دو مؤمن بهشتی
عَنِ الصادِقِ جَعفَرِبنِ محمدٍ عَلَيهِما السَّلامُ قالَ: اِذا كانَ يَومُ الْقِيامَةِ وَقَفَ عَبْدانِ مُؤْمِنانِ لِلْحِسابِ كِلاهُما مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ فَقيرٌ فِى الدُّنيا وَ غَنِىٌّ فِى الدُّنْيا ؛ فَيَقُولُ الْفَقيرُ، يا رَبِّ عَلى ما اَوْقَفُ؟ فَوَ عَزَّتِكَ اِنَّكَ لَتَعْلَمُ اَنَّكَ لَمْ تُوَلِّنى وَلايَةً فَاَعْدِلَ فيها اَوْ أَجُور وَ لَمْ تَرْزُقَنى مالاً فَأَدّى مِنْهُ حَقّاً اَوْ أَمْنَعُ وَلا كانَ رِزْقى يأتينى مِنْها اِلاّ كِفافاً عَلى ما عَلِمْتَ وَ قَدَّرْتَ لى فَيَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلالَهُ: صَدَقَ عَبْدى فَخَلُّوا عنْهُ يَدْخِلُ الْجَنَّةَ وَ يَبْقَى الآخِرَ حَتّى يَسيلَ مِنْهُ الْعَرَقَ ما لَوْ شَرَبَهُ اَرْبَعُونَ بَعيراً لَكَفاها، ثُمَّ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فیقول لَه الفَقیر: ما حَبَسَک؟ فَيَقُولُ: طُولُ الْحِسابِ ما زالَ الشَّىْ ءُ يَجيئُنى بَعْدَ الشَّىْ ءِ يَغْفِرُلى ثُمَّ اُسْأَلُ عَنْ شَى ءٍ آخَرَ حَتّى تَغَمَّدَنِىَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُ بِرَحْمَةٍ وَالْحَقَنى بِالتَّائِبينَ… بحارالانوار، ج 72،ص 36.
حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: وقتی روز قیامت فرا رسد، دو نفر مؤمن بهشتی می ایستند برای حساب در برابر پروردگار، یکی از این دو در دنیا با فقرگذرانده و دیگری غنی است که هر دو هم (مؤمن) و اهل بهشت هستند. فقیر می گوید: خوب، چرا پروردگار مرا در این جا نگه داشته ؟! می گوید پروردگارا در دنیا نه به من یک مقام و ریاستی (دادی) که بتوانم در آنجا عدل یا جور کنم. داشتم زندگی خودم را می کردم. مالی هم که به من ندادی تا این بحث پیش بیاید که من حقِ مالی را ادا کردم یا ادا نکردم. چیزی نداشتیم! زندگی روز مرّه ای را داشتیم که خوردیم و گذراندیم. خودت میدانی ، زندگی من زندگی کفاف بوده همان طور که خودت مقدّر کرده بودی؛ (پس فقیر آن کسی نیست که به قدر کفاف هم نداشته باشد.) پروردگار می فرماید راست می گوید بنده من. بگذارید برود بهشت. بعد نوبت غنی (و ثروتمند) می رسد. اینقدر می ایستد برای حساب، که عرق از سر تا پای او جاری می شود (که هرگاه چهل شتر از آن بنوشند آنها را بس است – این برای مبالغه و بیان کثرت هست .) بعد از مدت طولانی او را وارد بهشت می کنند. آن برادر فقیر می گوید چرا اینقدر تاخیر کردی؟! میگوید بخاطر طولانی شدن حساب رسی. همین طور یکی پس از دیگری سئوالات مطرح می شد. فلان مال را از کجا آوردی؟ باید جواب بدم. کجا خرج کردی؟باید جواب بدم این مقام و موقعیت را از کجا پیدا کردی؟ باید جواب بدم . چه جوری عمل کردی؟ باید جواب بدم. همین طور یکی یکی از من سئوال کردند . بعد خدای متعال بر من رحمت آورد و مرا آمرزید. و به توبه کاران ملحقم فرمود. دنبال مال دنیا می دویم، دنبال مقام می دویم، دنبال عضویت فلان مجموعه خودمان را می کُشیم، برای چی؟! برای این که حساب خودمان را در آنجا سنگین تر کنیم !!!.
[ شرح حدیث از امام خامنه ای در مقدمه درس خارج ، برداشت از سایت leader.ir ]