مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ساوه

  • صفحه اصلی 
  • تماس با ما 
  • ثبت نام 
  • ورود 

پیامدهای رحلت پیامبر(ص) از زبان حضرت فاطمه(ص)

1. ایجاد ضعف و سستی در میان مردم
حضرت در خطبه ای که در حضور زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذکر دادند و با تاسف فرمودند:

« فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع الصفاة؛ چه زشت است سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و کوشش. »

2. تفرقه و اختلاف به وجود آمد
استنهر فتقه وانفتق رتقه؛ تشتت و پراکندگی گسترش یافت. و وحدت و همدلی از هم گسست.

استنهر از نهر به معنای وسعت و زیادی است، فتق به معنای جدایی و پاره پاره شدن است. انفتق از انفتاق یعنی شکافتن و رتق هم به معنای همبستگی و اتحاد است. در قرآن کریم نیز آمده است که: «ان السموات والارض کانتا رتقا ففتقناهما؛ (آیا کافران ندیدند) که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم.

3. امید و آرزوهای مسلمانان به ناامیدی تبدیل شد
آنان که به پیامبر اکرم (ص) و احکام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش کرده بودند از نعمت دین الهی و حکومت اسلامی بهره مند گشته بودند. اکنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت.

4. به حریم پیامبر بی حرمتی شد
« اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته؛ هنوز جسد مبارک پیامبر بر زمین است. در اجتماع سقیفه بدون نظرخواهی از خاندان پیامبر به تعیین جانشین برای آن حضرت می پردازند. و حق اهل بیت حضرتش را ضایع می کنند. و مدتی هم از رحلت حضرت نگذشت که به در خانه تنها یادگارش آمدند و چه بی حرمتی ها که نکردند. چنانکه حضرت زهرا (س) فرمود: یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن ابی قحافة؛ بابا ای رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابی قحافه چه بر سر ما آمد.

5. خط نفاق و دورویی آشکار شد
حضرت در جای دیگری از همین خطبه، با کنایه زیبایی به این نفاق افکنی پرداخته است و فرموده است:« تشربون حسوا فی ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فی الخمر والضراء و نصبر منکم علی مثل حز المدی، و وخز السنان فی الحبشاء؛ شیر را اندک اندک با آب ممزوج نمودید و به بهانه این که آب می نوشید، شیر را خوردید. کنایه از نفاق است که تظاهر به عملی می شود که در واقع خلاف آن است و برای نابودی اهل بیت او در پشت تپه ها و درختان کمین کردید. و ما بر این رفتار شما که مانند بریدن کارد و فرو بردن نیزه در شکم، دردآور و کشنده است صبر می کنیم.

6. مردم دچار بی تفاوتی شدند
حضرت خطاب به انصار که با جان و مال پیامبر را کمک کرده بودند چنین فرمودند:« یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی و السنة عن ظلامتی ؛ ای گروه جوانمرد، ای بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستی و ضعف شما در حق من و تغافل و بی تفاوتی و خواب آلودگی درمورد دادخواهی من، چیست؟»

7. مردم پیمان شکنی کردند
همچنین پیامبر اکرم (ص(فرمودند:« فانی حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نکصتم بعد الاقدام؛ پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشکار کردن عقیده پنهان کاری می کنید و بعد از آن پیشگامی و روی آوردن به عقب برگشته پشت نموده اید.»حضرت زهرا (س)، در این فراز به حادثه غدیر اشاره می کند که پیامبر اکرم (ص) آن را برای مردم بیان فرمود و به آنها اعلام کرد و آنان نیز با علی (ع) بیعت کردند. اما اکنون بیعت خود را شکستند. پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشکار کردن عقیده پنهان کاری می کنید و بعد از آن پیشگامی و روی آوردن به عقب برگشته پشت کرده اید

8. شتاب در شنیدن حرف های بیهوده و بی اساس
« معاشرالناس المسرعة الی قیل الباطل المغضیة علی الفعل القبیح الخاسر؛ ای گروه مردم که به سوی شنیدن حرف های بیهوده شتاب می کنید، و کردار زشت زیانبار را نادیده می گیرید.»

