ثواب و فضيلت انتظار
كسي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ پرسيد چه ميگوييد دربارهي كسي كه داراي ولايت امامان است؛ و انتظار ظهور حكومت حق را ميكشد و در اين حال از دنيا ميرود؟
امام ـ عليه السّلام ـ در پاسخ فرمود:
هو بمنزلة من كان مع القائم في فسطاطه ـ ثمّ سكت هنيئه ـ ثمّ قال هو كمن كان مع رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ ؛ او همانند كسي است كه با رهبر اين انقلاب در خيمهي او (ستاد ارتش او) بوده باشد ـ سپس كمي سكوت كرد ـ و فرمود مانند كسي است كه با پيامبر اسلام (در مبارزاتش) همراه بوده است.
اين مضمون در روايات زيادي با تعبيرات مختلفي نقل شده است:
در بعضي «بمنزلة الضّارب بسيفه في سبيل الله؛ همانند شمشير زني در راه خدا.»
و در بعضي ديگر «كمن قارع مع رسول الله بسيفه؛ همانند كسي است كه در خدمت پيامبر با شمشير بر مغز دشمن بكوبد.»
در بعضي ديگر «بمنزلة من كان قاعداً تحت لواء القائم؛ همانند كسي است كه زير پرچم قائم بوده باشد.»
و در بعضي ديگر «بمنزلة من استشهد مع رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ ؛ همانند كسي است كه با پيامبر شهيد شود.»
اين تشبيهات كه در مورد انتظار ظهور حضرت مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه شريف ـ در اين روايات وارد شده بسيار پر معني و روشنگر اين واقعيت است كه يك نوع رابطه و تشابه در ميان مسألهي «انتظار» و «جهاد» و مبارزه با دشمن، در آخرين شكل خود، و جود دارد. (دقت كنيد!)
در روايات متعدّدي نيز انتظار چنين حكومتي را داشتن، به عنوان بالاترين عبادت معرفي شده است.
اين مضمون در بعضي از احاديث، از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و در بعضي از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نقل شده است؛ از جمله در حديثي ميخوانيم كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود:
«افضل اعمال امّتي انتظار الفرج من الله عزّوجلّ؛ بالاترين اعمال امت من انتظار فرج از ناحيهي خدا كشيدن است.»
و در حديث ديگري از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ ميخوانيم:
«افضل العبادة انتظار الفرج»
اين حديث اعم از اين كه انتظار فرج را به معني وسيع كلمه بدانيم، و يا به مفهوم خاص يعني انتظار ظهور مصلح جهاني باشد، اهميت انتظار را در مورد بحث ما روشن ميسازد.
اين تعبيرات همگي حاكي از اين است كه انتظار چنان انقلابي هميشه توأم با يك جهاد و سيع دامنهدار است.
و اگر اعتقاد و انتظار حكومت جهاني مهدي به صورت ريشهدار حلول كند، سرچشمهي دو رشته اعمال دامنهدار خواهد شد (زيرا اعتقادات سطحي ممكن است اثر آن از گفتار و سخن تجاوز نكند اما اعتقادات عميق هميشه آثار عملي گستردهاي به دنبال خواهد داشت)؛ اين دو رشته اعمال عبارتنداز:
ترك هر گونه همكاري و هماهنگي با عوامل ظلم و فساد، و حتي مبارزه و درگيري با آنها از يك سو؛ و خودسازي و خودياري و جلب آمادگيهاي جسمي و روحي و مادي و معنوي براي شكل گرفتن آن حكومت واحد جهاني و مردمي، از سوي ديگر.
و خوب كه دقت كنيم ميبينيم هر دو قسمت آن كاملاً سازنده و عامل تحرّك و آگاهي و بيداري است.
با توجه به مفهوم اصلي «انتظار»، معني روايات متعددي كه دربارهي پاداش و نتيجهي كار منتظران نقل شده بخوبي درك ميشود.
اكنون ميفهميم چرا منتظران واقعي گاهي همانند كساني شمرده شدهاند كه در خيمهي حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ يا زير پرچم او است، يا كسي كه در راه خدا شمشير ميزند يا به خون آغشته شده يا شهيد گشته است.
آيا اينها مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نيست كه متناسب با مقدار آمادگي و درجهي انتظار افراد است؟
يعني همانطور كه ميزان فداكاري مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، انتظار و خود سازي و آمادگي نيز درجات كاملاً مختلفي دارد كه هر كدام از اينها با يكي از آنها از نظر «مقدمات» و «نتيجه» شباهت دارد؛ هر دو جهادند و هر دو آمادگي ميخواهند و خودسازي. كسي كه در خيمهي رهبر چنان حكومتي قرار گرفته يعني در مركز ستاد فرماندهي يك حكومت جهاني است، نميتواند يك فرد غافل و بيخبر و بيتفاوت بوده باشد؛ آنجا جاي هر كس نيست؛ جاي افرادي است كه بحق شايستگي چنان موقعيت پر اهميتي را دارند.
همچنين كسي كه سلاح در دست دارد و در كنار رهبر اين انقلاب با مخالفان حكومت صلح و عدالتش ميجنگند، آمادگي فراوان روحي و فكري و رزمي بايد داشته باشد.
آيت الله مكارم شيرازي ـ حكومت جهاني مهدي، ص94