تنها ۱۵ روز… به عيدالله الأكبر باقي است
??? غدیر ???
? غدیررا تا قیامت پدران به پسران
حاضران به غائبان برسانند…. ?
تنها ۱۵ روز… به عيدالله الأكبر باقي است
دوشنبه چهارم ذي الحجّة سال دهم هجري قمري، 15 اسفند سال دهم هجري شمسي، چهارم مارس 632 ميلادي
امروز، كاروان پيامبر صلي الله عليه و آله به “مَرُّالظَّهْران” رسيد و تا شب، در آن جا توقّف كرد. آن گاه كاروانيان شبانه به سوي “سَرِف” حركت كردند و به جايي رسيدند كه منزل بعد از آن مكّه معظَّمه بود.
فِراق مدينه با يار به دهمين روزِ خود رسيده است و مسجد زيباي نبوي، ده شبانهروز است كه بيفروغ مانده؛ نه پيامبري… نه علي و فاطمه اي… نه حسن و حسيني…
سال ها پيش، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله، با ورود به مدينه، شروع به ساختن مسجدي كردند، كه قبر شريف آن حضرت اينك در همين مسجد قرار دارد. قسمت شمالي مسجد، محلّ عبادت و صُفّه هاي جنوبي آن، آسايش گاه مهاجراني بود كه از مكّه با رسول خدا صلي الله عليه و آله كوچ كرده بودند و در مدينه منزلي نداشتند يا محلّ خوابِ انصار فقير و بي بضاعت بود.
آري، مسجد رسول خدا در مدينه استراحت گاه چهارصد فقير و بينوا بود كه هر يك از آن ها از طريقِ كسب و كار يا با كمك از بيت المال مسلمانان و غنايم جنگي به تدريج، سرماي هاي به دست مي آوردند و منزلي ميگرفتند.
در كنار اين مسجد، خانه هاي جمعي از مهاجران و انصار قرار داشت كه برخي از ايشان براي افتخار، از خانه هاي خود روزنه ها و درهايي به خانه خدا باز كرده بودند… جبریيل نازل شد و چنين پيام آورد: درهاي اين خانه ها به مسجد، همگي بسته شود؛ جز در خانه علي عليه السلام.
جماعتي به اعتراض سخناني گفتند. اين سخنان به گوش پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد. پس فرمودند:
«اي مردم! بدانيد كه من فرمان يافتهام جز در خانه علي، در خانه همه مهاجران و انصار را به مسجد ببندم. شنيدهام كه برخي از شما سخناني گفته ايد! به خدا سوگند من از خود نه دري را بستم و نه دري را گشودم؛ بلكه اين فرماني از سوي خداوند است كه بايد پيروي كنم.»
مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/1/صص20و23 و برخي از مدارك اهل سنّت: صحيح ترمذي/2/ص301، مستدرك الصحيحين/3/صص116