9. فرصت طلبان به سر کار آمدند
حضرت (س) در فرازهایی از خطبه فدکیه به گروه های فرصت طلب که منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت بهره برند پرداخته است. و ویژگی های آنها را نیز بیان فرموده است.

تا دستت از دنیا کوتاه نشده همتی به کمر زن!

12 فروردین 1396 توسط رضوانی

 

… ای عزیز! اکنون تا حجابهای غلیظ طبیعت نور فطرت را بکلی زائل نکرده، و کدورتهای معاصی صفای باطنی قلب را بکلی نبرده، و دستت از دار دنیا -که مزرعۀ آخرت است، و انسان در آن می‌تواند جبران هر نقصی و غفران هر ذنبی کند- کوتاه نشده، دامن همتی به کمر زن و دری از سعادت به روی خود باز کن. [امام خمینی ، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص85.]

 نظر دهید »

مشکل از من است!

12 فروردین 1396 توسط رضوانی

 

.

.. (سیّد می گفت : ) کسی که در راه اهل بیت هست که مشکلی ندارد، امّا کسی که در این راه نیست، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت و گوشه‌ای بنشیند و شما به او بها ندهید، می‌رود و دیگر هم بر نمی‌گردد؛ امّا وقتی او را تحویل بگیرید، او را جذب این راه کرده‌اید… یک بار یکی از بچّه‌های هیأت آمد و به سیّد گفت: «تو مراسم‌ها و روضه‌ی اهل بیت (علیهم السلام)، اصلاً گریه‌ام نمی‌گیرد!» سیّد گفت: «این‌جا هم که من خواندم، گریه‌ات نگرفت؟!» گفت: «نه!». سیّد گفت: «مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گریه‌ات نمی‌گیرد!» این شخص با تعجبّ می‌گفت: «عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت تو مشکلی داری، برو مشکلت را حل کن گریه‌ات می‌گیرد! اما این سیّد می‌گوید مشکل از من است!»بعدها می‌دیدم که او جزو اوّلین گریه کنندگان مصائب ائمّه‌ی اطهار (علیهم السلام) بود. [ رسم خوبان1، اخلاق ، شیوه علمدار (شهید سید مجتبی علمدار ) ، صص 75 - 79 ] … (سیّد می گفت : ) کسی که در راه اهل بیت هست که مشکلی ندارد، امّا کسی که در این راه نیست، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت و گوشه‌ای بنشیند و شما به او بها ندهید، می‌رود و دیگر هم بر نمی‌گردد؛ امّا وقتی او را تحویل بگیرید، او را جذب این راه کرده‌اید… یک بار یکی از بچّه‌های هیأت آمد و به سیّد گفت: «تو مراسم‌ها و روضه‌ی اهل بیت (علیهم السلام)، اصلاً گریه‌ام نمی‌گیرد!» سیّد گفت: «این‌جا هم که من خواندم، گریه‌ات نگرفت؟!» گفت: «نه!». سیّد گفت: «مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گریه‌ات نمی‌گیرد!» این شخص با تعجبّ می‌گفت: «عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت تو مشکلی داری، برو مشکلت را حل کن گریه‌ات می‌گیرد! اما این سیّد می‌گوید مشکل از من است!»بعدها می‌دیدم که او جزو اوّلین گریه کنندگان مصائب ائمّه‌ی اطهار (علیهم السلام) بود. [ رسم خوبان1، اخلاق ، شیوه علمدار (شهید سید مجتبی علمدار ) ، صص 75 - 79 ]

 نظر دهید »

عُمری گوش به فرمان !

