یاد ندارم شب های ماه رمضان را خوابیده باشم
علامه طباطبايي (رحمة الله عليه) ماه مبارک رمضان تا صبح بيدار بودند؛ مقيد بودند دعاي سحر را با افراد خانواده بخوانند و پيش از ماه رمضان از همسايهها اجازه ميگرفتند که اگر براي سحر خواب ماندند آنها را بيدار کنند.
ايشان در درس تفسيرشان فرموده بود که من در طول عمرم تا به حال به ياد ندارم که شبهاي ماه رمضان را خوابيده باشم.
علامه حسن زاده آملي مينويسد: وقتي به حضور شريف علامه طباطبايي (ره) تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، ايشان فرمود: «آقا دعاي سحر حضرت امام باقر(ع) را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفي از حور و غلمان نيست. اگر بهشت شيرين است، بهشت آفرين شيرينتر است».
يکي از فضلا ميگفت، به مرحوم آيتالله شهيد مطهري عرض کردم که شما فوق العاده از علامه طباطبايي تجليل ميکنيد. تعبير «روحي فداه» را درباره ايشان به کار ميبريد، اين همه تجليل به خاطر چيست؟
ايشان فرمود: من فيلسوف و عارف، بسيار ديدهام و احترام مخصوص من به ايشان، نه به خاطر اين است که او يک فيلسوف است، بلکه به اين جهت است که او عاشق و دلباخته اهل بيت (ع) است.
علامه روزهاش را با بوسه بر ضريح حضرت معصومه افطار ميکرد.
علامه طباطبايي قدس سره در ماه رمضان، روزه خود را با بوسه بر ضريح مقدس حضرت معصومه (س) افطار ميکرد. ابتدا پياده به حرم مطهر مشرّف ميشد و ضريح مقدس را ميبوسيد. سپس به خانه ميرفت و غذا ميخورد. ايشان شبهاي ماه مبارک در جاهايي که مجالس روضه بود شرکت ميکرد و گاهي با تمام وجود گريه ميکرد به طوري که بدنش ميلرزيد.
علامه طباطبايي شبهاي رمضان مطالعه و دعا ميکرد
علامه طباطبايي در مراتب عرفان و سير و سلوک معنوي مراحلي را پيموده بود. اهل ذکر و مناجات بود. در بين راه که او را ميديدند غالبا ذکر خدا را بر لب داشت. شاگردانشان نقل ميکنند که در جلساتي که در محضر ايشان بودند، وقتي جلسه به سکوت ميکشيد، ديده ميشد که لبهاي استاد به ذکر خدا حرکت ميکرد. به نوافل مقيّد بود و حتي گاهي ديده ميشد که در بين راه مشغول خواندن نمازهاي نافله است.
شبهاي ماه رمضان تا صبح بيدار بود، مقداري مطالعه ميکرد و بقيه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و اذکار مشغول بود. در قم هفتهاي حداقل يک بار به حرم حضرت معصومه (س) مشرف ميشد و يا در ايام تابستان غالباً به زيارت حضرت رضا (ع) ميشتافت. شبها به حرم مطهر مشرف ميشد و در بالاي سر مينشست و با حال خضوع به زيارت و دعا ميپرداخت.
فائده روزه تقواست
علامه در تفسير سه آيه 183 تا 185 سوره بقره «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَيْکُمُ الصِّيَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»، «أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْکِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ …»و «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ…»
در «الميزان» مطرح کرده که اين سه آيه با يکديگر نازل شده و منظور همان شهر رمضان است. ايشان در بيان فايده روزه و اينکه نفع آن عايد خود انسان ميشود ميگويد: روزه اطاعتي است که فايدهاش به خود انسان باز ميگردد، فائده روزه تقوا است و آن خود سودي است که عايده خود انسان ميشود و فائده داشتن تقوا مطلبى است که احدى در آن شک ندارد، چون هر انسانى به فطرت خود اين معنا را درک مىکند که اگر بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود و به مقام بلند کمال و روحانيت ارتقاء يابد، اولين چيزى که لازم است بدان ملتزم شود اين است که از افسار گسيختگى خود جلوگيرى کند، و بدون هيچ قيد و شرطى سرگرم لذتهاى جسمى و شهوات بدنى نباشد، و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگى مادى را هدف بپندارد و سخن کوتاه آنکه از هر چيزى که او را از پروردگار تبارک و تعالى مشغول سازد بپرهيزد.
به تعبير ايشان، تقوا تنها از راه روزه و خوددارى از شهوات بدست مىآيد، و نزديکترين راه و مؤثرترين رژيم معنوى و عمومىترين آن بطوريکه همه مردم در همه اعصار بتوانند از آن بهرهمند شوند و نيز هم اهل آخرت از آن رژيم سود ببرد، عبارت است از خوددارى از شهوتى که همه مردم در همه اعصار مبتلاى بدانند و اين ورزش را تمرين نمايند، به تدريج نيروى خويشتندارى از گناهان در آنان قوت مىگيرد و به تدريج بر اراده خود مسلط مىشوند، آن وقت در برابر هر گناهى عنان اختيار از کف نمىدهند، و نيز در تقرب به خداى سبحان دچار سستى نمىگردند، چون پر واضح است کسى که خدا را در دعوتش به اجتناب از خوردن و نوشيدن که امرى مباح است اجابت مىکند، قهرا در اجابت دعوت به اجتناب از گناهان و نافرمانىها شنواتر و مطيعتر خواهد بود.
بنابراين به نظر علامه طباطبايي در تفسير الميزان، روزه در اسلام معامله و مبادله نيست، براى اينکه خداى عزوجل بزرگتر از آن است که در حقش فقر و احتياج و يا تأثر و اذيت تصور شود و خداى سبحان برى از هر نقص است ، پس هر اثر خوبى که عبادتها داشته باشد، حال هر عبادتى که باشد تنها عايد خود عبد مىشود، نه خداى تعالى و تقدس، همچنانکه اثر سوء گناهان نيز هر چه باشد به خود بندگان برمىگردد.