تبریک ولادت امام حسن مجتبی (ع)
نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا
زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب
نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا
زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب
نامت را باید این گونه سرود: زینب یعنی تبلور صبر علی و تجسم عصمت فاطمه. زینب یعنی، زینت شب های بی کسی و تنهایی و بی زهرایی پدر. زینب یعنی مرحم زخم های سینه مادر. زینب یعنی سنگ صبور غربت و مظلومیت حسن. زینب یعنی خطبه گویای رشادت و حقانیت حسین. زینب یعنی زهرایی که سقیفه خون بارش کربلا آفرین شد. زینب یعنی پرستار زخم های عاشورایی. زینب یعنی آغوش پناه کبوتران پر و بال سوخته کربلایی. زینب یعنی زن، اسوه، وقار، شکیبایی، عصمت، نجابت، شجاعت. زینب یعنی وصف تمام خوبی ها تا بی نهایت.
علی جان تبریک به خاطر تولد دختری که صبر را در کنار بدن های بی سر و عبادت را در تنهایی اسارت و ابهت و حیا و عفت را در حلقه های زنجیر و شجاعت را با شمشیر فصاحت و بلاغت به نمایش گذاشته است .
فاطمه جان تبریک به خاطر تولد دختری که در اوج عطش و گرسنگی و داغ مصیبت و رنج اسارت, فقط حجاب و دوری از در معرض نامحرم بودن را تنها خواسته ی خویش از دشمن می داند.
حسین جان تبریک به خاطر تولد قاموس عاشورا از شجاعت و حیا و ابهت و فصاحت و بلاغت گرفته تا عبادت و شب زنده داری و ایثار و حمایت از حریم امامت .
حیات جاودانه ی کربلای تو، دست آسمانی زینب را می بوسد .
حرارت این عشق ماورایی بین تو و زینب ، حرارت هجران و عطش و داغ و اسارت و صبرو استقامت و خطابه های آتشین و ستم ستیزی است که در روح بلند و ملکوتی زینب و در واژه ی الهی نامش تفسیر می شود فهم این عشق فقط در توان ما رأیت الا جمیلای زینب است .
سلام بر زینب زینبی که با زاهده بودنش دنیا را تحقیر و با عابده بودنش خدا را تعظیم و با عقیله بودنش قرآن را تفسیر و با عالمه بودنش دشمنان اسلام را ذلیل و رسوا میکند .
ولادت پربار گوهر دریای عصمت و طهارت، دخت علیبن ابیطالب، زینب کبری (س) و روز پرستار مبارک باد.
فضای مدینه در میلاد امام عسکری علیه السلام پر شده بود از عطرِ خدا و شمیم گل سوسن و پرواز فرشتگانی که به طواف خانه دوست می آمدند تاتبریک خدا را در میلاد کودکی که زمین انتظارش را می کشید، به دامان ولایت امام هادی علیه السلام بیفشانند، و مژده رسان امامتی گردند که وجودش، روشنگر تیرگی ها و گشایش بخش قلوب انسان های اندوهناک است و عنایت بی نهایتش، کلید جمله برکت ها و تمامی نعمت هاست. او موعودی را بشارت دهنده است که ظهورش، سپیده دمی است به سوی روشنایی و مرهمی است بر تمامی رنج ها و مقصد همه رفتن ها و رسیدن هاست.
میلاد یازدهمین حجت خداوند، پیام آور آیینه و روشنی، بر رهروان صدیقش مبارک باد!
یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
قال رسول الله صلی الله علیه وآله : ادعوا الله وأنتم موقنون بالاجابة واعلموا أن الله لا یستجیب دعاء من قلبغافل لاه .
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعارا از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد .
کنز العمال ، ج 2 ، ص 72 ، ح 3176
پيامبر رحمت
خداوند در قرآن ميفرمايد: و ما أرسلناك الا رحمة للعالمين. پيامبر رحمت بدين معناست كه آنحضرت هيچ گاه از مردم خشمگين نميشد، به ويژه در اموري كه مربوط به آموزش دين به آنان بود. در نقلها دارد كه فكان لايبغضه شيء و لايستفزه. و دارد كه كان اوسع الناس صدرا. و نيز دارد كه قد وسع الناس منه بَسْطه و خُلْقه فصار لهم أبا. همه اين عبارات به معناي آن است كه حضرت سعه صدر كامل براي دريافت سخنان مردم داشت و سر فرصت به هدايت آنان ميپرداخت. پيامبر رحمت بدان معنا بود كه بت پرستان را هم كه آزارش ميدادند نفرين نميكرد و ميفرمود: خداوندا ! قوم مرا هدايت كن. وقتي به حضرت گفتند مشركين را نفرين كنيد ، حضرت فرمود: اني لم أُبْعَث لعّانا و انما بُعِثْت رحمةً (جنة النعيم، 454.1)
تأثير پيامبر تنها در مسلمانان نبوده و نيست. بعثت حضرت ختمي مرتبت ، براي همه عالم رحمت بوده و اين رحمت همچنان مستدام است.
حق چو دید آن نور مطلق در حضور
آفرید از نور او صد بحر نور
آفرینش را جز او مقصود نیست
پاک دامن تر زاو موجود نیست
میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع)گرامی باد
نويسنده:مهدى پيشوايى
امام عسكرى، يازدهمين پيشواى شيعيان، در سال 232 ه’. ق چشم به جهان گشود (1). پدرش امام دهم، حضرت هادى - عليه السلام - و مادرش بانوى پارسا و شايسته، «حُدَيثه»، است (2) كه برخى، از او بنام «سوسن» ياد كردهاند (3). اين بانوى گرامى، از زنان نيكو كار و داراى بينش اسلامى بود و در فضيلت او همين بس كه پس از شهادت امام حسن عسكرى - عليه السلام - پناهگاه و نقطه اتّكاى شيعيان در آن مقطع زمانى بسيار بحرانى و پر اضطراب بود (4).
از آنجا كه پيشواى يازدهم به دستور خليفه عباسى در «سامّرأ»، در محله «عسكر» سكونت (اجبارى) داشت، به همين جهت «عسكرى» ناميده مىشود (5).
از مشهورترين القاب ديگر حضرت، «نقى» و «زكى» (6) وكنيهاش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود كه پدر ارجمندش به شهادت رسيد. مدّت امامتش 6 سال و عمر شريفش 28 سال بود، در سال 260 ه’ به شهادت رسيد و در خانه خود در سامّرأ در كنار مرقد پدرش به خاك سپرده شد (7).
ويژگي ها و شايستگى های پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
نويسنده:آيت الله جعفرسبحانى(دامت برکاته)
در ميان مقامات اجتماعى، هيچ مقامى ارزشمندتر و در عين حال پيچيدهتر از منصب رهبرى نيست و تا فردى داراى مجموعهاى از كمالات و سجاياى انسانى و محاسن اخلاقى نباشد، نمىتواند شايسته اين مقام گردد، و به ديگر سخن: رهبر بايد داراى تودهاى از خوبيهاى متضاد باشد كه در هر مناسبتى از آنها بهره بگيرد مثلاً قاطعيت را با دور انديشى، درستى را با نرمى، شكوه را با درويشى، خوش بينى را با احتياط لازم، به هم آميزد، و با روانشناسى و موقعشناسى كامل در هر فرصتى ابزار مناسب آن را به كار گيرد.
اگر در رهبر يك سلسله صفات مثبت لازم است پيراستگى از يك رشته اوصاف منفى نيز دست كمى از لزوم صفات مثبت ندارد، مثلا آدمى كه تحمل انتقاد، و شنيدن عقيده مخالف را ندارد و در مشكلات فاقد شكيبايى لازم است و بر او روح «قبضه كردن مناصب و توقع اطاعت كور كورانه ديگران» حكم فرما است، رهبرى او زيانبار و فاجعهانگيز است چه بهتر به اصلاح خويش بپردازد، آنگاه درباره «قيادت» بينديشد.