12 فروردین 1396 توسط رضوانی

 

آورده اند هنگامی که حکیم عارف و فیلسوف گرانقدر ابوالقاسم میرفندرسکی به یکی از شهرهای هندوستان- در ایام سیاحت- رفت. اهالی آن شهر بت پرست بودند. میرفندرسکی روزی به پرستشگاه آن شهر وارد شده ، و از عبادت خانه آن ها بازدید کرد . با براهنه به گفت وگو پرداخت و آنها را از بت پرستی بازشان داشت و به اسلام فراخواند. انواع دلایل و براهین از دو سو بیان گشت. عبادت خانه، بسیار قدیمی و محکم بود ، و حضرات کفار به این اندیشه افتادند که در موقعیت بدست آمده ، تخطئه ای در مذهب میر کنند. از همین رو به میر فندرسکی گفتند: از جمله دلایلی که دلالت بر حقیقت دین ما ، و سستی دین تو وهم کیشان تو دارد آن است که چنان چه در شهرهای شما دیده ایم ، مسجد های شما بزودی خراب می شود ، و پس از صد سال که از بنای آن می گذرد ، اثری از آن نمی ماند؛ ولی عبادت خانه های ما از زمان ساخت تا اکنون که دو یا سه هزار سال از بنای آن می گذرد ، برجا مانده ، تغییری در آن رخ نداده ، وسالهاست که بدین محکمی باقی مانده است و همین دلالت بر بطلان مذهب تو دارد ؛ چرا که حقیقت ، ماندنی ، و باطل ، در معرض زوال است. میر در پاسخ گفت: دلیل بر انهدام زود هنگام مسجد های ما آن اعمال و ذکرهایی که مورد پذیرش حضرت باریتعالی هستند(می باشد) ، عمارت های این دنیا توان تحمل چنین عبادت هایی را نداشته ، و خراب می شوند؛ اما در معبدهای شما اذکار واورادی خوانده می شود که پسندیده درگاه خداوند نیست، و اعمال شما به نزد او مقبول نمی افتد پس در این صورت ، اگر اذکاری که ما در مساجد خودمان می گوییم را در یکی از این معابدی که چنین از آنها تعریف می کنید ، بگوییم ، آن مکان ، در برابر آن همه خضوع و خشوع ، و هیبت نام حق تعالی فرو خواهد ریخت، و هر آینه خراب خواهد شد. آنان استدلال میر را دور از ذهن دانسته و گفتند: تو از اهل اسلامی و اکنون در این جا حاضر هستی ، پس آن ذکرها را در این جا بگو، و به هر صورت که خواهی ، هر آن چه می دانی را انجام ده. آن گاه اگر خللی به این ساختمان وارد آمد ،در می یابیم که در اِدّعایت راست گفته ای ، و گرنه ، باید گفتار ما را بپذیری و به مذهب ما در آیی ، و خدایان ما را بخوانی. میرفندرسکی ادامه دیدار را به فردا انداخت و خود شب را به راز و نیاز پرداخت. فردای آن روز به سوی پرستش گاه به راه افتاد. زنان و مردان گردهم آمده بودند و غوغایی برپا بود. میر به پرستش گاه وارد شد و به بالای بام رفت. با صدای بلند، اذان گفت. با اذان او همه ارکان برج و باروی پرستش گاه به تکان در آمد. پس از اذان، به زیر آمد و وارد پرستش گاه شد. درمیان بت ها رو به قبله حقیقی با فروتنی نماز ظهر و عصر به پاداشت. سجده شکر به جا آورد. از پرستش گاه بیرون آمد، هنوز چندگامی از آن دور نشده بود که آنجا فرو ریخت و بعد هم طوفانی به پاخاست و خاک آن را با خود برد. دیگر در آن شهر اثری از پرستش گاه برجا نماند. وقتی از جناب میرفندرسکی سؤال کردند با چه جرأتی دست به این کار زدی؟ پاسخ داد عُمری گوش به فرمان خدا بوده ام، باور داشتم خداوند برای حفظ دینش مرا یاری خواهد کرد.

[ برداشت از پایگاه تخصصی حکیم، عارف، فیلسوف، میرزا ابوالقاسم میرفندرسکی h-fendereski.ir ]

 نظر دهید »

ما مسافریم!

12 فروردین 1396 توسط رضوانی

 

دندان طمع را باید کند . در دنیا آنچه نیست که نیست ، آنچه را هم هست نیست فرض کن ، دندان طمع دنیا را یک جا بکن . در مسافرت اگر دندان طمع را بکنی سفر خوش می گذرد. در دنیا ما مسافریم… انسانی که طول امل و آرزوی دراز و زیاد دارد هرچه را خداوند به او داده و می دهد اصلا نمی بیند، چون حواسش جای دیگر است و به نداده هاست. طمع باعث می شود که هر چه را به فرد می دهند ، نبیند و به خاطر چیزهایی که می خواهد و چون برای او ضرر دارد به او نمی دهند ، دائم اخمش درهم باشد . [ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ،صص42 و 43]

 نظر دهید »

دو احتمال!

12 فروردین 1396 توسط رضوانی

 

… قال علی علیه السلام : ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا تا آن جا که ممکن است کار برادر مومن را حمل بر صحّت کنید. حرف می زند که دو احتمال در باره آن می رود : یکی خوب،یکی بد. تا وقتی که ممکن است، آن احتمال بد را نفی کند این را حمل کند به آن وجه حَسن . اگر ما همین یک دستور را رعایت کنیم چقدر از این شایعات ،مخالفت ها و این ها کم خواهد شد. این دستور های اخلاقی برای این است که پیوند های میان افراد جامعه را آن چنان مستحکم کند که یکپارچکیِ جامعه حفظ شود. یکپارچگی و یک هدف داشتن جامعه خیلی مهم است. اگر پیوندهای میان آنها پیوند های مستحکمی باشد رسیدنشان به آن هدف محتمل تر است. تا این که بینشان دشمنی ها تفرق و اختلاف و تشتت باشد. بعد فرمود که ، ظن سوء مبر در باره کلمه ای که از دهان برادرت خارج شده است . تا وقتی محمل خوبی برای این جمله ای که برادر دینی تو بر زبانش جاری شده است وجود دارد ظنّ بد نسبت به او مبر ؛ اگر می شود این حرف را حمل کند به یک معنای خوبی باید حمل به آن معنای خوب کنی. [ شرح حدیث از امام خامنه ای در مقدمه درس خارج ، برداشت از سایت Khamenei.ir ]

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 193
  • 194
  • 195
  • ...
  • 196
  • ...
  • 197
  • 198
  • 199
  • ...
  • 200
  • ...
  • 201
  • 202
  • 203
  • ...
  • 237

اوقات شرعی

موضوعات

  • متفرقه
  • آموزش
    • علوم قرآن و حدیث
    • نمونه سوال کلیه دروس
    • مهارتهای زندگی
  • یاد امام و شهدا
  • اهل بیت (علیهم‌السلام)
    • حدیث و سخنان
    • زندگینامه و تاریخ
    • فضائل و مناقب
    • ولادت / شهادت
  • احکام عملی
  • طلاب
    • دل نوشته های طلاب
  • در محضر بزرگان
  • اخبار و اطلاعیه های مدرسه
  • فناوری اطلاعات و رایانه
  • نکات جالب
  • دعا و مناجات
  • پادکست
  • اخلاق
    • رذایل اخلاقی
    • فضایل اخلاقی
  • عکس نوشته
  • پزشکی
  • اشپزی
  • شبهات
  • احکام
  • سیاسی
  • داستان
  • اعمال روز
  • گفتار خنده دار

صفحه ها

  • درباره حوزه ساوه
  • سیستم آزمون سایت
  • ساوه شناسی
  • نویسندگان وبلاگ

جستجو

خبرنامه

آمار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس