مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ساوه

  • صفحه اصلی 
  • تماس با ما 
  • ثبت نام 
  • ورود 

چندگاهیست

چندگاهیست وقتی می گویم:

«اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن»

با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد

 چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه »

به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم

چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة»

دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای

چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة»

دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآنِ تو نیست

 چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا»

احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم، کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است

 چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا»

به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند

چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا»

یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی

چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا»

یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم

چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا»

 به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو ،طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم

اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم

تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد،

هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم،

هم سرپرستم باشی،

هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است…

و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج

حضرت علي اكبر علیه السلام

18 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی



 حضرت علي اكبر علیه السلام فرزند بزرگ سيد الشهدا علیه السلام و شبيه پيامبر صلی الله علیه كه روز عاشورا فداي دين شد. مادر علي اكبر، ليلا دختر ابي مره بود. در كربلا حدود 25 سال داشت.سن او را 18 سال و 20 سال هم گفته‏اند. او اولين شهيد عاشورا از بني هاشم بود.[1] علي اكبر شباهت بسياري به پيامبر داشت،هم در خلقت، هم در اخلاق و هم در گفتار. به همين جهت روز عاشورا وقتي اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد،امام حسين - عليه السلام - چهره به آسمان گرفت و گفت: «اللهم اشهد علي هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشتقنا الي رؤية نبيك نظرنا اليه…»[2] شجاعت و دلاوري علي اكبر و رزم آوري و بصيرت ديني و سياسي او، در سفر كربلا بويژه در روز عاشورا تجلي كرد.سخنان، فداكاريها و رجزهايش دليل آن است. وقتي امام حسين از منزلگاه «قصر بني مقاتل» گذشت، روي اسب چشمان او را خوابي ربود و پس از بيداري «انا لله و انا اليه راجعون» گفت و سه بار اين جمله و حمد الهي را تكرار كرد.علي اكبر وقتي سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت فرمود: در خواب ديدم سواري مي‏گويد اين كاروان به سوي مرگ مي‏رود. پرسيد: مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود: چرا.
گفت: «فاننا اذن لا نبالي ان نموت محقين» پس باكي از مرگ در راه حق نداريم![3] روز عاشورا نيز پس از شهادت ياران امام، اولين كسي كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداي دين كند او بود.گر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود،ولي از ايثار و روحيه جانبازي او جز اين انتظار نبود. وقتي به ميدان مي‏رفت،امام حسين - عليه السلام - در سخناني سوزناك به آستان الهي،آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولي تيغ به رويشان كشيدند، نفرين كرد.
علي اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاي شجاعانه‏اي با انبوه سپاه دشمن نمود.
هنگام جنگ، اين رجز را مي‏خواند كه نشان دهنده روح بلند و درك عميق اوست:
انا علي بن الحسين بن علي‏
نحن و رب البيت اولي بالنبي‏
تالله لا يحكم فينا ابن الدعي‏
اضرب بالسيف احامي عن ابي‏
ضرب غلام هاشمي عربي[4]
پيكار سخت، او را تشنه‏تر ساخت. به خيمه آمد. بي آنكه آبي بتواند بنوشد،با همان تشنگي و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد. قاتل او مرة بن منقذ عبدي بود. پيكر علي اكبر با شمشيرهاي دشمن قطعه قطعه شد.وقتي امام بر بالين او رسيد كه جان باخته بود. صورت بر چهره خونين علي اكبر نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد:
«قتل الله قوما قتلوك…» و تكرار مي‏كرد كه:«علي الدنيا بعدك العفا». و جوانان هاشمي را طلبيد تا پيكر او را به خيمه گاه حمل كنند.[5] علي اكبر،نزديكترين شهيدي است كه با حسين - عليه السلام - دفن شده است. مدفن او پايين پاي ابا عبد الله الحسين - عليه السلام - قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام، شش گوشه دارد. [6]

[1] . حياة الامام الحسين، ج 3، ص 245 و مقاتل الطالبيين.
[2] . بحار الأنوار، ج 45، ص 43.
[3] . اعيان الشيعه،ج 8،ص 206.
[4] . همان،ص 207.
[5] . حياة الامام الحسين،ج 3،ص 248.
[6] . از جمله براي شرح حال او ر.ك:«علي الاكبر» از عبد الرزاق الموسوي، چاپ 1368 قمري،نجف، ص146.

