تبریک ولادت امام حسن مجتبی (ع)

نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا
زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب

نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا
زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب
قدر زنت را بدان……..
زمانی آقا(آیت الله العظمی گلپایگانی رضوان الله تعالی علیه) خودشان به مراجعهکنندگان پول میدادند، اگر کسی برای گرفتن پول زیادی مراجعه میکرد و درخواست نابجا داشت، ایشان به شیوه بسیار بزرگوارانهای با او برخورد میکرد و بسیار ملیح جواب میداد تا ناراحت نشود، یک وقت مردی پیش آقا آمد.
.
و گفت: «خانم من زایمان دارد و هزینه زایمان را ندارم» آقا مقداری به او پرداختند، چندی گذشت دوباره آمد و گفت: زنم زایمانش فرا رسیده و من تهیدستم، آقا دوباره از او دستگیری کردند، باز چند صباحی سپری شد خدمت آقا رسید و گفت: موقع حمل زن من رسیده است این دفعه نیز آقا به او عنایت کردند؛ تا دفعه چهارم که رسید آقا پس از کمک به او فرمودند: قدر این خانم را بدان در این سال چهار با برای تو زائید.
امام علي - عليه السلام - : «همانا شبانه روز تو، تمام نيازهايت را پوشش نمي دهد، پس اوقات آن را بين کار و آسايش خود تقسيم کن.»[1]
انسان بايد کارها و فعاليت هاي خود را سامان دهد و جايگاه زماي همه خواسته ها و نيازمندي هاي خويش را معين کند فرد منظم و با برنامه در تاروپود زمان و مکان فعاليت ها و اعمال خود را چنان به جا و به اندازه قرار مي دهد که در نهايت بافته اي زيبا و لطيف پديد مي آورد. او به خوبي مي داند آرزوها و خواسته هاي انسان، و نيازهاي انسان آن چنان گوناگون و متنوع است که انجام همه آن ها از قدرت و توانش بر نمي آيد. تا آن جا که تأمين همه آن ها در ظرف کوچک شبانه روز نمي گنجد.
از اين رو است که او به ناچار از ميان آن ها مهم ترين ها را بر مي گزيند و براي انجام هر يک، ساعت و زماني مشخّص مي سازد تا در طول زمان به گونه اي مستمرّ به آن ها بپردازد. بر اين اساس است که از پراکنده ساختن زمان و فرسودن خويش در گذر آن مي پرهيزد و از عمر خود ـ که اصلي ترين سرمايه اوست ـ بهترين بهره ها را مي برد.
الف ـ تعريف برنامه ريزي:
خدمت به خلق
فرزند ایشان نقل می کند : روزی عرضه داشتم: خوبست برای مراجعه مردم وقتی مقرر شود.پاسخ داد: پسرم، « لیس عند ربّنا صباح و لا مساء»: آن کس که برای رضای خدا، به خلق خدمت می کند، نباید که وقتی معین کند. پدرم در ابتدای شبها پس از انجام فریضه، به نگارش پاسخ نامه ها و انجام خواسته های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می پرداخت. از نیمه های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشید اندکی استراحت میکرد و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران مینشست و بالاخره عصرها برای تدریس به مدرسه میرفت و پس از آن نیز به پاسخگوئی و رفع نیازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بود و در تمام سال به تفاوت ایام و اختلاف احوال پس از طلوع آفتاب و یا ساعتی بعد از ظهر، استراحتی کوتاه میکرد.
قَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام) إِنَّ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ، ثَلَاثَةَ أَخِلَّاءَ
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید
برای انسان مسلمان دوستان سه گروهند
1 فَخَلِيلٌ يَقُولُ أَنَا مَعَكَ حَيّاً وَ مَيِّتاً وَ هُوَ عَمَلُهُ
دوستى كه می گويد من در زندگى و مرگ با تو هستم و آن كردار اوست،
2وَ خَلِيلٌ يَقُولُ لَهُ أَنَا مَعَكَ إِلَى بَابِ قَبْرِكَ ثُمَّ أُخَلِّيكَ وَ هُوَ وَلَدُهُ
دوستى است كه مي گويد من تا لب گور با تو هستم سپس تو را رها كنم و آن فرزند است
3 وَ خَلِيلٌ يَقُولُ لَهُ أَنَا مَعَكَ إِلَى أَنْ تَمُوتَ وَ هُوَ مَالُهُ فَإِذَا مَاتَ صَارَ لِلْوَارِث
دوستى كه می گويد تا دم مرگ با تو هستم و آن دارائى است كه چون انسان مُرد به وارث می رسد.
منبع الخصال شیخ صدوق ج ۱ ص ۱۳۰ ح ۸۱
شناخت آدمي از شخصيت خويشتن، همچون منشور کثيرالاضلاعي است که شامل جلوه ها و منظره هاي متنوع و متعددي مي باشد. اگر چه احاطه فرد به همه جوانب خويشتن خود، مقدور نيست ولي برخي از مهمترين جنبه هاي خودشناسي عبارتند از:
1. معرفت نسبت به تواناييها و قابليتها و استعدادهاي دروني
چنانچه اين مرحله از شناخت براي انسان حاصل شود، راهنماي مطمئن و قابل اعتمادي براي جهت گيريهاي جوانان در زندگي خواهد بود و علاوه بر آن، شناخت تواناييهاي دروني، زمينه ساز اعتماد به نفس نسل جوان مي باشد و عامل بازدارنده اي نيز در برابر شکستهاي احتمالي روحي خواهد بود.
2. معرفت نسبت به ويژگيهاي رشد و تحول (خصائص سنّي)
با توجه به اينکه انسان در هر مرحله از دوران رشد، واجد ويژگيها و صفات خاصي مي باشد، شناخت جوانان در اين زمينه، مي تواند به لحاظ تطبيق دادن جلوه هاي رفتاري با معيارهاي رشد، ذهن نسل جوان را آرامش خاطر ببخشد و اطمينان بيافريند. به عنوان مثال جواني که مي داند از ويژگيهاي اين دوران، «خواهشهاي متضاد» است، نسبت به جوان ديگري که فاقد چنين آگاهي مي باشد، ساده تر و سريعتر مي تواند با خود کنار آيد.