نقدو بررسي فيلم «Transformers Dark of the Moon ترانسفورمرها تاريکي ماه»
در سکانسهاي اغازين فيلم، صحنه اي در مورد يک نيروگاه هسته اي غيرمجاز در ناحيه خاورميانه و سپس ماشين هاي مقامات ايراني که به سوي نيروگاه در حرکتند نشان داده مي شود. تصوير وارونه پرچم ايران به وضوح بر روي ماشين ها ديده مي شود.
در اين زمينه صداي پس زمينه در حال گفتن اين جملات است : “ما به انسانها در مشکلاتشان کمک مي کنيم تا مانع صدمه زدن انسان به نوع خود شويم".
«Transformers: Dark of the Moon: ترانسفورمرها: تاريکي ماه» کارگردان : Michael Bay نويسنده : Ehren Kruger بازيگران مهم : Shia LaBeouf Rosie Huntington Josh Duhamel John Turturro ژانر (نوع فيلم) : اکشن زمان : 157دقيقه ترانسفورمرز 3 که با عنوان “نيمه تاريک ماه” يا “تاريکي ماه” در تير ماه 1390 اکران شد، محصول کمپاني فيلم سازي پارامونت از هاليوود مي باشد.
اين فيلم جزء يکي از بهترين فيلم هاي سال 2011 محسوب مي شود و درميان نامزدهاي اسکار 2012 قراردارد و لقب سومين فيلم برتر جهاني تاريخ سينما در فروش اولين هفته را به خود اختصاص داد به طوريکه فروش اولين هفته ي آن به 372 ميليون دلار رسيد. از اين لحاظ اين فيلم نياز به نقد و بررسي دارد. لازم به ذکر است که براي ساخت اين قسمت از فيلم ، هزينه اي بالغ بر 270 ميليون دلار صرف شده است. فيلم با اين مقدمه آغاز مي شود که در دهه ي 60 ميلادي که رقابت فضايي بين ايالات متحده و شوروي در اوج بود، راکتي از طرف سياره فضايي ها (ترانسفورمر ها) در قسمت تاريک ماه ( جايي که ما نمي بينيم ) سقوط مي کند و در پي آن جان اف کندي دستور مي دهد تا در اينباره تحقيق شود و بعد از آن هم ظاهرا رابطه ايي بين اين مسئله و فاجعه هاي بشري به وجود مي آيد که در نهايت قصد دارد تا بگويد اين جا وقايعي رخ داده است.
سري فيلم هاي ترانسفورمرز پس از کسب موفقيت در قسمت اول تغيير رويه داده و رفته است به سوي گنجاندن مسائل تئوريک در طول فيلم و همچنين مسائلي که براي آنها جوابي وجود ندارد.
فيلم از همان ابتدا با نشان دادن صحنه پرواز آپولو 11 و قدم نهادن نيل آرمسترانگ بر ماه، سعي دارد تا قدرت آمريکا را به مخاطب يادآوري کند و اين موضوع در زماني که در اصل مسئله قدم نهادن انسان بر ماه شک و شبهه هاي فراوان وجود دارد خود جاي تأمل دارد. يکي از مسائلي که جوابي براي آن وجود ندارد اتفاقي است که در 20 جولاي 1969 رخ داد؛ نيل آرمسترانگ و ادوين آلدرين در ماه فرود مي آيند؛ در حين پخش برنامه زنده سفر اولين انسان ها به کره ماه، به مدت دو ساعت ارتباط با آنها قطع مي شود و يکي از بزرگترين پرسش هاي تاريخ به وجود مي آيد که چه شد که در آن دو ساعت ارتباط آپولو 11 قطع شد؟ چه اتفاقي در کره ماه افتاد که باعث شد ارتباط قطع شود؟ بعضي ها احتمال دادند اين برنامه با تأخير پخش مي شده و به خاطر مشاهده ي موجودات عجيب و غريب فضايي، پخش تلويزيوني آن به دستور مستقيم رئيس جمهور امريکا قطع شده است. و بعضي ها اصلاً ماجرا را از پايه و اساس تکذيب مي کنند و مي گويند سفر به ماه دروغ دولت امريکا بود که مي خواست از لحاظ علم فضانوردي از شوروي پيش بي افتد. (فضيه اي که حتي در فيلم کاپريکورن يک ساخته پيتر هايمز هم به صراحت متجلي شد). فيلم ترانسفورمرز به فرضيه اول علاقمند است و مي گويد به اين دليل برنامه تلويزيوني قطع شده است که روبات ها و موجودات فضايي در کره ماه وجود داشته اند. يعني همان چيزي که عامه مردم دوست دارند بشنوند. ربات هاي تغييرشکل دهنده (ترانسفورمر) قبلا همگي در سياره خود زندگي مي کرده اند اما بين آنها جنگ و درگيري شکل مي گيرند و به دو دسته آتوبات ها و ديسپتيکان ها متفرق مي شوند. در پي اين درگيري سياره آنها (سايبرترون) رو به سوي نابودي مي نهد و جنگ آنها در فضا و سياره هايي مثل زمين گسترش مي يابد. اما برگرديم به زمين؛ در قسمتهاي قبل (ترانسفورمرز 1 و 2)، سَم (شيا لبوف) در نوجواني موفق شد تا به کمک آتوبات ها دنيا را از چنگال ربات هاي مخرب (ديسپتيکانها) نجات دهد. او حالا (در قسمت سوم فيلم) موفق شده تا تحصيلات خود را به اتمام برساند و به دنبال شغل مناسب خودش مي گردد که با رخ دادن وقايعي مجددا وارد ماجراي ترانسفورمرها مي شود. در بخش تخيلي ماجرا، ديسپتيکانها به شدت در پي يافتن سلاحي هستند که در کره ماه مخفي شده (همان راکتي که در ماه سقوط کرده است). آنها مي خواهند با استفاده از اين سلاح ، دشمن قديمي خود يعني آتوباتها را مغلوب کنند. در سکانسهاي اغازين فيلم، صحنه اي در مورد يک نيروگاه هسته اي غيرمجاز در ناحيه خاورميانه و سپس ماشين هاي مقامات ايراني که به سوي نيروگاه در حرکتند نشان داده مي شود. تصوير وارونه پرچم ايران به وضوح بر روي ماشين ها ديده مي شود. در اين زمينه صداي پس زمينه در حال گفتن اين جملات است : “ما به انسانها در مشکلاتشان کمک مي کنيم تا مانع صدمه زدن انسان به نوع خود شويم". سپس تصوير سرباز ايراني نشان داده مي شود که به زبان فارسي مي گويد :"مثل اينکه ماشين وزيره” و فرمان بازکردن راه را مي دهد. لحظاتي بعد مشخص مي شود که اين ماشين ها ساختگي و براي نفوذ به اين سايت هسته اي است؛ چون اين ماشين ها به ربات هايي تبديل مي شوند و شروع به خرابکاري مي کنند. دقايقي بعد وقتي يکي از مقامات آمريکايي از CIA در حال بررسي اين موضوع و منشاء آن هستند، اين واقعه يک سرگرمي از سوي ربات ها جلوه داده مي شود. به هرحال در طول فيلم، اين ماشين هاي با هوش يا همان فضايي هاي منجي بشر که قبلا خدايان سياره خودشان بوده اند؛ براي حل مشکل زميني ها پيش قدم شده و دنيا رو نجات ميدهند! در سري فيلم هاي ترانسفورمرز به طور غيرمحسوسي وجود خدا نفي مي شود و اين روبات ها هستند که در جايگاه خدا قرار مي گيرند به گونه اي که وقتي در پايان قسمت دوم سَم مي ميرد، به يک جهان ديگر مي رود که يک روبات کهنسال اجازه ي زندگي دوباره به او مي دهد. از طرف ديگر در عکس هاي مخفي در پشت سر بازيگران گاها نمادهاي باستاني و فراماسوني (مرتبط با يهوديت) به چشم مي خورد. در بخش اکشن که مهمترين بخش فيلم را تشکيل مي دهد، “تاريکي ماه” پيشرفتهاي قابل ملاحظه اي نسبت به ترانسفورمرز 2 داشته است.
