مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ساوه

  • صفحه اصلی 
  • تماس با ما 
  • ثبت نام 
  • ورود 

عمل در پنج شنبه

07 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 

از اهل بيت (علیهم السلام) روايت شده است كه: در روز دوشنبه و پنجشنبه اعمال بر خداوند جلّ جلاله و رسول او (صل الله علیه وآله) و ائمّه(علیهم السلام) عرضه مي شود.»

 

 پس در شب و روز دوشنبه و پنج شنبه انسان سعي كند عمل خالص انجام دهد كه شايد به بركت آن عمل خالص، ساير بديهاي او را ببخشند.

همچنين روايت شده است كه:  پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله) روز دوشنبه و پنجشنبه را روزه مي گرفتند.

يك نفر علّت اين كار را از ایشان را پرسيد. حضرت فرمود: «اعمال در هر دوشنبه و پنجشنبه بالا مي رود و من دوست دارم عملم در حالي كه روزه دار هستم بالا برود.»

 

درباره روزهای هفته از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که از خدا برای امتش چنین درخواستی کرد: خدایا! در صبحگاهان امت من در روز شنبه و پنج‌شنبه برکت قرار ده!

سيّد بن طاووس در «كشف المحجّة» به فرزندش سفارش كرده است كه: «در هر دو روز دوشنبه و پنجشنبه، حاجات خود را خدمت حضرت مهدي (عجل الله فرجه الشریف) عرض كن، البتّه بعد از سلام بر آن حضرت بوسيله زيارتي كه اوّلش اين است: «سلام اللّه الكامل التام» تا آخر.

سپس بگو: «يا ايَُّهَا الْعَزيزْ مَسَّنا وَ اَهْلَنا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبَضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَاَوْفِ لَنا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا اِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقينَ.»

( - يعني: «اي عزيز! به ما و اهل ما سختي و تنگي رسيده است و ما با توشه اي ناچيز بسوي تو آمده ايم پس پيمانه ما را پُر كن و بر ما تصدّق نما كه همانا خداوند جزاي صدقه دهندگان را مي دهد.» )

 

 نظر دهید »

10 نکته در خصوص سلامتی در قرآن

04 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 

1 . بخورید و بیاشامید ; اما به اندازه کافی و لازم ; زیرا پرخوری و زیاده روی، سلامت‏شما را به خطر می‏اندازد; (اعراف/31) .