 نظر دهید »

ميلاد حضرت علي اکبر عليه السلام و روز جوان تهنيت باد

18 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 عزيزم! از جواني به اندازه ‏اي که باقي است، استفاده کن؛
که در پيري همه چيز از دست مي‏رود، حتي توجه به آخرت و خداي تعالي!
*امام خميني رحمه الله

ميلاد حضرت علي اکبر عليه السلام تهنيت باد

ســـلام و درود بي پايان بر صورت و سيرت پيامبر گونه اش باد.

 نظر دهید »

ویژگی های یاران امام عصر (عجل الله فرجه الشریف )

16 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 

ویژگی های یاران امام عصر (عجل الله فرجه الشریف)

 

1. کمال آگاهی و معرفت
2. ایمان کامل و استوار
3. اطاعت از امام (جریان هارون مکی )
4. عبادت و شب زنده داری
5. افراد ممتاز، شجاع و بردبار
6. اتحاد و برادری
7. صلابت (نه احساس غرور و نه احساس ضعف)
8. آرزوی انجام وظیفه و شهادت
9. زهد و پارسایی با تواضع و فروتنی
10. نام مقدس حسینبر لب آنها است

 1 نظر

فَرق علم پيامبر و علم امام

16 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 


در ابتدا، لازم است به چند نكته اشاره شود:
1ـ پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ داراي مناصب و شئوناتي بود؛ مانند: نبّوت دريافت وحي، ولايت، رهبري مردم و مرجعيت ديني، كه تمام آن شئونات غيراز نبّوت و دريافت وحي به ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ يكي پس از ديگري منتقل شده است.
2ـ علم امام علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ علم اكتسابي و مكتبي نبوده است؛ بلكه علم لدني و خداداي بوده است كه از طريق پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به ائمه اطهار- عليهم السلام- رسيده است.
3ـ امام علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ باب علم نبي مي‌باشند. در كتب اهل سنت، حديث معروف «انا مدينة العلم و عليٌ بابها»[1] آمده است. آيا علم پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه امّي بود، اكتسابي بود يا خدادادي و لَدنّي؟ حتماً قبول داريد، كه لدنّي و خدايي بوده است، امام علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ باب همان علم مي‌باشند.
ـ بعد از ذكر اين مقدمه، بايد گفت:
اولا: خداوندمتعال در قرآن، ائمه اطهار - عليهم السلام- را مساوي با پيامبر و پيامبر را مساوي با خود قرار داده است. «اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اولي ‌الامر منكم» [2]. و از اينكه فرموده است رسول و اولي الامر را اطاعت كنيد، استفاده مي‌شود كه اولي الامر بايد معصوم باشند، چنانكه «فخررازي» اعتراف نموده است: «لابدّ أن يكون معصوماً عن الخطاء»[3] و طبق آية 33 سورة احزاب (آية تطهير) پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهلبيت- عليهم السلام- داراي عصمت مي‌باشند.
نكتة مهم اينكه؛ لازمة مساوي قرار گرفتن پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ با خداوند در اطاعت، اين نيست كه نعوذبالله پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مثل خدا شده و عملش ذاتي شود، بلكه بدين معنا است كه اوامر پيامبر همان اوامر اللهي و نواهي او، نواهي اللهي است «و ما ينطق عن الهوي ان هو الاّ وحي يُوحي، علّمه شديد القوي»[4].
آيا مساوي بودن اولي‌الامر با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خصوصاً اينكه با يك امر آمده است و (اطيعوا) يك بار بيان شده است، «اطيعوا الرسول واولي الامرمنكم» نشانة اين است كه اولي‌الامر داراي تمام منصب‌هاي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌شود؟ اگر اين چنين باشد، نعوذُبالله اين اشكال بر خداوند هم وارد است؟ امّا اگر بگوئيم فقط در اطاعت مثل رسول‌الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ است و رسول الله - صلي الله عليه وآله- هم در اطاعت مثل خداوند متعال است نه در تمام جهات، اين عين تصريح قرآن است ،چنانكه در ادبيات عرب وقتي مي‌گويند زيد مانند شير است يعني در شجاعت نه در يال و كاكل داشتن، پس لزوم اطاعت از احاديث ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ ، مانند لزوم اطاعت از حكم پيامبر اسلام است نه اينكه آنها نبي باشند.
