يأس و نااميدي
از مهمترين مشکلاتي که بشر امروزي با توجه به همه پيشرفت هاي صنعتي و علمي با آن دست به گريبان است، يأس و نااميدي نسبت به زندگي و آينده خود است. تعريفي که از يأس و نااميدي (HOPELEESNESS) مي توان ارايه نمود، عبارت است از اين که انسان نسبت به ارزش مندي خود، آينده و جهان احساس ترديد داشته باشد. همچنين نااميدي به حالتي اطلاق مي شود که فرد انگيزه خود را براي پيشرفت، حل مساله، روابط اجتماعي، موفقيت، تحول، يادگيري، دستيابي به اهداف زندگي و به طور کلي جنبه هاي مثبت از دست مي دهد.
پس بايد با اين مشکل و بلا که حضرت علي ـ عليه السلام ـ از آن به عنوان بزرگترين بلا ياد مي کند،[1] مقابله و پيشگيري شود.
عوامل بسياري باعث مي شود كه انسان احساس نااميدي كند و مهمترين آنها عبارتند از:
1. نداشتن هدف درست در زندگي
نداشتن هدف و معني درست در زندگي و يا ضعف ايمان به هدف، مطمئناً رابطه مستقيمي با ناکامي و يأس دارد، انسان بي هدف سرگردان و مضطرب است و هر لحظه به سويي مي رود و فعاليت هايش نتيجه بخش نيست، گرفتاري هاي زندگي به او فشار مي آورد و هيچ توجيهي براي سختي ها و رنج ها ندارد.
2. مقايسه خود با ديگران
وقتي انسان خودش را با ديگران و به خصوص افراد موفق كه همه از آنها تعريف مي كنند مقايسه كند، و ببيند كه نسبت به آنها كار چنداني بلد نيست، احساس شكست و نااميدي به وي دست مي دهد.
3. انتظارات و توقعات بيش از اندازه
برخي والدين توقعات زيادي از فرزندان خود دارند. مي خواهند فرزندشان در رشتة تحصيلي اش نمره عالي كسب كند و شاگرد ممتاز شود. گاهي اوقات خود افراد چنين توقعاتي از خويش دارند و دوست دارند كه در هر زمينه اي بهترين باشند. مثلاً انتظار دارند كه در امتحان پايان ترم يا كنكور دانشگاه با نمره بالا قبول شوند، وقتي پذيرفته نشدند، و نمرة كمي آوردند، احساس نااميدي به آنها دست مي دهد و چنين فكر مي كنند كه هيچ گاه در زندگي موفق نمي شوند.[2]
4. فراموش كردن خدا
برخي افراد فقط به خود متكي هستند و فكر مي كنند كه با اعتماد به نفس مي توانند بر تمامي مسائل و مشكلات زندگي پيروز شوند. اما وقتي با مشكل رو به رو مي شوند و نمي توانند به تنهايي آن را انجام دهند، احساس شكست و ناتواني مي كنند. گاهي هم توجه نداشتن به قدرت بخشندگي و گذشت خداوند سبب يأس مي شود.
5. برداشت نادرست و تعميم بيش از اندازه
برخي ديگر وقتي در يك زمينه شكست مي خورند يا يك بار شكست مي خورند، از آن نتيجه مي گيرند كه در هيچ زمينه اي و در هيچ زماني موفق نخواهند شد. اين تفسير و برداشت نادرست باعث افسردگي و احساس ارزشمندي و عزت نفس پايين در وي مي شود و عملاً هم به شكست منجر مي گردد.
6. عواملي ديگري چون:
الف) سستي، تنبلي و اهمال کاري در کارها.
ب) ضعف اراده و اعتماد به نفس و عزت نفس.
ج) عدم سخت کوشي و تلاش و فقدان استمرار و جديت در کارها.
د) عدم استفاده از استعدادها و شايستگي ها.
هـ) قاطع نبودن در تصميمات و عدم ثبات کاري.
و) منفي نگري، خودبيني و تنگ نظري.
ز) عدم انعطاف پذيري در برابر حوادث و نپذيرفتن واقعيات زندگي و… .
ح) تک روي و عدم کمک از افراد متخصص و با تجربه.
[1] . غررالحکم و دررالکلم، ص2860.
[2] . آلبرت آليس، احساس بهتر ـ بهتر شدن ـ بهتر ماندن، ترجمه مهرداد فيروز بخت، مؤسسه فرهنگي رسا، 1382ش، ص89-49.