2 . همه دردها و ناراحتی‏های خود را می‏توانید با قرآن ریشه کن سازید; قرآن بخوانید و به آن عمل کنید و با روح قرآن مرتبط و همنوا گردید تا همه سیستم‏های روح و جسم شما در تعادل مطلوب خود قرار گیرند; (یونس/57 و اسراء/82) .
3 . در فرهنگ قرآنی، این خداوند است که بیماری‏ها را شفا می‏دهد و دیگران، وسیله و واسطه‏اند ; (شعرا/80) .
4 . اصل اول در سلامتی و صحت غذاها به فرموده قرآن، آن است که حلال و پاکیزه باشند .
این گونه غذا، می‏تواند مقدمات سلامتی را در بدن انسان فراهم نماید; اما این که یک ماده خوراکی واحد با ترکیبات غذایی ثابت و مشخص، در اثر حلال یا حرام بودن، دارای آثار متفاوتی بر سلامت انسان گردد، بحث علمی بسیار عمیقی می‏طلبد; (نحل/114 و بقره 168) . حلال یعنی چیزی که ممنوعیت‏شرعی ندارد و طیب یعنی چیزی که موافق طبع سالم انسانی باشد .
5 . بهترین نحوه تغذیه برای سلامت انسان که مورد سفارش قرآن کریم است، خوردن صبحا نه و شام است ; یعنی غذای روزانه در دو وعده اصلی در اول روز و آخر روز صرف گردد . این شیوه غذا خوردن بهشتیان است که در سوره مریم، آیه 62 آمده است .
6 . به فرمان قرآن، مؤمنان شایسته‏ترین افراد در استفاده از نعمت‏های الهی - مانند غذاهای پاکیزه - می‏باشند . خداوند می‏فرماید: چه کسی این غذاهای پاکیزه را بر شما حرام کرده است؟ این‏ها زیبایی‏های زندگی دنیاست که خداوند برای بهترین بندگانش خلق نموده است . پس از نعمت‏های خداوند استفاده کنید; (اعراف/32 و مائده/87 و 88) . به قول امام علی (ع)، خداوند همان قدر از حرام شمردن آن چه حلال نموده است، ناراحت می‏شود که حرام او را نادیده بگیرید و مانند یک امر حلال انجام دهید .
7 . جالب است‏بدانید که خداوند مستقیما در قرآن به خوردن گوشت و ماهی و میوه اشاره می‏کند و آنها را از نعمت‏های زندگی بخش الهی برمی‏شمارد و از ما می‏خواهد که از آنها بخوریم که به ترتیب در سوره مائده آیه 1 و 96، سوره نحل، آیه 14 و سوره مؤمنون آیه 19 آمده است .
8 . مسئله خوراک در قرآن، آن قدر مهم است که در یک آیه مستقیما فرمان داده شده است که انسان با دقت و تامل در غذایی که می‏خورد، بنگرد; (عبس/24) ; یعنی این که یک انسان قرآنی، باید در نحوه تغذیه خود، نهایت دقت را داشته باشد .
9 . خداوند در قرآن کریم خواب را یکی از عوامل سلامت و آرامش روح انسان برمی‏شمارد و آن را نعمتی قابل ستایش و آیه‏ای از آیات اعجازآمیز الهی معرفی می‏کند; (روم/23 و فرقان/47) .
10 . آیا می‏دانید در فرهنگ قرآنی، سخت‏ترین و ناگوارترین بیماری‏ها چیست؟ قرآن مستقیما به این بیماری اشاره نموده، آن را نام می‏برد . این بیماری، مرض قلب یا بیماری دل نام دارد; چون وقتی روح و دل فردی به این بیماری گرفتار شد، از شنیدن و دیدن و درک حقایق عاجز می‏شود و این بدترین وضعی است که یک ا نسان پیدا می‏کند; (اعراف/179 و توبه/125) .

 نظر دهید »

