدای تعالی را جست و جو کردم. پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم.»
« و طلبت الرئاسه، فوجدتها فی النصیحه لعبادالله؛
و سروری و بزرگی را جست و جو نمودم. پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.»
« و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قله المال؛
و آسایش قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در کمی ثروت یافتم.»
« و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر؛
و کارهای پرارزش را جست و جو نمودم. پس آن را در شکیبایی یافتم.»
« و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم؛
و بلندی قدر و حسب را جست و جو نمودم. پس آن را در دانش یافتم.»
« و طلبت العباده فوجدتها فی الورع؛
و عبادت را جست و جو نمودم. پس آن را در پرهیزکاری یافتم.»
« و طلبت الراحه، فوجدتها فی الزهد؛
و آسایش را جست و جو نمودم. پس آن را در پارسایی یافتم.»
« و طلبت الرفعه، فوجدتها فی التواضع؛
برتری و بزرگواری را جست و جو نمودم. پس آن را در فروتنی یافتم.»
« و طلبت العزّ، فوجدته فی الصدّق؛
و عزت(ارجمندی) را جست و جو نمودم. پس آن را در راستی و درستی یافتم.»
« و طلبت الذله، فوجدتها فی الصوم؛
و نرمی و فروتنی را جست و جو نمودم. پس آن را در روزه یافتم.»
« و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعه؛
و توانگری را جست و جو نمودم. پس آن را در قناعت یافتم.»
« و طلبت الانس، فوجدته فی قرائه القرآن؛
و آرامش و همدمی را جست و جو نمودم. پس آن را در خواندن قرآن یافتم.»
« و طلبت صحبه الناس، فوجدتها فی حسن الخلق؛
و همراهی و گفت و گوی با مردم را جست و جو نمودم. پس آن را در خوش خویی یافتم.»
« و طلبت رضی الله، فوجدته فی برّ الوالدین؛
و خشنودی خدای تعالی را جست و جو نمودم. پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم.»
منبع: مستدرک الوسائل، ج12. ص 173-174
رحمتی برای جهانیان
قال رسول الله صلی الله علیه وآله : ادعوا الله وأنتم موقنون بالاجابة واعلموا أن الله لا یستجیب دعاء من قلبغافل لاه .
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعارا از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد .
کنز العمال ، ج 2 ، ص 72 ، ح 3176
پيامبر رحمت
خداوند در قرآن ميفرمايد: و ما أرسلناك الا رحمة للعالمين. پيامبر رحمت بدين معناست كه آنحضرت هيچ گاه از مردم خشمگين نميشد، به ويژه در اموري كه مربوط به آموزش دين به آنان بود. در نقلها دارد كه فكان لايبغضه شيء و لايستفزه. و دارد كه كان اوسع الناس صدرا. و نيز دارد كه قد وسع الناس منه بَسْطه و خُلْقه فصار لهم أبا. همه اين عبارات به معناي آن است كه حضرت سعه صدر كامل براي دريافت سخنان مردم داشت و سر فرصت به هدايت آنان ميپرداخت. پيامبر رحمت بدان معنا بود كه بت پرستان را هم كه آزارش ميدادند نفرين نميكرد و ميفرمود: خداوندا ! قوم مرا هدايت كن. وقتي به حضرت گفتند مشركين را نفرين كنيد ، حضرت فرمود: اني لم أُبْعَث لعّانا و انما بُعِثْت رحمةً (جنة النعيم، 454.1)
تأثير پيامبر تنها در مسلمانان نبوده و نيست. بعثت حضرت ختمي مرتبت ، براي همه عالم رحمت بوده و اين رحمت همچنان مستدام است.
حق چو دید آن نور مطلق در حضور
آفرید از نور او صد بحر نور
آفرینش را جز او مقصود نیست
پاک دامن تر زاو موجود نیست
میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع)گرامی باد
جستاری در زندگی امام عسكرى (علیه السلام)
نويسنده:مهدى پيشوايى
امام عسكرى، يازدهمين پيشواى شيعيان، در سال 232 ه’. ق چشم به جهان گشود (1). پدرش امام دهم، حضرت هادى - عليه السلام - و مادرش بانوى پارسا و شايسته، «حُدَيثه»، است (2) كه برخى، از او بنام «سوسن» ياد كردهاند (3). اين بانوى گرامى، از زنان نيكو كار و داراى بينش اسلامى بود و در فضيلت او همين بس كه پس از شهادت امام حسن عسكرى - عليه السلام - پناهگاه و نقطه اتّكاى شيعيان در آن مقطع زمانى بسيار بحرانى و پر اضطراب بود (4).
از آنجا كه پيشواى يازدهم به دستور خليفه عباسى در «سامّرأ»، در محله «عسكر» سكونت (اجبارى) داشت، به همين جهت «عسكرى» ناميده مىشود (5).
از مشهورترين القاب ديگر حضرت، «نقى» و «زكى» (6) وكنيهاش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود كه پدر ارجمندش به شهادت رسيد. مدّت امامتش 6 سال و عمر شريفش 28 سال بود، در سال 260 ه’ به شهادت رسيد و در خانه خود در سامّرأ در كنار مرقد پدرش به خاك سپرده شد (7).