اینگونه بود :کوتاهنوشتهای از سیره و سبک زندگانی آیتالله بهجت قدسسره:
19 اردیبهشت 1397 توسط رضوانی
همراه آقا میرفتیم درس. چشمم افتاد به نعلینشان. قسمتی از کفهاش جدا شده بود. میدانستم خودشان وقت نمیکنند. اهل زحمتدادن به دیگران هم نبودند؛ حتی به من که سالها در کنارشان بودم. بعد از درس، به آقا گفتم: «کف نعلینتون جدا شده، اگه اجازه بدید، بدم درستش کنن.» آقا سرش را بهطرف من چرخاند. با لبخند گفت: «خودم را هم بلدی درست کنی؟» همیشه وقتی شوخی میکردند، میخندیدم. اینبار هم مثل همیشه؛ ولی یکدفعه دلم هُری پایین ریخت: «او با اینهمه عبادت و بندگی، هنوز هم بهفکر درستکردن خودش است، اما من…». (در خانه اگر کس است، ص١۶؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان معظمله) ?مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله بهجت قدسسره