نايابى اجتماع يك چنين اوصاف مثبت و منفى، سرانجام مسأله رهبرى را به صورت «كبريت احمر» درآورده و با مشكلاتى فراوان روبرو ساخته است و به خاطر همين پيچيدگى است كه بشر امروز در حل امور مربوط به رهبرى به تشكيل كنگرهها، سمينارها و شوراها و كنفرانسهاى ميهنى و بينالمللى دست زده و خواسته است از اين طريق گره رهبرى را بگشايد.
اگر مسأله رهبرى، امروز مورد توجه جهان غرب گرديده، از دير باز پيشوايان بزرگ اسلام، بحثهاى تكان دهندهاى پيرامون آن انجام دادهاند كه نمونههاى آن را در فرمان امام على (ع) به مالك و وصيت او به فرزندش امام حسن (ع)، و پيام فشردهاش به محمد بن ابى بكر مشاهده مىكنيم.
اگر در رهبرى اجتماعى با كلاف سر درگمى روبرو هستيم، و هر چه بيشتر سعى مىكنيم، شايستگان آن مقام را كمتر مىيابيم، در مسأله «قيادت الهى» كه در انسانهائى به نام پيامبر و رسول تجلى مىكند و مهندسى انسانها را در تمام شؤون زندگى اعم از مادى و معنوى بر عهده مىگيرند، با مشكل دو چندان يا ده و صد چندانى روبرو مىباشيم، زيرا تحمل مسؤوليت عظيم الهى آنچنان امتيازات بزرگ و برجستگيهاى فزون از حد لازم دارد كه دارندگان آنها را از نظر قدرت به صورت عنقاى مغربى درآورده كه گاهى در ميان امت بزرگ فقط يك نفر شايسته آن مقام مىگردد و اگر تاريخ نبوت، پيامبران فزونى را معرفى مىكند، ولى پيامبران صاحب كتاب و بالاتر از آن صاحب شريعت بسيار كم بوده و خاتم آنان به يك فرد منحصر مىباشد.
صفات پيامبر اکرم در قرآن مجید
دشوارى رهبرى پيامبر خاتم: رهبرى پيامبر گرامى به خاطر جهانى بودن آن از يك طرف، و خاتم و آخرين سفير بودن او از طرف ديگر، با دشواريهاى فراوانى همراه بود، اقوامى كه هدايت آنها را بر عهده گرفته بود، از نظر فرهنگ و تمدن آگاهى و بينش ، اخلاق و انضباط، در يك سطح نبودند، خود اين اختلاف، امواجى از مشكلات را در طريق رهبرى او پديد آورده بود خداوند به خاطر پيروزى بر اين سختيها او را با استعدادى بس فراوان كه مظهر مجموعهاى از كمالات انسانى بود،آفريد و پس از چهل سال تربيت زير نظر بزرگترين فرشته از فرشتگان جهان1، او را براى رهبرى برگزيد.
در پرتو انديشههاى حكيمانه، و علاقه به هدف و دلسوزى بر امت، مشكلات را حل كرده و تمدنى را پىريزى كند كه براى آن تاكنون نظيرى ديده نشده است.
خدا در قرآن با بيانى زيبا به كمالات روحى و علل پيروزى او در معركه رهبرى اشاره مىنمايد چه بهتر در اين بحث با صفات برجسته اين شخصيت الهى آشنا شويم:
1- علاقه و دلسوزى به هدف
علاقه به هدف، عامل خودكارى است كه مدير يك مجتمع بزرگ و يا كوچك را بر سعى و تلاش، و تفوق بر مشكلات وادار مىسازد، و غبار خستگى را از چهره جان او پاك مىكند و اگر مدير از درون، به كارى كه براى آن گمارده شده است، احساس علاقه نكند، چنين مديريتى فاجعهانگيز است .