سلام و مصافحه

04 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 

پيوند هاي اجتماعي، نيازمند«تحكيم» است.
استوار سازي اين رشته ها با كلّي گويي به دست نمي آيد. بايد نمونه هاي عملي و مصداقهاي خاصّ و روشن ارائه شود، تا مرزهاي دوستي و پيوند هاي عاطفي استوار تر گردد و پايدار بماند. «سلام» و دست دادن يكي از اين امور است.
سلام، چراغ سبز آشنايي است.
وقتي دو نفر به هم مي رسند، نگاه ها كه به هم مي افتد، چهره ها كه رو در رو قرار مي گيرد، نخستين علامت صداقت و مودت و بر داري، «سلام دادن» است و در پي آن، دست دادن و«مصافحه».
دو نفر را تصور كنيد كه به يكديگر مي رسند، آشنا و دوست هم هستند. در اين برخورد، بهتر است نخستين كلامشان چه باشد؟ آيا مناسب تر از «سلام» چيزي سراغ داريد؟
مفهوم سلام
سلام، اطمينان دادن به طرف مقابل است كه: هم سلامتي و تندرستي تو را خواستارم، هم از جانب من آسوده باش و مطمئن، كه گزندي به تو نخواهد رسيد. من خير خواه تو هستم، نه بد خواه و كينه ورز و دشمن. سلام نوعي درود و تحيّت اسلامي است كه دو مسلمان به هم مي گويند. اين معناي شعار اسلامي سلام است.
دست دادن و دست هم را صادقانه به گرمي فشردن، نشان ديگري از محبت و صميميت و خير خواهي است . دلها را به هم نزديكتر و محبتها را بيشتر مي سازد. تماس دو دست، قلبها را نيز به هم نزديكتر مي كند،
اگر منافقانه و دروغ و فريب نباشد!
«دست در دست، چو پيوند دو قلب گرمتر مي گردد،
دل آزرده دوست،
نرمتر مي گردد…»
باري… سلام، نام خداست و تحيّت الهي. سفارش پيامبر است و امامان. تا آنجا كه فرمودند: اگر كسي پيش از سلام، شروع به سخن كرد، جواب ندهيد:
«من بدء بالكلام قبل السلام فلا تجيبوه»[1]
در حديث ديگري امام صادق(ع) از قول خداوند نقل مي كند كه: بخيل، كسي است كه از سلام دادن به ديگري بخل ورزد:
«البخيل من بخل بالسّلام»[2]
راستي… سلام دادن به ديگري نه تنها چيزي از قدر و جايگاه انسان نمي كاهد و هيچ گونه ضرر و زيان مادي، پولي، آبرويي و…. ندارد، بلكه محبت آور و صفابخش است و خدا پسند و سيره رسول خدا (صلي الله عليه واله) و روش و منش اولياء الهي است. به علاوه، نشانه اي از تواضع و فروتني و نداشتن كبر است. انسانهاي متواضع، نه تنها زيان نمي بينند، بلكه عزّت و محبوبيّت هم پيدا مي كنند. امام صادق (عليه السلام) فرمود:
«من التواضع ان تسلم علي من لقيت»؛[3]
از نشانه هاي فروتني اين است كه به هر كس بر خوردي، سلام دهي.
پيامبر اكرم‌ (صلي الله عليه و اله) نيز فرمود:
«اذا تلاقيتم، فتلاقوا بالتسليم و التصافح»؛[4]
هر گاه يكديگر را ديدار كرديد، با «سلام» و «دست دادن» با هم ديدار كنيد.
ادب و آداب سلام
سيره رفتاري پيامبر خدا آن بود كه به هر كه مي رسيد ـ حتي كودكان ـ ابتدا به او سلام مي كرد، بخصوص در مورد سلام كردن به كودكان مي فرمود: پنج صفت است كه تا زنده ام، آنها را رها نخواهم كرد، يكي هم سلام دادن به كودكان است، تا پس از من«سنت» گردد.[5]
اين خصلت خجسته، از اخلاق حسنه و روحيه پاك و تواضع او سر چشمه مي گرفت. اينها درست؛ ولي ادب اقتضا مي كند كه كوچكترها به بزرگترها سلام كنند. در حديث آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و اله)فرمود:
كوچك به بزرگ سلام كند،
