مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ساوه

  • صفحه اصلی 
  • تماس با ما 
  • ثبت نام 
  • ورود 

قدر یکدیگر‌ را دانستن

05 خرداد 1399 توسط رضوانی

 

? آیت الله احمدی میانجی مي‌فرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی می‌کرد. آدم فوق‌العاده‌ای بود. آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت می‌کرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. سابق معمولاً از چاه آب می‌کشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب می‌بیند نه از آفتابه‌ی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را می‌گردد و دلو ریسمان را پیدا می‌کند. دلو را در چاه مي‌اندازد و می‌بیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. به‌سختی دلو آب را از چاه بالا می‌کشد ولی از دستش مي‌افتد. زار زار شروع می‌کند گریه کردن. خانم دلش به حالش مي‌سوزد می‌گوید این‌که گریه ندارد من برایت آب می‌کشم. می‌گوید من برای آب گریه نمی‌کنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نمي‌دانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم.

?محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجت‌الاسلام فرحزاد،‌ص ۹۲

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: متفرقه لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اوقات شرعی

موضوعات

  • متفرقه
  • آموزش
    • علوم قرآن و حدیث
    • نمونه سوال کلیه دروس
    • مهارتهای زندگی
  • یاد امام و شهدا
  • اهل بیت (علیهم‌السلام)
    • حدیث و سخنان
    • زندگینامه و تاریخ
    • فضائل و مناقب
    • ولادت / شهادت
  • احکام عملی
  • طلاب
    • دل نوشته های طلاب
  • در محضر بزرگان
  • اخبار و اطلاعیه های مدرسه
  • فناوری اطلاعات و رایانه
  • نکات جالب
  • دعا و مناجات
  • پادکست
  • اخلاق
    • رذایل اخلاقی
    • فضایل اخلاقی
  • عکس نوشته
  • پزشکی
  • اشپزی
  • شبهات
  • احکام
  • سیاسی
  • داستان
  • اعمال روز
  • گفتار خنده دار

صفحه ها

  • درباره حوزه ساوه
  • سیستم آزمون سایت
  • ساوه شناسی
  • نویسندگان وبلاگ

جستجو

خبرنامه

آمار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس