ويژگيهاي حكومت مهدوي عليه السلام
الف) قلمرو و مركز آن
ترديدي نيست كه حكومت حضرت مهدي (عليه السلام) حكومتي جهاني است، زيرا كه او موعود همه بشريت و تحقق بخش آرزوهاي همهي انسانهاست.
امام باقر (عليه السلام) فرمودند:
«القائِمُ مِنّا … يبلغُ سُلطانه المَشرِق و المَغْرِب و يظْهِر الله عَزَّوجَلَّ به دِينه عَلی الدّين كُله وَ لَوْ كَرِهَ المُشْرِكوُن …»؛1 «قائم (عليه السلام) از (خاندان پيامبر) است … (او كسي است كه) فرمانروايي او شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت و خداوند به دست او دين خود را بر همهي اديان غلبه ميدهد، اگر چه مشركان را خوش نيايد.»
مركز حكومت جهاني حضرت مهدي (عليه السلام) شهر تاريخي كوفه است كه در آن زمان وسعت زيادي خواهد يافت، به گونهاي كه شهر نجف را كه در چند كيلومتري كوفه است، شامل ميشود.
امام صادق (عليه السلام) فرمودهاند:
«مركز حكومت او (حضرت مهدي (عليه السلام)) شهر كوفه خواهد بود و محل قضاوت او مسجد بزرگ كوفه.»2
ب) مدت حكومت
حكومت خوبان كه با فرمانروايي امام مهدي (عليه السلام) آغاز ميشود، تا پايان عمر دنيا ادامه خواهد يافت و ديگر روزگار ظلم و ظالمان تكرار نخواهد شد.
خداوند بزرگ حاكميت آخرين پيشواي معصوم را به پيامبر اسلام 9 بشارت ميدهد و در پايان ميافزايد: «پس از آنكه مهدي (عليه السلام) به حكومت رسيد، دولت او را دوام خواهم بخشيد و پيوسته تا قيامت، روزگار (و حاكميت زمين) را در دست اوليا و دوستان خود دست به دست خواهم كرد.»3
رواياتي كه مدت حكومت حضرت مهدي (عليه السلام) رابيان ميكند، بسيار گوناگون است.
رسول خدا 9 ميفرمايند: «مهدي (عليه السلام) از فرزندان من است و بيست سال حکومت ميکند».4 و جابر بن عبد الله انصاري هم از امام باقر (عليه السلام) پرسيد: امام زمان (عليه السلام) چند سال زندگي خواهد کرد؟ حضرت فرمودند: «از روز قيام تا روز وفات، نوزده سال طول ميکشد».5
امام صادق (عليه السلام) نيز دربارهي مدت حكومت ايشان فرمودهاند: «(حضرت مهدي (عليه السلام)) هفت سال حكومت ميكند كه برابر هفتاد سال از سالهاي حكومت شماست.»6
بيان علّامه مجلسي (ره) اين است که: «رواياتي را كه دربارهي مدت حكومت امام مهدي (عليه السلام) رسيده است، بايد به اين احتمالها توجيه كرد: برخي روايات به تمام مدت حكومت اشاره ميکند و برخي به مدت ثبات و استواري حكومت. بعضي مطابق سالها و روزهايي است كه ما با آن آشناييم و بعضي مطابق سالها و ماههاي روزگار حضرت است كه طولاني است و خداوند به حقيقت مطلب آگاه است.»
ج) سيرهي حكومتي امام
امام موعود، مهدي منتظر (عليه السلام) وقتي حكومت جهان را به دست گيرد، در تدبير نظام جهاني خود روش و شيوهي خاصي دارد از جمله اينكه ارزشهاي اسلامي و الهي را بر ويرانههاي جاهليت مدرن بنا خواهد كرد.
امام صادق (عليه السلام) فرمودهاند:
«يصنع كَما صَنَعَ رَسوُل 9 يهْدِم ما كانَ قبْله كَما هَدَم رسوُل الله 9 و الِهِ الجاهِليَّه و يسْتَأنف الاسْلام جَدِيداً »؛7
(امام مهدي (عليه السلام)) مانند پيامبر اسلام 9 عمل خواهد كرد. همانگونه كه پيامبر آنچه از روش جاهليت درميان مردم مرسوم بود از ميان برد، همينگونه روشهاي جاهلي پيش از ظهور خود را از بين خواهد برد و اسلام را از نو پيريزي خواهد كرد.
1. سيرهي جهادي و مبارزاتي
امام مهدي (عليه السلام) با انقلاب جهاني خود بساط كفر و شرك را از گسترهي زمين برميچيند و همگان را به دين مقدس اسلام دعوت ميكند.
پيامبر اكرم 9 در اينباره فرمودهاند: «شيوهي او (امام مهدي (عليه السلام)) شيوهي من است و مردم را بر آيين و شريعت من قرار ميدهد.»8
البته آن حضرت در شرايطي قيام ميكند كه حق به گونهاي آشكار، معرفي شده و از هر نظر بر مردم جهان، حجت تمام شده است و تنها كساني در جبههي باطل باقي ميمانند كه به كلي هويت انساني و الهي خود را از دست داده باشند. اينجاست كه شمشير برندهي عدالت مهدوي از نيام برميآيد و كسي از آنها را باقي نميگذارد.
2. سيرهي قضايي امام
امام مهدي (عليه السلام) در مقام قضاوت مانند حضرت سليمان (عليه السلام) و حضرت داوود (عليه السلام) عمل ميكند و همچون آنها با علمي الهي كه دارد حكم ميكند و چنان به عدالت رفتار ميكند كه مطابق روايات، زندگان آرزو ميكنند مردگان برگردند و از بركت عدل او بهرهمند شوند.9
امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «وقتي قائم آل محمد قيام كند مانند داود و سليمان(عليهم السلام) داوري ميكند، يعني شاهد و گواه طلب نميكند.»10
3. سيرهي مديريتي امام
حضرت براي بخشهاي مختلف مناطق گوناگون عالم، حاكماني از ميان بهترين ياوران خود بر ميگزيند و به صورت مداوم عملكرد حاكمان را زير نظر دارد.
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم فرمودند:
«عَلامَهُ المَهْدِی انْ يكوُنَ شَديداً عَلَی العُمّال جَواداً بِالمالِ رَحِيماً بِالمَساكِين»؛11 «علامت مهدي (عليه السلام) آن است كه با كارگزاران خود شديد و دقيق است. دست بخشندهاي دارد و به مسكينان مهربان است.»
4. سيرهي اقتصادي امام
امام (عليه السلام) كه مظهر عدالت و دادگري است، بيت المال مردم را ثروتي عمومي قرار ميدهد كه همگان در آن شريكاند به گونهاي كه هيچ تبعيضي در آن راه نداشته باشد.
پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم فرمودهاند:
«اذا قامَ قائِمُنا اضْمَحلَت القطائِع فَلا قَطائِع»؛12 «زماني كه قائم ما قيام كند، قطايع (زمينهايي كه زمامداران و حكام جور در مالكيت خود در آورده يا واگذار كردهاند) از بين ميرود به طوري كه ديگر قطايعي در ميان نخواهد بود.»
د) سيرهي شخصي امام
امام (عليه السلام) دركرسي حكمفرمايي يادآور حكومت پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم و اميرالمومنين علي (عليه السلام) است و با وجود آنكه همهي اموال و ثروتها در اختيار اوست، در زندگي شخصي خود در پايينترين سطح به سر ميبرد و به كمترينها قناعت ميكند.
امام صادق (عليه السلام) فرمودهاند: «انَّ قائِمَنا اذا قامَ لَبسَ لِباس عَليٌ وَ سارَ بسِيرَتِه»؛13 «وقتي قائم ما قيام كند، لباس علي (عليه السلام) را در بر ميكند و روش او را پيش ميگيرد.»
او كه دربارهي خود سختگير و دقيق است، با امت چون پدري مهربان است و آسايش و راحت آنها را ميخواهد به گونهاي كه در روايت امام رضا (عليه السلام) اينگونه توصيف شده است:
«الامامُ، الانِيسُ الرَّفِيقُ وَ الوالِد الشَّفيقُ وَ الاخُ الشَّفِيق وَ الام البِرَّه بِالولدُ الصَّغِيرُ مَفْزَعُ العشباد فِي الدّاهيه النّاد»؛14 «امام، آن همدم همراه و آن پدر مهربان و برادر تني (كه پشتيبان برادر) است و مادر دلسوز به فرزند خردسال است و پناهگاه بندگان در واقعهي هولناك.»
ه( مقبوليت عمومي
از ويژگيهاي اساسي حكومت حضرت مهدي (عليه السلام) اين است كه مقبول همهي افراد و اجتماعات بشري است و نه تنها همهي اهل زمين، كه ساكنان آسمان نيز از آن حكومت الهي و فرمانرواي عدل گستر رضايت كامل دارند.
پيامبر اسلام 9 فرمودند:
«شما را بشارت ميدهم به مهدي (عليه السلام) … اهل آسمان و زمين از او (و حكومت او) راضياند. و چگونه ممكن است كه كسي از حاكميت مهدي (عليه السلام) ناراضي باشد و حال آنكه براي همهي جهانيان روشن ميشود صلاح امر بشر و سعادت او در همهي جنبههاي مادي و معنوي تنها در سايهي حكومت الهي آن حضرت ميسر است.»15
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 603 .
2. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 53، ص 11 .
3. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 477 .
4. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 1 .
5. نعمانی، غيبت، ص 331 .
6. طوسي، غيبت، ص484 .
7. نعماني، غيبت، ص 236 .
8. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 122 .
9. الفتن، ص 99 .
10. حرّ عاملی، اثباة الهداة، ج 3، ص 447 .
11. علی دوانی، معجم الاحاديث الامام المهدی (عليه السلام)، ج 1، ص 152 .
12. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 309 .
13. وسائل الشيعه، ج 3، ص 348 .
14. کلينی، اصول كافی، ج 1، ص 225 .
15. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 81