يك نفر به دو نفر،
و جمعيت كم به جمعيت فراوان،
و سواره بر پياده،
و رهگذر، بر كسي كه ايستاده است.
و ايستاده بر كسي كه نشسته است.[6]
و البته كه اگر جز اين باشد، نشان تواضع نخواهد بود!
سلام را بايد آشكارا، بلند و با صداي رسا ادا كرد. احاديث فراواني با عنوان « الجهر با السلام» و « افشاء سلام»آمده كه سفارش اكيد دارد كه سلامها، رسا و بلند باشد، نه زير لب و آهسته و نامفهوم و ناقص. جواب سلام نيز بايد همين گونه باشد، يعني بلند و واضح، تا طرف بشنود.
اگر در بر خورد با ديگران يا ورود به جلسه و جمعي، يا رسيدن به خانه و محل كار، سلام بگوييد، ولي آهسته، شايد سلامتان را نشوند. با اينكه شما سلام داده ايد، ولي به دليل سرو صدا يا جمع نبودن حواس يا هر عامل ديگر سلامتان را نشنوند، شما را بي ادب و بي اعتنا خواهند شمرد و متكبّر خواهند پنداشت.
يا اگر سلام ديگري را جواب دهيد؛ امّا آهسته و زير لب، به گونه اي كه نفهمد و نشنود، شايد پيش خود فكر كند مسأله اي، خصومتي و… پيش آمده، يا شما سرسنگين و متكبّر شده ايد كه حتي جواب سلامش را هم نمي دهيد يا با دشواري و بي علاقگي جواب مي دهيد.
راه جلوگيري از اين سوء تفاهمها و بد گمانيها، رعايت همان دستور ديني در معاشرتها است، يعني آشكارا سلام كردن.
امام صادق( عليه السلام) مي فرمايد:
‹‹هرگاه يكي از شما سلام مي دهد، سلامش را آشكارا بگويد. نگويدكه «سلام دادم، ولي جوابم ندادند»، شايد سلام داده ولي آنان نشنيده باشند! و هر گاه يكي از شما جواب سلام مي دهد، جواب را آشكارا و بلند بگويد، تا آن مسلمان ديگر نگويد كه « سلام كردم ولي جوابم را ندادند!›› [7]
اگر سلام مستحب است، جوابش واجب است. البته بيشترين ثواب نيز از آن كسي است كه شروع به سلام كند.
آن كه سلام مي دهد، پاسخش را بايد گرمتر و بيشتر داد، چرا كه سلام نوعي تحيت و هديه از سوي يك مؤمن است و هديه را بايد پاسخي بهتر ارائه داد، تا نشان قدر شناسي باشد. و اين تعليم قرآن كريم است كه تحيّت ديگران را به گونه اي بهتر پاسخ دهيد: «… فحيّوا باحسن منها» [8]
يا مثل همان را باز گردانيد.
دست دادن
گفتيم كه «مصافحه» هم، «دوستي آور»، «كدورت زدا» و «محبت آفرين» است. ما علاقه خود و صميميت را با دست دادن ابراز مي كنيم.
بر عكس، اگر با كسي كدورت و دشمني داشته باشيم، از دست دادن با او پرهيز مي كنيم. و به همين خاطر، اين دستور مقدس و پر بركت اسلامي، در تحكيم رابطه هاي دوستي و اخوّت، ثمر بخش است.
امام باقر (عليه السلام) فرمود: هر دو نفر مؤمني كه با هم دست بدهند، دست خدا ميان دست آنان است و دست محبت الهي بيشتر با كسي است كه طرف مقابل را بيشتر دوست بدارد.[9]
و نيز امام صادق (عليه السلام) فرمود:
هنگامي كه دو برادرديني به هم مي رسند و با هم دست مي دهند، خداوند با نظر رحمت به آنان مي نگردد و گناهانشان، آن سان كه برگ درختان مي ريزد، فرو مي ريزد، تا آنكه آن دو از هم جدا شوند.[10]
شيوه مصاحفه
دست دادن نيز، همچون سلام، ادب و آدابي دارد. يكي از آنها پيوستگي و تكرار است. در يك سفر و همراهي و ديدار، حتي چند بار دست دادن نيز مطلوب است.
ابو عبيده نقل مي كند: همراه امام باقر (عليه السلام) بودم. اول من سوار مي شدم، سپس آن حضرت. چون بر مركب خويش استوار مي شديم، سلام مي داد و احوالپرسي مي كرد، چنان كه گويي قبلاً يكديگر را نديده ايم. آنگاه مصافحه مي كرد. هر گاه هم از مركب فرود مي آمديم و روي زمين قرار مي گرفتيم، باز هم به همان صورت، سلام مي كرد و دست مي داد و احوالپرسي مي كرد و مي فرمود: «با دست دادن دو مؤمن، گناهانشان همچون برگ درختان فرو مي ريزد و نظر لطف الهي با آنان است، تا از هم جدا شوند.»[11]
از آداب ديگر مصافحه، فشردن دست، از روي محبّت و علاقه است، اما نه در حدي كه سبب رنجش و درد گردد.[12]
جابر بن عبدالله مي گويد: در ديدار با رسول خدا (صلي الله عليه و اله) بر آن حضرت سلام كردم. آن حضرت دست مرا فشارداد و فرمود: دست فشردن، همچون بوسيدن برادر ديني است.[13]
همچنين هنگام مصافحه، طول دادن و دست را زود عقب نكشيدن از آداب ديگر اين سنّت اسلامي است. در مصافحه، پاداش كسي بيشتر است كه دستش را بيشتر نگه دارد.[14]
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و اله) نيز اين سنّت نيكو را داشت كه چون با كسي دست مي داد، آن قدر دستِ خود را نگه مي داشت، تا طرف مقابل دست خود را سست كند و عقب بكشد.[15]
باري… محبت قلبي را بايد آشكار ساخت.
علاقه، گنجي نهفته در درون است كه بايد آن را استخراج و آشكار كرد، تا از بر كاتش بهره برد. روشنترين خير و بركتش، تقويت دوستيها و تحكيم آشناييها و رابطه ها است. به دستور اسلام، هرگاه مؤمني را ملاقات مي كنيد، مصافحه كنيد، خوشرويي و چهره گشاده و بشّاش و خندان به هم نشان دهيد.[16]
از آثار ديگر مصافحه، «كينه زدايي» است. پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله) فرمود:
«تصافحوا، فان التصافح يذهب السخيمة»[17] و «تصافحوا فانه يذهب بالغل»؛[18]
مصافحه كنيد و دست دهيد، چرا كه آن، كينه و كدورت را مي زدايد.
دست دادن با زنان
بر اساس«مكتبي» بودن مرز دوستيها و رابطه ها و معاشرتها، دست دادن با نامحرم، حرام است و صِرف دوستي و رفاقت و آشنايي و همكار بودن يا ملاحظات سياسي و ديپلماسي در سفرهاي خارجي و ديدارهاي رسمي، دليل نمي شود كه كسي با نا محرم و اجنبي، مصافحه كند. روشنفكر مآبي در اين مسأله جايي ندارد. رسول خدا فرمود: با زنان دست نمي دهم[19](البته زنان نامحرم). ودر حديث نبوي ديگري آمده است:
«اگر زني بخواهد با مرد نا محرم دست بدهد (كه نبايد دست دهد)و ناچار باشد، يا بخواهد با او«بيعت» كند، از پشت لباس (با وجود حايل و پوشش دست، دستكش) مانعي ندارد.»
البته معيار عمل، فتواي مجتهدي است كه از او تقليد مي كنيد و هر مسلمان متعهّد، بايد براي عمل خود ملاك و حجّت شرعي داشته باشد.
[1] . سفينه البحار، محدث قمي، ج 1، ص 645.
[2] . ميزان الحكمه، ري شهري، ج 4، ص 535.
[3] . خصال صدوق، ص 11.
[4] . سفينه البحار. ج 1، ص 465.
[5] . بحار الانوار(بيروت)، ج 73، ص10.
[6] . ميزان الحكمه، ج 4، ص538.
[7] . اصول كافي( عربي) كليني، ج2، ص645.
[8] . نساء، آيه 86.
[9] . اصول كافي، ج 2، ص 179.
[10] . همان، ص 183.
[11] . همان، ص 179.
[12] . بحار الانوار،ج73،ص26
[13] . همان،ص23.
[14] . همان،ص28.
[15] . همان، ص 30.
[16] . ميزان الحكمه، ج 5، ص355.
[17] . بحار الانوار، ج 74، ص158.
[18] . ميزان الحكمه، ج 5، ص 354.
[19] . كنزالعمّال، حديث475.