بزرگترين مشکل قسمت دوم ترانسفورمرز اين بود که بسيار شلوغ و آشفته بود و سر هر تماشاگري را بدرد مي آورد!، اما در اين قسمت از غلظت شلوغي فيلم تا حد زيادي کاسته شده، اما اين به معناي اين نيست که تاريکي ماه فيلم شلوغي نيست. تاريکي ماه همانطور که همگان انتظار دارند ، کماکان پر از جلوه هاي ويژه فوق العاده است. سقوط ساختمان ها ، برخورد و انفجار ماشين ها و مهمتر از همه درگيري رباتها از جمله مواردي است که در تاريکي ماه با آن روبرو خواهيد شد.
صحنه هاي برخورد رباتها به ساختمانها و انفجارها در حالت پخش سه بعدي به جذابيت فيلم افزوده و از اين لحاظ ترانسفورمرز موفق عمل کرد و به همين دليل توانست مخاطبان زيادي را جذب کند.
اما داستان فيلم : راکتي که در ماه سقوط کرده بود در واقع فرمانده قديمي آتوبات ها بود که مورد حمله قرارگرفته بود و در ماه سقوط کرده بود. اهميت او به اين لحاظ بود که هوش فوق العاده اي داشت و توانسته بود سيستمي به نام پل فضايي براي جابجايي سريع مواد در مسافت هاي طولاني فضايي اختراع کند. اما با آسيبي که ديده بود ديگر نشاني از حيات نداشت و تنها آتوبات ها قادر به توان بخشي مجدد او بودند. لذا ديسپتيکانها با اين آگاهي ابتدا اجازه مي دهند آتوباتها به فرمانده خود (سنتينل) دست پيدا کنند و او را احيا کنند غافل از اينکه سينتل در آخرين لحظات عمر خود به آتوبات ها خيانت کرده و قصد داشته با ديسپتيکانها متحد شود؛ لذا پس از به هوش آمدن مجددا به سوي ديسپتيکانها مي رود و با سلاح خود سعي مي کند تا بقاي سياره سايبرترون و ساير ديسپتيکانها را به زمين بياورد و هدف نهايي آنها اين است که زمين را به پايگاه خود تبديل کنند و از انسانها بعنوان برده براي امور پست بهره بگيرند.
اما با همکاري انسانها و آتوباتها و ايجاد تفرقه ميان ديسپتيکانها سرانجام ديشپتيکانها نابود مي شوند و زمين باري ديگر نجات پيدا مي کند. درکل، مسير داستان قصد دارد به مخاطب القا کند که در دوران آخرالزماني، انسانها بايد با اتکا به قدرت هاي تخيلي وفراذهني پايان خوشي را براي خود رقم بزنند و در حقيقت اين رباتها هستند که منجي انسانها هستند. ممکن است اين موضوع از ديد بسياري از ما مضحک به نظر برسد ولي بايد ديگران را ببينيم، کودکاني که هنوز باور هاي ذهني آنها کاملا شکل نگرفته و به دنبال جذابيت و هيجان و تخيلات خود هستند با ديدن اين فيلم چه اثري مي پذيرند؟ مذهب ما محکمترين عقيده و باور را در مورد ظهور منجي دارد؛ اين فيلم با آناني که با مذهب ما آشنا نيستند و عرفانهاي کاذب و نوظهور آنها را احاطه کرده چه مي کند؟دقت کنيد که از هفت ميليارد جمعيت کره زمين فقط يک و نيم ميليارد نفر مسلمان هستند!