سردارِ اُحُد !
مرتضی جاویدی درعملیاتی سخت و طاقت فرسا به نام والفجر دو، در منطقه عملیاتی حاج عمران، به همراه نیروهایش درتنگه برده زرد که راه عبور و مرور دشمن بعثی به پادگان عظیم حاج عمران بود ، از سه طرف در محاصره شدید نیرو های بعثی قرار می گیرد و تنها یک راه عقب نشینی برایش باقی می ماند اما او به همراه نیرو هایش چهار شب و سه روز مقاومت می کنند(و با رشادت های جانانه خود و هم رزمانش به پیروزی نائل می گردند)، وقتی فرمانده وقت سپاه به او اجازه عقب نشینی میدهد، او پشت بیسیم میگوید که قصه احد در تاریخ برای بار دیگر تکرار نخواهد شد و ما تنگه را ترک نمیکنیم، به همین علت او را به عنوان سردار احد هم میشناسند . بعد از عملیات والفجر دو فرماندهان جنگ به محضر امام میروند. محسن رضایی و صیادشیرازی گزارشی از عملیات میدهند و به رشادت و قابلیت مرتضی جاویدی و نیروهایش اشاره میکنند. امام با شنیدن سخنان صیاد از جا برمیخیزد و تمام قد میایستد و شهید جاویدی را در بغل میگیرد. همهی نگاهها به امام بود و لبهای مبارکشان که بر پیشانی مرتضی مینشیند و مرتضی در حالی که اشک میریخته است، شروع به بوسیدن دست و بازو و صورت امام میکند.
[ مشرق نیوز ،20 مرداد 1393 ، کتاب «تپه جاویدی و راز اشلو» به قلم «اکبر صحرایی»]