 نظر دهید »

توکل به خدا

04 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

امام موسی کاظم علیه السلام : 

مَن اَراد ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله؛

هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید .

(بحاالانوار، ج71، ص143

 نظر دهید »

محبت و مودّت به سادات

03 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 

قال الله تبارك و تعالي: قل لا اسئلكم عليه اجراً الّا الموده في القربي.[1]
در امور مختلف، برخي از مسيرها هستند كه نسبت به ساير مسيرها، حالت ميان‌بُر دارند و چه بسا سرعت و يقين به وصول را بيشتر مي‌نمايند. اين گونه مسيرها در تمام امور تجاري، تحصيلي، سياسي، اخلاقي، معنوي و … يافت مي‌شود كه مهم در اين مساله، تنبّه و زيركي است و الا چه بسيار توفيقاتي براي انسان ظهور يابد اما در پرده غفلت، بي‌اثر و بلا استفاده قرار گيرد. يكي از اين مسيرهاي معنوي محبت نمودن و تكريم سادات (كه همان فرزندان اهلبيت- عليهم السلام - مي باشند) است.
اين محبت و مودّت به سادات، به قدري اهميت دارد كه علامه حلي(ره)در پايان كتاب قواعد، به پسرش وصيتنامه اي دارد كه در بخشي از آن چنين مي نويسد:
بر تو باد به نيكي با اولاد پيامبر و پيوند با آنان. خدا درباره آنان سفارش مؤكد كرده و دوستي آنان را مزد رسالت قرار داده است. «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي»[2]
پيامبراكرم - صلي الله عليه و آله - در اين زمينه فرموده است :
« اني شافع يوم القيامه لاربعه اصناف، ولو جائوا بذنوب أهل الدنيا: رجل نصر ذريتي و (رجل ) بذل ماله لذريتي عند المضيق و رجل أحب ذريتي باللسان والقلب و رجل سعي في حوائج ذريتي اذا طردوا او شردوا ». [3]
چهار دسته را روز قيامت شفاعت كنم، هر چند با گناه اهل دنيا به صحراي محشر حاضر شوند: آنكه اولاد مرا ياري كند. آنكه از اموالش به اولاد تنگدستم كمك كند. كسي كه با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آنكه تلاش كند در انجام حوائج و نيازهاي افرادي از ذريه ام كه تبعيد شده و يا رانده شده اند.
امام صادق - عليه السلام - فرمود:
« اذا كان يوم القيامه نادي مناد: ايها الخلائق انصتوا فان محمدا يكلمكم فينصت الخلائق فيقوم النبي (ص) فيقول : يامعشر الخلائق: من كانت له عندي يد او منّه او معروف فليقم حتي اكافيه ، فيقولون بابائنا و امهاتنا و أيّ يد و ايّ منّه و ايّ معروف لنا بل اليد و المنه و المعروف لله و لرسوله علي جميع الخلائق فيقول : بلي من آوي احدا من اهل بيتي او برّهم او كساهم من عري او اشبع جائعهم فليقم حتي أكافيه ، فيقوم اناس قد فعلوا ذلك فياتي النداء من عندالله : يا محمد! يا حبيبي! قد جعلت مكافاتهم اليك فاسكنهم من الجنه حيث شئت فيسكنهم في الوسيله حيث لايحجبون عن محمد (ص) واهل بيته صلوات الله عليهم اجمعين» . [4]
ـ آري پيامبر مكرم اسلام- صلي الله عليه و آله- با آن تلاش‌ها، زحمات و رنج‌هاي طاقت‌فرسا و وصف ناشدني، در امر تبليغ دين و نجات مردمان جاهلي از ظلمت‌ها به پاكي‌ها و سعادت‌هاي دنيوي و اخروي، هنگامي كه تنها اجر و مزد اين رسالت عظيم‌شان را فقط و فقط مودت و محبت ذي‌القربي بيان مي‌فرمايند، در اينجا ما ديگر نمي‌توانيم در اهميت و ارزش اين محبت سخن بگوييم.
نكته مهم اين است كه مفسران قرآن، اهلبيت - عليهم السلام- را مصداق اتم و اكمل ذي‌القربي دانسته‌اند،‌در حالي كه مرتبه بعد از آنها، فرزندانشان يعني سادات بني الزهرا (س) مي‌باشند.
ـ درباره احترام به سادات و مودت و محبت نسبت به اين عزيزان، به اختصار نكاتي را اشاره مي‌نماييم:
1ـ در بيان اين اهميت، همين بس كه اولاً قرآن كريم به آن اشاره فرموده (مودت ذي‌القربي) و ثانياً پيامبر مكرم اسلام - صلي الله عليه و آله - تضمين شفاعت و اجر بهشت را به احسان كنندگان در حق سادات را بشارت داده‌اند.
2ـ بزرگاني همچون مرحوم شيخ حسن‌علي نخودكي و آيت الله شاه آبادي و بسياري ديگر، مهمترين اميد در بين اعمال‌شان را، مودت نسبت به فرزندان فاطمه زهرا - سلام الله عليها- بيان كرده‌اند.
3ـ اين ارزش و جايگاه والايي كه براي محبين و احسان كنندگان به سادات بيان شده، هيچ جاي تعجب ندارد، چرا كه در مرام تمام عاشقان است كه حب به شيي مستلزم حبّ به آثار و لوازم آن شيي است، پس امكان ندارد كسي اهلبيت - عليهم السلام- را دوست بدارد بدون دوست داشتن فرزندان اهلبيت - عليهم السلام- .
4ـ همانگونه كه در روايت اشاره شد، ابراز محبت به سادات فقط دوست داشتن نيست بلكه مودت و محبت، احسان و خدمت، بذل مال و خلاصه هر گونه نصرت و خيرخواهي در حد وسع انسان مي‌باشد.
5ـ قابل ذكر است كه اين محبت به سادات، تكليف را از خود سادات سلب نمي‌كند و در واقع، محبت آنها نسبت به يكديگر قطعاً اجر و ارزش معنوي خاص خود را به دنبال خواهد داشت.
آري بسياري از عارفان واصل و عاشقان زاهد بوده‌اند كه از طريق خدمت و محبت به سادات بني الزهراء و به احترام مادرشان حضرت صديقه كبري - سلام الله عليها- عزت دنيا و آخرت را براي خود خريده‌اند. خداوند متعال ما را نيز از بيداران اهل معرفت و توفيق يافتگان اين مسير معنوي قرار دهد. انشاء‌الله
[1] . سوره شوري، آيه23.
[2] . همان.
[3] . وسائل الشيعه ، ج 11، ح5562.
[4] . وسائل الشيعه ، ج11، ح5563.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 93
  • 94
  • 95
  • ...
  • 96
  • ...
  • 97
  • 98
  • 99
  • ...
  • 100
  • ...
  • 101
  • 102
  • 103
  • ...
  • 121

اوقات شرعی

موضوعات

  • متفرقه
  • آموزش
    • علوم قرآن و حدیث
    • نمونه سوال کلیه دروس
    • مهارتهای زندگی
  • یاد امام و شهدا
  • اهل بیت (علیهم‌السلام)
    • حدیث و سخنان
    • زندگینامه و تاریخ
    • فضائل و مناقب
    • ولادت / شهادت
  • احکام عملی
  • طلاب
    • دل نوشته های طلاب
  • در محضر بزرگان
  • اخبار و اطلاعیه های مدرسه
  • فناوری اطلاعات و رایانه
  • نکات جالب
  • دعا و مناجات
  • پادکست
  • اخلاق
    • رذایل اخلاقی
    • فضایل اخلاقی
  • عکس نوشته
  • پزشکی
  • اشپزی
  • شبهات
  • احکام
  • سیاسی
  • داستان
  • اعمال روز
  • گفتار خنده دار

صفحه ها

  • درباره حوزه ساوه
  • سیستم آزمون سایت
  • ساوه شناسی
  • نویسندگان وبلاگ

جستجو

خبرنامه

آمار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس