گاهی متظر به گل نشستن گل نرگس هستیم و لحظه ها را می شماریم تا زمستان بیایید در حالی که الان در بهار گلها هستیم واقعا منتظریم یا.............................
روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه میکند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند:
استاد، چه شده كه اين گونه اشك میريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟
شیخ جعفر درمیان گریهها گفت:آری… یکی از لاتهای این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرد.
همه با نگرانی پرسیدند: مگرچه گفت؟ شیخ در جواب میگويد: او به من گفت: شیخ جعفر، من همانی هستم که همه میگویند، آیا تو هم همانی هستی که میگویند؟! و اين سوال حالم را عجيب دگرگون كرد.
بياييد ما نيز این سؤال را از خودمان بپرسیم: آیا ما، همانی هستیم که همه میگویند؟!
همه میگویند هستي شیعه امام اوست و تمام زندگی شیعه در امامش خلاصه میشود، میگویند: شیعه جز خشنودي مولایش هوای دیگری در سر ندارد. میگویند تنها آرزوي شیعه ظهور مولايش میباشد و لحظه لحظة عمرش را با یاد آن حضرت سپري مینمايد.
حقيقتاً آیا چنین حالاتی را در خود سراغ داریم؟آیا عنوان شیعه برازندة ما هست؟و در يك كلام آیا ما همانی هستیم که همه میگویند؟