سجاده های عاشقی - شهيد سيد اصغر توفيقى
شهيد توفيقى يكى از بچه هاى باصفا و قديمى جبهه ، مسئول مخابرات گردان حمزه بود. چند روز قبل ازعمليات والفجر هشت ، رزم شبانه داشتيم . رزم خيلى سنگينى بود. بعد از يك سرى بدو بايست ها و ستون كشي ها، بچه ها را روانه چادرهايشان كردند. بعد از اينكه بچه ها خوابيدند، بعد مدتى نيروها را از چادرها بيرون كشيدند. اين دفعه ، بچه ها را كلى راه بردند. فشار سنگينى وارد كردند، تا نيروها براى عمليات آماده باشند. وقتى داشتيم به سمت چادرها برمى گشتيم ، ديدم «سيداصغر» مسيرش را عوض كرد و ستون را سپرد دست يكى از بچه ها. آن موقع توجهى به اين قضيه نكردم . موقع اذان صبح كه آمدم براى نماز، «سيد اصغر» را ديدم كه هنوز داشت مناجات مي كرد . با آن همه پياده روى و ستون كشى شب قبل كه رمق بچه ها را گرفته بود، اما نماز شبش ترك نشده بود و تا اذان صبح با خداى خودش راز و نياز كرده بود.
[ منبع: موسسه جهانی سبطین (ع) ]