ثانياً: پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ را عدل قرآن قرار داده است فرموده: «اني قد تركت فيكم ما ان اخذتم به لن تضلوا (اني تارك فيكم الثقلين) كتاب الله و عترتي اهل بيتي.»[5] من در ميان شما چيزي گرانمايه را باقي گذاشتم (و يا ثقلين باقي گذاشتم) كه اگر آن را بگيريد و بدان تمسك جوييد هرگز گمراه نخواهيد شد. كتاب خداوند و خانوادة من، در نقل مسلم «اني تارك فيكم الثقلين»[6] دارد و در نقل خوارزمي دارد «لن يَفترقا حتي يردا عليَّ الحوض»[7] اين دو از هم جدا نمي‌شوند تا وقتي كه در حوض كوثر بر من وارد شوند. اما دلالت حديث ثقلين اين نيست كه كلام ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ كلام خداوند است، بلكه مراد اين است همچنانكه قرآن واجب‌الاطاعة است كلام وحديث اهل بيت هم واجب‌الاطاعة مي‌باشد، چون هر چه مي‌گويند، طبق دستور خداوند مي‌گويند، در واقع بايد گفت كه حديث ثقلين همان چيزي را نسبت به اهل بيت مي‌گويد، كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حديث منزلت، نسبت به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «ا فلا تَرضي يا علي ان تكون مني بمنزلة هارون من موسي اِلَا اَنّهُ لا نبي بعدي»[8] يا علي راضي نمي‌شوي كه نسبت به من بمنزلة هارون نسبت به موسي باشي؟ (مي‌بيني تمام مناصب هارون براي تو ثابت است)، جز آنكه بعد از من نبي نيست، يعني حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه اطهار- عليهم السلام- تمام مناصب و شئونات پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ را دارا مي‌باشند، جز رسالت و دريافت وحي؛ در نتيجه كلام و احاديث آنها از اين جهت اعتبار دارد.
ثالثاً: طبق آنچه در كتب اهل سنّت آمده است و اهلبيت- عليهم السلام- را هم به تصريح خود امام علي- عليه السلام- كه جانشينان است همان قرآن قرار داده‌اند، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: « علي مَعَ القرآن و القر‌آن مَعَ علي لن يتفرقا حتي يردا علي الحوض»[9] علي با قرآن است و قرآن با علي است و اين دو از يكديگر جدا نمي‌شوند تا اينكه در روز قيامت كنار حوض كوثر بر من وارد شوند، حاكم گفته است اين حديث صحيح الاسناد است.[10] معناي همراه بودن علي با قرآن اين است كه هر چه علي بگويد، موافق قرآن است، مخالف قرآن نمي‌گويد، نه اينكه بر علي وحي مي‌شود، و همين معني را دارد حديث «علي مع الحق و الحق مع عليّ»[11].
رابعاً: ائمه اطهار - عليهم السلام- طبق آية تطهير و آية اولي‌الامر، داراي عصمت مي‌باشند، و عصمت تنها در بعد اخلاقي و عملي (كه عدم اشتباه و عدم نسيان باشد) نيست، بلكه عصمت از جهل و عدم اشتباه در بيان مطالب علمي و ديني و تفسير قرآن و عدم اشتباه در اخذ مطالب از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در مورد وحي و غيره و عدم اشتباه و عدم مانع از رساندن آن به طور صحيح بدست مردم هم لازم است و اين خود بهترين دليل است بر اعتبار احاديث ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ و ضرورت نقل احاديث آنها.
در نتيجه: اولاً: خود قرآن اطاعت از اهلبيت (ع) را، در كنار اطاعت از خدا و پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله‌ـ قرار داده است. ثانياً: خود پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حديث ثقلين، اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ را عِدل قرآن قرار داده است و در حقيقت علم آنها علمي است الهي. ثالثاً: اهل سنت در روايات خود، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را همراه قرآن دانسته‌اند، كه معناي آن با توجّه به حديث منزلت و … ، عصمت ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ است بدين معنا كه آنها موافق قرآن حرف مي‌زنند و اين بدان معنا نيست كه بر آنها وحي نازل شود و علماي شيعه نيز قائل به چنين امري نيستند.
[1] - متقي هندي، كنزالعمال، (بيروت مؤسسة الرسالة، پنجم، 1405) ج 11، ص 614، روايت 32978.
[2] - سورة نساء، آية 59.
[3] - فخررازي، التفسير الكبير، (بيروت داراحياء التراث العربي) ج 5، جزء 10، ص 144.
[4] ـ سورة نجم، آيه 5 ـ 3.
[5] - محمد بن عيسي ترمزي صحيح ترمذي (مطبعة بولاق 1292) ج 2، ص 308.
[6] - ابوالحسن مسلم بن الحجاج القشيري، صحيح مسلم شرح النووي (بيروت، دارلفكر 1401) ج15، ص 179.
[7] - سلطان الواعظين شيرازي وشبهاي پيشاور (دارالكتب الاسلاميه، چاپ سي‌وهفتم 1367) ص 225.
[8] - ابي عبدالله محمد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري (بيروت، دارلفكر 1401) ج 4، ص208، و ج 5، ص 129 و ر . ك: ابن هشام، السيرة النبوّيه (طبع مصر 1355) ج 4، ص163 و ر. ك: متقي هندي كنزالعمال (مؤسسة الرسالة، چ پنجم، 1405) ج 11، ص 607، روايت 32934.
[9] - همان مدرك ج 11، ص 603، روايت 32912، و ر. ك: حافظ ابي عبدالله محمد حاكم نيشابوري مستدرك الصحيحين (حيدرآباد ركن 1324) ج3، ص124.
[10] - همان مدرك.
[11] - كنزل العمال (پيشين) ج 11، ص 621، روايت 33018، و ر. ك: ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج‌البلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم (مصر 1378) ج 2، ص 297.

 نظر دهید »

گاهی متظر به گل نشستن گل نرگس هستیم و لحظه ها را می شماریم تا زمستان بیایید در حالی که الان در بهار گلها هستیم واقعا منتظریم یا.............................

14 اردیبهشت 1396 توسط رضوانی

 

 

 

 

 

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند:

استاد، چه شده كه اين ‌گونه اشك می‌ريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟

شیخ جعفر درمیان گریه‌ها گفت:آری… یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرد.

همه با نگرانی پرسیدند: مگرچه گفت؟ شیخ در جواب می‌گويد: او به من گفت: شیخ جعفر، من همانی هستم که همه می‌گویند، آیا تو هم همانی هستی که می‌گویند؟! و اين سوال حالم را عجيب دگرگون كرد.

بياييد ما نيز این سؤال را از خودمان بپرسیم: آیا ما، همانی هستیم که همه می‌گویند؟!

همه می‌گویند هستي شیعه امام اوست و تمام زندگی شیعه در امامش خلاصه می‌شود، می‌گویند: شیعه جز خشنودي مولایش هوای دیگری در سر ندارد. می‌گویند تنها آرزوي شیعه ظهور مولايش می‌باشد و لحظه لحظة عمرش را با یاد آن حضرت سپري می‌نمايد.

حقيقتاً آیا چنین حالاتی را در خود سراغ داریم؟آیا عنوان شیعه برازندة ما هست؟و در يك كلام آیا ما همانی هستیم که همه می‌گویند؟

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 158
  • 159
  • 160
  • ...
  • 161
  • ...
  • 162
  • 163
  • 164
  • ...
  • 165
  • ...
  • 166
  • 167
  • 168
  • ...
  • 209

اوقات شرعی

موضوعات

  • متفرقه
  • آموزش
    • علوم قرآن و حدیث
    • نمونه سوال کلیه دروس
    • مهارتهای زندگی
  • یاد امام و شهدا
  • اهل بیت (علیهم‌السلام)
    • حدیث و سخنان
    • زندگینامه و تاریخ
    • فضائل و مناقب
    • ولادت / شهادت
  • احکام عملی
  • طلاب
    • دل نوشته های طلاب
  • در محضر بزرگان
  • اخبار و اطلاعیه های مدرسه
  • فناوری اطلاعات و رایانه
  • نکات جالب
  • دعا و مناجات
  • پادکست
  • اخلاق
    • رذایل اخلاقی
    • فضایل اخلاقی
  • عکس نوشته
  • پزشکی
  • اشپزی
  • شبهات
  • احکام
  • سیاسی
  • داستان
  • اعمال روز
  • گفتار خنده دار

صفحه ها

  • درباره حوزه ساوه
  • سیستم آزمون سایت
  • ساوه شناسی
  • نویسندگان وبلاگ

جستجو

خبرنامه

آمار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس